فردا از آن ماست (موج سوم )
تا اینجای سخنرانی را سایتی منسوب به جریان احمدی نژاد منتشر کرده بود و آنچه در پی می آید برای اولین بار در انصاف نیوز منتشر می شود: با یکی از کسانی که قبلا به ایشان ارادت داشتیـم و الان هم دوستشـان داریم، بعد از این حوادث آمد پیش من با یه توپ پُر، دستش را گرفتم گفتم همه این بـرخوردها فقط برای انتخابات است. ناراحت شد 45 دقیقه هرچی دلش می خواست گفت. شروعش این بود: شما خط فرهنگیتان از اول منحـرف بود، شما با رمالها وجن گیران و … بودید، شما بدنه حزب اللهی را کـنار گذاشتیـد و یـک مشت دزد آوردیـد. همه را که گفت گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم ؛ اللهـم عجل لولیـک الفرج و العافیة و النصر وجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه. گفتم : یک مورد بگو که برنامـه ریزی های فرهنگی دولت خلاف فتوای رهبــری عمل شده باشد؟ گفت : مساله حضور بانـوان در ورزشـگاه ها. گفتـم : اتفـاقاً خـاص ایـن مورد از رهبـری اجازه خواسته ایم ایشان فـرمودند: به دولتهـای قبل اجـازه ندادم اما چون تو می خواهی اصـلاح کنی اشـکالی نـدارد. بعـدها که سروصدا شد فرمـودند فعـلا مساله اول کشـور نیسـت. گفت آقا گفتند : در بحث فرهنگی دولت ضعیف عمل کرده و فرهنـگ مظلوم است. گفتم: چه موقع گفتند؟ رهبری در دوره چه کسی گفت فرهنگ مظلوم است؟! ( آقای صفارهرندی) . البته بعد از موضع رهبری در قبـال کار فرهنگی ما یک سال را سال کار فرهنگی دولت اعلام کـردیم ، و در تمام سـفرها کمیسیـون فرهنگی تشکیل شد. ما که هـر روز خودمان را فدایی این انقلاب می کنیم . من یه آدم بی استعداد بی اطلاع نیستم ، من هر بار که سفر استانی می روم هر آنْ منتظر یک حادثه هستم. دهها گروه برای ترور آمده اند که به فضل الهی خنثی و دستگیر شده اند ، ریگی در اعتـرافاتش گفـت چندبار می خواستیـم ترور کنیم. ولی می ارزد ده تا رییس جمهـور هوا شود اما مردمی بودن نـظام حفظ شود چون قـدرت نـظام به مـردم است. مسئول باید در کنار مردم باشد. همزمان هم می گویند انجمن حجتیه و هم بهایی!! بهایی و حجتیه که با هم مخالفند ضد هم هستند! اینها می خواستند تخریـب ها را آبان ماه شروع کنند اما خدا خواست زودتر شروع کـردند. متن کامل این سخنرانی منتشر نشده ی محمود احمدی نژاد که انتشار خلاصه ی آن نیز بحث هایی را در رسانه ها به وجود آورد، به گزارش انصاف نیوز به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیـک الفرج. و العافیة و النصر وجعلنا من خیر اعوانه و انصـاره و المستشهدین بین یدیه چند ماهی است در صدا سیما / آمده طنز پرطرفداری در حقیقت سیاسی و کمدی / گریه دار است و خنده بازاری جای اسم و مقام و حرف رکیک / بین برنامه بوق باب شده جای لفظ فلان فلان قدیم / بوق ممتد ولی حساب شده اگر اهل سیاست و ذوقی / من هم امروز حرف ها دارم و چه خوب است در سخن جای / بعضی الفاظ بوق بگذارم آی آقای بوق خالی بند / بوق ها را نریختی به حساب بوق سهم عدالتت پس کو / مسکن بوق بی حساب و کتاب همه بی کار و داده ای به یکی / چند پست کلیدی اهدائی بزن از حلق مردم مظلوم / بده بوقندیار بوقائی مانده ام بوق از کجا آمد / روی فرمان چرخ تو جا شد مثل دوران بوق در بر تو / بوق پیدا شد و "هویدا" شد دوستم با تو گفت از در لطف / درد خود با خلوص درمان کن بوق بیرون فتاده ات دیدند / زشتی بوق خویش پنهان کن طفلکی حرف بد نگفته به تو / اصلا این حرف را بزن تو به من من اگر با تو حرف بوق زدم / بوق من را خودت بیا بشکن یاد داری که بوق قبل از تو / بوق ها را شنید و کرد انکار بس که هشدار را ندیده گرفت / منحرف شد ز راه و زد به چنار شطّ رنج است ضربه ی حداد / بعد هر ضربه کیش و مات حدید مرد باید که حرف حق بزند / هرکه عاش سعید مات سعید محمود کریمی چرا تندروهای مجلس ششم رد صلاحیت شدند؟ 4. در ادامه فیلم روای می گوید: "نماینده هایی که در برابر رهبر مقاومت می کنند، اجازه شرکت در انتخابات بعدی را ندارند. اینجا استعفای دسته جمعی مجلس نمایگان ششم در اعراتض به رد صلاحیت شان توسط شورای نگهبان." پاسخ به این ادعای بی بی سی نیز بسیار ساده است، زیرا طبق اصل 67 قانون اساسی نمایندگان مجلس سوگند یاد می کنند پاسدار حریم اسلام و انقلاب اسلامی باشند و در راه اعتلای استقلال و اعتلای کشور تلاش کنند. با این اوصاف باید از معترضین به رد صلاحیت تندروهای مجلس ششم پرسید، افراد مذکور چرا نباید رد صلاحیت می شدند؟ و در حالی که این عده یکی از اصول مسلم قانون اساسی را نقض کردند و عملکردشان در طی 4 سال مجلس بگونه ای بود که به کرات، رسانه ها و چهره های شاخص ضدانقلاب از آنها تمجید نمودند، آیا تایید صلاحیت این افراد جز به معنای قانون گریزی بود؟ و در تایید این اقدام شجاعانه و تاریخی شورای نگهبان، تنها کافی است نگاهی به عملکرد بعد از پایان دوره نمایندگی برخی از نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس ششم داشته باشیم که با فرار از کشور، مصاحبه های متعددی را علیه نظام جمهوری اسلامی در رسانه های ضدانقلاب انجام دادند؛ از جمله فاطمه حقیقت جو، علی اکبر موسوی خوئینی، علی مزروعی و ... لذا این افراد در عمل نشان دادند در حالی که روزگاری از پول بیت المال و جمهوری اسلامی ارتزاق می کردند، چقدر راحت به خارج از کشور فرار کرده و علیه همان نظامی که قبلا حقوق خود را از آن دریافت می کردند، اقدام نمودند. آیا چنین افرادی شایستگی نمایندگی مردم در مجلس را داشتند؟ وقتی هتاک به ملت، مدافع حقوق ملت می شود! 5. یکی از قسمت های جالب توجه این فیلم که بیش از هر چیز به "طنز" شباهت دارد، پخش سخنان علی مزروعی در مجلس ششم است که می گوید: "مجلس شورای اسلامی زمانی می تواند حافظ دستاورهای انقلاب، مدافع حقوق و منافع مردم، ضامن استقلال و عزت و اعتلای کشور و ..." این در حالی است که هنوز حافظه تاریخی ملت، اهانت فراموش ناشدنی علی مزروعی درباره مردم را به یاد دارد که در همان دوره نمایندگی اش، با تحقیر ملت گفته بود: "اگر در ایران مرگ موش هم بدهند عده ای قابلمه بدست برای گرفتن آن صف خواهند کشید!" بازخوانی وقایع کوی دانشگاه تهران و طفره رفتن خاتمی از مناظره با فرهاد نظری در تلوزیون 6. در ادامه فیلم، صحنه هایی از آشوب های مروبط به حوادث 18 تیر ماه نشان داده می شود و بی بی سی قصد دارد تا به مخاطب چنین القا کند که گویا ماجرای کوی دانشگاه با رد صلاحیت نمایندگان مجلس ششم ارتباطی داشته است! در حالی که طبق روند تاریخی که این فیلم دارد، ماجرای 18 تیر مربوط به سال 78 بوده و اعتراض تندروهای مجلس ششم نسبت به رد صلاحیت شان، به 4 سال بعد و زمستان 1382 باز می گردد! اما در عین حال بازخوانی وقایع 18 تیر خالی از لطف نیست: مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره فعالیت خود، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری ها ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفت که این تصمیم به بهانه تحدید آزادی مطبوعات، با مخالفت مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، به عنوان موضع رسمی دولت اصلاحات روبرو شد. در همین راستا، مطبوعات زنجیره ای نیز با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و روزنامه سلام در اقدامی غیرقانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه به نقل از یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات زد که این امر بر شدت التهابات سیاسی در کشور افزود. این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، در تاریخ 15 تیر 1378 نامه ای کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان آمده بود. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» در پی این اقدام، وزارت اطلاعات دولت اصلاحات شکایتی را علیه روزنامه اصلاح طلب سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه نمود، تا قوه قضاییه عاملین این اقدام غیر قانونی را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد. دادگاه ویژه روحانیت نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندی شده توقیف نمود. البته در همان روز وزارت اطلاعات در پی فشارهای سیاسی تعدادی از اصلاح طلبان، ناچار به پس گرفتن شکایت خود شد ولی هیچگاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه یونسی وزیر اطلاعات وقت، بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرد. وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبه ای تصریح کرد: "نامه، مربوط به سعید امامی نبوده بلکه از حوزه مشاورین وزیر، خطاب به وزیر ارسال شده و موضوع نامه نیز مربوط به اصلاح قانون مطبوعات نیست" بنا به گفته وزیر اطلاعات وقت، روزنامه سلام با حذف صدر و ذیل نامه صرفاً استفاده جناحی و سیاسی نموده است. (روزنامه کیهان، 1378.4.16) یونسی چندی بعد نیز در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت» (روزنامه بیان، 1379.2.22) بعد از این اتفاق، کوی دانشگاه تهران که مدت ها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصاً گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر می برد، پس از توقیف روزنامه سلام و با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمع های اعتراض آمیز و درگیری های خشونت بار تبدیل گردید. دفتر تحکیم وحدت در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 بنا بر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار می کند. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقیقه حدود 150 نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عده ای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج می شوند و با سر دادن شعارهایی تند اعتراض خود را ابراز می دارند. در همین حال با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خیابان های اطراف دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولین بلند پایه نظام فراهم می شود. پلیس نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیر قانونی از جمله راهپیمایی های بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید وارد عمل می شود که با مقاومت اغتشاشگران روبرو می گردد. با تشدید درگیری ها و آشوب ها پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه کوی دانشگاه می شوند که این امر بر دامنه فاجعه می افزاید و ماجرا را پیچیده تر می سازد. از هجدهم تیر ماه 78 به بعد، اتفاقاتی رخ داد که کاملاً از تصمیم و عزم جدی عاملان آن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی حکایت می کرد. در ادامه خط تشنج و خشونت که در کوی دانشگاه کلید خورده بود، عده ای اوباش با عنوان جعلی دانشجو و به بهانه ی حمایت از جنبش دانشجویی و انتقام و پس گرفتن خون شهدای دروغین این حادثه، دست به آشوبی فراگیر در سطح شهر زدند. سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ، در کتاب خود، «برای تاریخ» در این باره می نویسد: "با توجه به گستردگی آشوب و شورش در حساس ترین مناطق پایتخت در 18 تیر 1378 دستور هرگونه برخورد با تظاهر کنندگان و آشوبگران از سوی موسوی لاری وزیر کشور ابلاغ گردید و 48 ساعت به طول انجامید. در این مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمایت بعضی از مدعیان اصلاحات، آزادانه هر کاری که دلشان می خواست انجام دادند از قبیل: دایر کردن پست های ایست و بازرسی، خلع سلاح بعضی از مأمورین گشت های انتظامی، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسیاری از مردم و پرسنل شریف نیروی انتظامی و ..." خیابان جلال آل احمد، کارگر شمالی، میدان ولی عصر، خیابان فلسطین و بلوار کشاورز از جمله میادین درگیری و خشونت های خیابانی بودند، آشوب و شورش در حساس ترین مناطق شهر در جریان بود و لحظه به لحظه بر گستره آن افزوده می شد. آشوبگران در حالی که مجهز به پیشرفته ترین سیستم های ارتباطی، حتی بی سیم های سازمانی (بعدها تعدادی از بی سیم های متعلق به وزارت کشور در میان آنها یافت شد) بودند، آشوب را به هر نقطه ای از این شهر بزرگ که می خواستند می کشاندند. در این میان اما باز هم نقش روزنامه های زنجیره ای و برخی چهره های اصلاح طلب در برافروختن نا آرامی ها در کشور مشهود بود. روزنامه صبح امروز زیر نظر سعید حجاریان، عضو تاثیرگذار حزب مشارکت در تاریخ 20/4/78 نوشت: «قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نیروی نظامی به خوابگاه قطعی است» این روزنامه در تاریخ 19/4/78 نیز نوشته بود: «برخوردهای خشونت آمیز لاجرم واکنشهای خشن نیز در پی خواهند داشت و در نهایت جو جامعه به ناآرامی و التهاب کشیده خواهد شد و اعمال خشونت علیه دانشجویان آن هم در حریم دانشگاه از یک سو جنبش دانشجویی را به اتخاذ شیوههایی وادار میکند که موجب گسترش فضای خشن در بخشهای دیگر جامعه میشود و از سوی دیگر راه را برای فرصت طلبانی باز میکند که از آب گل آلود خشونت و ناامنی، ماهیهای دلخواه خود را میگیرند.» و در این میان یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلی دانشگاه اعلام کرده بود: «اجساد شهدای دانشجو باید به ما تحویل داده شوند و دولت باید امنیت تشییع جنازه باشکوه آنها را که ما برگزار می کنیم تضمین کند» اما به تصریح گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، فردی در حادثه کوی دانشگاه کشته نشده بود. از طرف دیگر موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و علوم نیز به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمعکنندگان به موسوی لاری حملهور شدند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی هم در مقاطعی در جمع دانشجویان حاضر گشتند. اما همه اینها در حالی بود که شواهد فروانی حتی قبل از آغاز تشنجات وجود داشت که غائله 18 تیر، برنامه ای حساب شده جهت بحران سازی ومظلوم نمایی افراطیون است. پنج روز قبل از سناریوی کوی دانشگاه، روزنامه صبح امروز، وابسته به حزب مشارکت، پا را از تهدیدات تلویحی فراتر گذاشته بود و در یادداشت روز 13 تیر 1378 خود، مسئولان را به ایجاد شورش و آشوب تهدید کرده و یادآور شده بود که «اگر طرح تصویب گردد، اغتشاش ایجاد میشود» و روزنامه نشاط، جریده دیگر حزب مشارکت نیز به این شکل تهدید به خشونت کرده بود: «صاحبنظران بر این باورند که ورود به قلعه فتح شده چپگرایان، یک ریسک خطرناک برای محافظهکاران است ... ناظران پیشبینی میکنند که طی روزهای آینده دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند» (روزنامه نشاط، 1378.4.17) محمد قوچانی، نویسنده روزنامههای زنجیرهای نیز چند روز پس از توقیف سلام، گفت که قرار بود روزنامه صبح امروز نامه منتسب به سعید امامی را به چاپ برساند اما سعید حجاریان با زیرکی این دام را فقط برای روزنامه سلام پهن کرد: «موسویخوئینیها با انتخاب تیتر روز سهشنبه خود کوشید، یکبار دیگر از کارآیی سوابق خود در ایجاد حاشیه امنیتی برای روزنامهاش مطمئن شود... (موسویخوئینیها) کوشید به یک ریسک بسیار خطرناک دست بزند، خطر این ریسک به اندازهای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسویخوئینیها بسپارد.» (روزنامه نشاط، 1378.4.19) در نهایت پس از گذشت چند روز از آغاز این آشوب ها، مقام معظم رهبری در پیامی مهم خطاب به ملت ایران خواستار حفظ هوشیاری و آمادگی لازم برای فرو خواباندن این فتنه بزرگ شدند. معظم له در قسمتی از این پیام که در تاریخ 22 تیر 1378 صادر شده بود، فرمودند: «دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند. دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند. گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب، دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند. ولی غافل از این که ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد. به مسئولان در دولت و به خصوص مسئولین امنیت عمومی تاکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جای خود بنشانند و بی شک کسانی که چشم به فتنه انگیزی های این روسیاهان دوخته اند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خود فروخته دشمن، تنگ نمایند و به خصوص فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند» 8 سال پس از این ماجرا و در 22 تیرماه 1386، سردار نظری در گفتگویی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد، ضمن طرح انتقادات شدید نسبت به دولت اصلاحات در این زمینه، رسما تقاضای برگزاری مناظره با سید محمد خاتمی و یا دیگر مسئولین ارشد دولتی آن دوره را در رسانه ملی مطرح نمود. تقاضایی که تا کنون از سوی خاتمی بدون پاسخ مانده است. نظری در بخشی از این مصاحبه اعلام داشت: "با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند." در همین زمینه 10 سال بعد، سرلشگر رحیم صفوی در دی ماه 88 در گفتگو با هفته نامه پنجره اظهارات مهمی را بیان داشت: "برخی از عناصری که در دولت و مجلس اصلاحات بودهاند از ماجرای 18 تیرماه حمایت میکردند از این اغتشاشگران بهطور خاص عناصری در وزارت کشور و وزارت علوم افرادی بودند که نمیخواهم اسم آنان را ببرم حتی در آن زمان آنها حمله بهسمت بیت رهبری را نیز مطرح کردند و ما پیغامی برای آنها دادیم که خیلی شکننده بود. به هر جهت برای بنده بهعنوان فرمانده کل سپاه براساس اطلاعاتی که داشتیم برخی از مسئولین دولتی در آن زمان حامی اغتشاش بودند." وی ادامه می دهد: "پایینتر از خطی که ما تعیین کرده بودیم نیامدند و تقریبا پنج یا شش روز بود که از فتنه 18 تیر میگذشت و ما در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دکتر حسن روحانی دبیری آن را برعهده داشت اظهار داشتیم که نیروی انتظامی دیگر خسته شده و نمیتواند ادامه دهد، چون پنج، شش روز است که آنها تهران را به آتش کشیدهاند و باید دیگر سپاه پاسداران و بسیج وارد عرصه شوند که وزیر کشور وقت مخالفت میکرد. این در صورتی بود که امنیت تهران برعهده سپاه پاسداران است و حتی گفتوگوی تندی هم بین اینجانب و وزیر کشور صورت گرفت که در نهایت با مصوبه حضرت آقا سپاه و بسیج وارد عرصه شد و بدون تیراندازی و تلفات انسانی ظرف چند ساعت ماجرا را تمام کرد. در خاطرم هست که بعضی از استانها در اعتراض به فتنه ضدانقلاب قصد راهپیمایی داشتند که وزیر کشور وقت به استانداریها دستور داده بود که اجازه راهپیمایی صادر نشود. ولیکن بعدا این راهپیمایی عظیم برگزار شد." آیا مجتبی خامنه ای از احمدی نژاد حمایت کرد؟ 7. در بخش دیگری از فیلم، انتخابات 1384 و رای آوردن محمود احمدی نژاد به تصویر کشیده می شود. راوی می گوید: "مردی که مخالفانش می گویند نظامیان سکوی پرتاب او به قدرت بوده اند. احمدی نژاد کاندیدای اول محافظه کاران نبود اما ستاره اقبالش ناگهان اوج گرفت، هنگامی که خبر رسید پسر آیت الله خامنه ای از او حمایت کرده؛ مجتبی خامنه ای ... مخالفانش می گویند او این مرد را دو بار به قدرت رسانده." نکته اول پیرامون این بخش از فیلم آنجاست که هر فردی با حداقل اطلاعات سیاسی، به خوبی می داند که سکوی پرتاب احمدی نژاد، ائتلاف ابادگران در ابتدای دهه 80 بود. چرا که احمدی نژاد همان زمانی نیز که در سپاه پاسداران بود، هیچ گاه همچون افرادی مثل محسن رضایی و ... دارای وزن خاصی در سپاه نبود که به تبع آن، این نهاد علت اصلی سکوی پرتاب او باشد بلکه رصد تحولات سیاسی جریان اصولگرایی در انتهای دهه 70 و اوایل 80 به خوبی نشان می دهد که احمدی نژاد پس از رای آوردن اصولگرایان در شورای شهر دوم و فرصت خدمت در شهرداری تهران، به خوبی توانست نگاه توده های مردم نسبت به خود را جلب کند و در نهایت رییس جمهور شد. اما ادعای دیگر بی بی سی مبنی بر حمایت مجتبی خامنه ای از احمدی نژاد در سال 84، عمق بی اطلاعی تولیدکنندگان این مستند را آشکار می کند، زیرا اگرچه منابع رسمی همواره خبر حمایت مجتبی از یکی از کاندیداهای خاص در آن برهه را تکذیب می کردند اما در همان زمان نیز شایعه حمایت وی از کاندیدایی غیر احمدی نژاد، باعث شده بود تا بخشی از آرای حزب اللهی ها به احمدی نژاد تعلق نگیرد، لذا اگر بی بی سی به جای توهمات خود، حتی بر مبنای شایعات آن برهه، این مستند را می ساخت، در این قسمت باید ماجرا را بگونه ای دیگر روایت می کرد. ادعای مبهم و فاقد سند مبنی بر نظر میرحجازی پیرامون رییس جمهور 8. در ادامه این فیلم راوی مدعی می شود: "اصغر میرحجازی از اول حمایت دفتر رهبر از احمدی نژاد را تایید نمی کند، او معتقد است این مرد برای آینده رهبری خطرناک است، به خاطر این اختلاف نظرها آقای میرحجازی به تدریج گوشه گیر می شود و نقشش کمرنگ." این ادعای فاقد سند بی بی سی در حالی مطرح می شود که اولا باید مشخص شود میرحجازی کی و کجا حمایت دفتر رهبری از رییس جمهور را تایید نکرده است؟ اگر بی بی سی مدعی است "مستند" ساخته است، باید توضیح دهد "سند" بسیاری از ادعاهای این به اصطلاح "مستند" چیست؟ و اگر غیر از این است که می توان ده ها ادعای دیگر را هم درباره هر موضوعی مطرح ساخت. اما نکته اساسی تر آنجاست که اگر باز هم تولید کنندگان این فیلم، کمی اطلاعات صحیح داشتند هیچ گاه مدعی کمرنگ شدن نقش میرحجازی طی سالهای اخیر در دفتر رهبر معظم انقلاب نمی شدند. در ادامه، بی بی سی باز هم ادعای فاقد سند دیگری را مطرح می کند: "تیم جدید دفتر رهبری، مدیریت سرکوب را به عهده میگیرد. 10 ها نفر کشته و صدها نفر زندانی می شوند." این جمله تناقض عجیبی با کل فیلم دارد، چرا که اولا باید مشخص شود چگونه در جای جای فیلم ادعا می شود اعضای دفتر رهبر معظم انقلاب سالهاست که از قدیمی ترین یاران ایشان هستند اما به یکباره این اعضا با عنوان "تیم جدید دفتر رهبری" نامیده می شوند؟ نکته دوم نیز همچون دیگر ادعاهای قبلی بی بی سی است و تولید کنندگان این فیلم به ظاهر بی طرفانه! فراموش کرده اند که نباید اقدام به "فحاشی سیاسی" کنند و با بکار بردن تعبیرات سوخته ای همچون "سرکوب مردم!" و ... آبروی نداشته خود را بیش از این قربانی کینه و حقد خود از رهبر مظعم انقلاب کنند. چرا که هر انسان منصف و غیر مغرضی که حوادث بعد از انتخابات 88 را درک کرده باشد، به خوبی می داند اولا مشی رهبر انقلاب طی این مدت "جذب حداکثری و دفع حداقلی" بود و همانطور که معظم له به کرات بر این موضوع تاکید داشتند، در عمل نیز با پذیرش میرحسین موسوی در همان هفته نخست بعد از انتخابات، نشان دادند که راه قانونی برای اعتراض ها باز است اما زمانی که عملا میرحسین موسوی و مهدی کروبی با دور زدن همه راه های قانونی، تنها با توسل به لشگرکشی های خیابانی می خواستند جای 13 و 25 میلیون را عوض کنند و در همین راستا گروهک های فرصت طلب نیز با حمله به پایگاه های نظامی، اماکن عمومی و ... سعی در سواستفاده از فضای هرج و مرج بوجود آمده را داشتند، آیا امکان پذیر بود که با ادبیاتی غیر از ادبیات نظامی با اوباش کف خیابان مواجه شد؟ و حال آنکه همواره برای ورود به چنین موضوعاتی در این سطح، نه دفتر رهبری بلکه شورای عالی امنیت ملی ورود می کند که این شورا نیز ترکیب از اعضای حقیقی و حقوقی مختلف می باشد؛ از جمله تصمیم این شورا در سال 76 به ریاست محمد خاتمی برای حصر منتظری. تناقضات علی مزروعی و مهدی خلجی 9. در بخش های انتهایی فیلم، علی مزروعی می گوید: "بزرگترین اشتباه را آقای خامنه ای در برخورد با جنبش اعتراضی مردم داشت. یعنی به جای اینکه یک روش اقناعی در پیش بگیرد و سعی کند با معترضین وارد گفتگو شود، روش سرکوب یا همان اقتدارگریانه را بکار گرفت." اما در ادامه مهدی خلجی در سخنانی کاملا متناقض با مزروعی می گوید: "آقای خامنه ای بحران های فراوانی داشته اما شیوه اش کمابیش یکسان بوده و در برخورد با این بحران ها یک واکنش تدریجی، بسیار حساب شده و اندیشیده و البته محافظه کارانه برای برخورد با این بحران ها (داشته) بر خلاف آقای خمینی که واکنشش بسیار تند، آنی و با اقتدار (بوده)..." در اینجا ضمن اینکه مشخص نیست بی بی سی چرا به همین راحتی دچار تناقض شده و با اظهارات مزروعی می خواهد وجه "اقتدارگرایی" و با سخنان خلجی وجه "محافظه کاری" را به مخاطب القا کند، اما آنچه قطعی است، نادیده گرفتن وجه اصلی مدیریت بحران ها توسط رهبر انقلاب است که مبنای آن همان جذب حداکثری و دفع حداقلی و صبر تا آخرین لحظه است؛ مدلی که نه با اقتدارگرایی قابل تطبیق است و نه محافظه کاری. نمایش ترک سالن سازمان ملل هنگام سخنرانی روسای جمهور ایران در ادامه نیز صحنه هایی از ترک سالن سازمان ملل توسط نمایندگان کشورهای غربی به هنگام سخنرانی آیت الله خامنه ای در دوره ریاست جمهوری و دکتر احمدی نژاد طی سالهای اخیر به نمایش داده می شود. تصاویری که بی بی سی قصد دارد بواسطه آن، شبهه قدیمی ضد انقلاب مبنی بر انفعال ایران در جهان را به مخاطب القا کند اما کیست که نداند اگر مبنای کارهای حق و باطل، رفتارهای کشورهای غربی بود، ما هیچ گاه نباید در 1979 انقلاب می کردیم، هیچ گاه نباید حکومتی مبتنی بر اسلام تشکیل می دادیم، نباید سفارت امریکا را تسخیر می کردیم و ... و در یک نگاه کلان تر، اگر مبنا این بود، آن گاه که خسرو پرویز، پادشاه ایران نامه رسول اکرم (ص) را پاره کرد، باید جای حق و باطل عوض می شد یا مثلا پیامبر اسلام در رفتار خود تجدید نظر می کردند! اما اندکی تعقل در این زمینه نشان می دهد، رفتارهای قهر آمیز دشمن همواره یکی از بهترین نشانه های حرکت در مسیر حق و مرزبندی با جبهه باطل است؛ تعرف الاشیا باضدادها. پایان بخش چهارم ... نوشته ثابتی نماینده مردم خلخال و کوثر در مجلس شورای اسلامی از سفر قریبالوقوع رئیس جمهور به استان اردبیل خبر داد. در قسمت اول خاطرات انتخابات تا چهارشنبه ?? فروردین، نخستین همایش دانشجویان حامی احمدی نژاد در تالار سید الشهدای میدان هفتم تیر نوشتم. و اما بعد: یکی از جذابیت های وبلاگ نویسی استفاده از آن به عنوان دفترچه خاطرات است. گاهی اوقات که فرصتی پیدا می کنم و به وبلاگ برخی دوستان سر می زنم بیش از همه مطالبی برایم خواندنش زیباتر است که شرح وقایع و بیان خاطرات باشد. بعضی وقت ها هم که آرشیو همین وبلاگ را نگاه کوتاهی می اندازم نوشته هایی که در دل آنها خاطراتی ذکر شده است برای خودم خواندنی تر به نظر می رسند. باسلام و تحیات، احتراماً به استحضار میرسد که شخصی به نام محمود در یک مناظره تلویزیونی، همه ما را پشتبند هم ردیف کرده. نامبرده که دیکتاتور است، به ما تهمت زده و ما را تلویحاً متهم به دزدی کرده، این در حالی است که در لغت، میان دزدی، سرقت و اختلاس تفاوتهای عدیدهای وجود دارد و یک چیز دیگر؛ بعد خواب دیدم از همان ظهر روز شنبه 23 خرداد تلویزیون از آقایان موسوی و کروبی دعوت کرد تا در برنامه های مختلف تلویزیونی حرفها و اعتراضاتشان را بگویند. آنها هم بدون اینکه شرطی بگذارند، پذیرفتند و از آن شب شبکههای مختلف از بس قیافه موسوی و کروبی را نشان میداد، مردم حرصشان در میآمد میرفتند سراغ ماهواره. علیرغم گذشت ? هفته از مناظره تاریخی احمدی نژاد و موسوی، دیدن مجدد فیلم آن مناظره واقعا خاطره انگیز است. از نوع حرف زدن ? طرف که یکی کوه اعتماد به نفس است و دیگری صدای لرزانش پاسخ هایش را قابل پیش بینی می سازد تا نوع استدلال و منطق دو طرف و یا از روی کاغذ خواندن های تصنعی موسوی و ...
گفت : مشـایی به ائمه جماعات پول داده! گفتم : خیر من داده ام نه مشایی! قاعده این است که مسئول دفتر دستورات رئیس جمهور را ابلاغ می کند. ثانیا ً مگر پول دادن به ائمه جمعه خلاف است؟ کجا مهمتر از ائمه جمعه است؟ ائمه جمعه مراجعات مردمی دارند، دفاترشـان شلوغ اسـت و هزینه دارد. خیلی هایشان درخواست کمـک مالی داشتنـد و کسی نگفـت که ما نمی خواهیم. بنده هم دستور دادم بین 20 تا 50 میلیون بسته به وسعت شهر به همه ائمه جمعه پرداخت کنند و تازه به جز دو سه نفر کسی آنرا پس نداده اند.
گفتند : مشـایی به آدمهای فاسد میلیارد میلیارد پول می دهد! بعضی ها فکر می کنند گونی گونی آنجا پول گذاشتند همین جوری خرج می کنند! گفتیم : مگر بودجـه دست دولت است؟ هرجـا جداگانه بودجه خودش را می گیرد. مگر دولت بدون حساب و کتاب است؟ حسـاب دارد، ذی حساب دارد، مملکت دیوان محاسبات دارد. مگر دستگاههای نظارتی کجا هستند؟ چرا مدرک رو نمی کنند؟ خود آنها هم می دانند که نمی شود یک ریال را هم بدون حساب و کتاب هزینه کرد.
این شخص گفت : می گـویند شما رفته اید کار کرده اید و محبوب شده ای و نظر شما دربـاره انتخـابات آینده موثر خواهد بود! می پرسم تبلیغات کرده ام یا کار؟ گفت : تبلیغـات نکرده اید ، کار کرده اید! همه می گویند تبلیغات این دولت صفر است. گفتم پس برای آنها موضوع جریان انحرافی و اسلام و … نیست. مسأله انتخـابات است اینها که گفتید همه تهمت است و مسأله اصلی انتخابات است و نه عملکرد دولت. وقتی کار می کنیم می گویند کار می کنید تا محبوب شوید. کار نمی کنیم می گویند باید دست دولت قطع شود. بالاخره ما چـکار کنیم این وسـط؟!!
طبقه بندی: احمدی نژاد ناگفته ها موانع 84 انتخابات ریاست جمهوری
قبل از اینکه گزارشاتی را خدمت دوستان داشتـه باشـم چند نکتـه را بایــد توجـه نمود:
نکته اول : ایستـادن بر خط مستقیم الهی بر عدالت ، برتوحید ، بر اسلام ناب و بر ولایت به این سادگی ها که بعضی گفتگو می کنند نیست . اینکـه ولایـت را طـوری بگویند که چهار تا بچه چهارم و پنجم ابتدایی هم متوجه شوند، این همه مشکلات د ر طول تاریخ ایجاد نمی شد. دشوارتریـن کار حرکت در مسیر حق و در مرز حق است. اگر درک و عمق مسایل به این سـادگی بود این همه انحراف در طول تاریـخ بشـری اتفاق نمی افتـاد. اگـر فهم مسـایل به این سادگی بود که کسی گمـراه نمی شـد. اگر درک ولابـت به این سـادگی بود این همه پیامبـر و امـام نباید می آمـدند. همین شهادت یازده امام ، شهادت حضرت زهـرا سلام الله علیهـا نشانه گمراهی است. شهادت شهیـد بهشتی نمـونه گمراهی بشر است.
نکته دوم : اگر کسی در چنین موضع خدمتی قرار گیـرد که من قرار گــرفته ام ، شاید حدود 10 درصـد از حرفهایش را بتواند بزند ، حدود 25 درصدش را شاید بتواند بعد از تمام شدن مسئولیت در آینده بگوید و حدود 60 درصـدش را هـرگز نمی تواند بگوید ، چون مصالح بالاتری هست ، برای اینکه راه بماند ، برای اینکه انقلاب حفظ شود. ما کـه نیامده ایم فقط خودمان را حفظ کنیم ، آمده ایم که پرچم، عزت ایران اسلامی، این نظام بماند. می گویند منحـرف شـده ای ، اگر انحراف این است که مخالفـان دولـت می گویند ، ما از اول هم منحـرف بودیم و گفتیم که این معـادلات را قبول نداریم! سال 83 یکی از همین آقایان آمد و تحلیلی کرد و گفت برای ریاست جمهوری ما به آقای دیگری فکر می کردیم – همین آقایی که در استیضاح وزیر اقتصاد خیلی جوش میزد که من ترسیدم قلبش بایستد – دیدیم او نمی تواند ، تو آماده ای؟ گفتم متوجه ابعاد و تبعات حرفی که میزنی هستی؟ اگر یک نفر مثل من از متن پابرهنه ها جامعه بیاید رییس جمهور شود یک انقلاب دوباره است، بساط اشرافی گری و شاهنشاهی و خانواده تباری و بچـاپ بچـاپ را جمع می کنـم ، تو تحـمل داری؟! من بیایم پنهان کاری ندارم، سیاسی کاری ندارم بدان اگر همه دنیا بر علیـه ما باشنـد ذره ای کوتاه نخواهیم آمد. در سفر به استان خراسان جنوبی دوستان تشریفات روستای محرومی را انتخاب کردند، سرزده به روستا رفتم ، وقتی رسیدم به خـدا قسم می خواستم زمیـن دهان باز کند و بـروم زیر زمیـن، ما مسئولیم و این همه فقر، این همه محرومیت؟! عده ای دارند منفجـر می شوند از بس که خورده اند و … فراموش نکرده اید سال 83 را که کسی جرات دفاع از شهدا و دفاع مقدس را نداشت و در تریبون رسمی می گفتنـد دوران امـام تمـام شده و به مـوزه تاریخ پیوسته ، کسی هم چیزی نگفت! گفتم من بیایم می ایستم روی مرز حـق و کـوتاه نخـواهم آمد.
اما چند نکتـه پیرامـون مسائل و شرایـط جهـان : یک کتابی قبـل از انقـلاب چـاپ شـد به نام « تاریخ 30 ساله» یک کمونیست نوشت که قبل از انقلاب اعدام شد می گوید: « اگر امام خمینی رحمـت الله علیـه کوچکترین فرصتی پیدا کند تمام جهان را تغییر می دهد، و انقـلابی پیدا خـواهد شـد که دنیـا را خواهد گرفت» جایگاه ایران جایگاه بزرگی در تحـول عظیـم جهـانی است. به خاطـر همین می خواهنـد نگـذارند ایران ذره ای فضـا پیـدا کند. خـوب ما در کشور در دوره اول که دوران جنـگ است مشغول به جنگ بودیم. در دوران دوم با شعـارهای تنش زدایی و گفتگو و …. هرچندکه این شعارها خـوب است ولی چـون آنـها از مـوضع ضـعف وارد شـدند در نتیجـه کار معکـوس شد ، و هرروز عقـب نشینی کردیم ، همین دسترسی ایـران به انـرژی اتـمی یعنی شکسـت 150 سـال 200 سـال شـعار استـعمـار علیـه دیـن ، یعنی اگـر مـا توجـه داشتـه می توانیـم معادلات جهـان را بهم بزنیم.
وقتی ایستـادیم در دنیـا روی اصول ، دیدید چه اتفـاقی در دنیا افتاد. اینـها کلـک زدند ؛ استعمار گران با بحث نظم نوین جهانی می خواهند مدلی بدلی از حکومت امام عصر (عج) را به بشریت نشان دهند ، که الحمدلله با استواری بر مواضع این در حال فروپاشی است. در سفر اخیر به سازمان ملل در جمع اقتصاددانان و بزرگان اقتصادی آمریکا که نزدیک به بیست و چند نفر بودند خودشان می گفتند : ما دیگر از مـواضع آمریکا دفاع نمی کنیم. این برای من خیلی جالب بود که برای اولین باراقتصاددانان از سیاست های اقتصادی دولتشـان دفاع نمی کردند. آنجا به آنها گفتم : که مردم این وضعیت را تحمل نخواهند کرد و به زودی علیه نظام سـرمایه داری قیام می کنند و به آنها توصیه کردم که قبل از اینکه وضع به شورش برسد خودتان اصلاح کنید و مسائل را مدیریت کنید تا از بین نروید. گفتم ما داریم به شما خبر می دهیم از سرِ دشمنی نیست بلکه از سر دوستی است. امروز در شرایط حساسی هستیم ؛ غـرب تمام قوای خود را بسیج کرده که بزند و کار را تمام کند ، مثل روز روشن است که ناتو برای حمله به ایـران له له می زند. مثل روز روشن است که اگر اتفاقاتی که اطراف رژیم صهیونستـی محقق بشود ؛ تمـام حـرکت ها به سمـت ایـران خواهد شد. شرایط عادی نیست ، داریم به لحظـه برخورد نهایی نزدیک می شویم ؛ البته این برخورد الزاما برخورد نظامی نیست و ممکن است برخورد سیاسی و… باشد. داریم به نقطـه اوج می رسیم ، اگر غفلت کنیم ضربـه ای خواهیـم خورد که تا 500 سال نتوانیم بلنـد شویم. در لیبی چه شد؟ کار دست چه کسانی افتاد؟ ما از قبل گفتیم و چقـدر سرو صدا راه انداختند و انشاء الله تحلیلمان در آینده روشن می شود که آمریکا فهمید که اگر این انقلاب ها را جلو نیندازند دیگر نمی توانند در منطقه حضور داشته باشند.
اینها می خواستنـد به سوریـه حمله کنند تا راه را بـاز کننـد برای حمله به ایـران. به دبیـر کل گفتم برو به همه بگو ناتو پایـش را بگـذارد به سوریه منطقه منفجر خواهـد شد. انشاء الله اگر بتوانیم داخل سوریه و انقلاب های منطقه را خوب مدیریـت کنیم ، بعـد از 3 تا 5 سال آینده همه چیز به نفـع ایـران تمـام خـواهد شد.
وقتی مناسبات عمومی جهان سست شود قاعدتاً این تاثیر در ایـران هم اثر خواهد گذاشت. داخل کشور مشکلات و نارضایتی کم نیست، در انتخابات 88 حدود 14 میلیون نفر به مخالفین که به این مشکلات پرداختند رای دادند ، ما هم همان حرفها را می زدیم اما مردم احساس کردند که آنها صداقت ندارند. هنر این دولت این بود که این انتقادات را در چارچوب نظام و ارزشها و انقلاب مطرح کرد ؛ این اعتقاد ماست این انقلاب ظرفیت پاسخگویی به همه نیازهای مردم را دارد.
قبل از انتخابات 88 از طریق بچـه های حزب اللهی که در ستادهایشان بـودند متوجـه شدم که جریانی بسیار پیچیده برای براندازی سازماندهی می کند ، آنها خانه های تیمی و موتور و حتی اسلحه آماده کرده بودند. 6 ماه قبل از انتخابات به وزیر اطلاعات هشدار دادم که اینها قصد براندازی دارند ؛ گفتند خبری نیست. 3 ماه بعد گفتم دو نفر از معاونین وزارت اطلاعات با جریان فتنه همراهی می کنند. گفتم این دو معاون را بردارید : گفت من تکلیف خودم را از جای دیگری می گیـرم! گفتم اگر زمان انتخـابات رسید و براندازی اتفاق افتاد، جواب خدا و شهدا را چه می دهید؟ ….. چند بار به آقای اژه ای گفتم ؛ عوض اینکه تمام انرژی را آنطرف بگذارند آمدند روی ما کار کردند بعد هم دیدید که آقای موسوی پنجشنبه قبل از انتخابات در مصاحبه با تایمز گفته بود که انتخابات فقط برای ما یک مرحله است چه ببریم چـه ببازیم در خیابانیم. برنامه بر این بود که جلوی هر وزارت را 500 نفر بگیرندو وزارتخانه را اشغال کنند و سپـس مجلس را تعطیل کنند و سپس به سمت بیت رهبری بروند.
بعد از ایـن که محضـر رهبـری عزیز رسیـدم به ایشان گفتم آقا انشاء الله رای ما بیشتراست، انقلاب برنده است و ما پیروز انتخابات هستیم. آقـا فـرمودند : چطـور این حرف را می زنید؟! گفتم چون در متن مردم هستم. گفتند : این حرف قابل قبول نیست ؛ مـن هم در متن مردم هستم. گفتـم مردم برای شما حریم قائل می شوند ، شما مثل پدر هستید ولی من مثل برادر و داداش ، مـردم با ما رودرواسی ندارند مـردم راحت به ما میگویند داش محمـود! شما ناراحت نیاشید تازه مناظراها هم هست انتحـاری می زنم به خـط! آقا فرمودنـد : بسیار خوب ولی مواظب باشید تند نشوید. گفتم چشم. دیدید که دو ، سه تا کلمه بیشتر نگفتـم این همـه سروصـدا شد.
** قالیباف گفت: من نه طرح دارم و نه نیرو
البته ماجرا تمام نشد ؛ جریانی که از اول با انقلاب صادق نبـودند، از ابتدا دنبال پست و مقام بودند با جریان براندازی همراه شدند. در انتخابات سال 84 به من گفتند برو کنار، گفتم چـرا؟ گفتند تو یک درصد بیشتر رأی نداری، گفتم که من جوان هستم، کلی آرزو دارم، مگر یک درصد رای ندارم، برای شما که با این یک درصدمشکلی ایجاد نمی شود بگذارید شرکت کنم تا دلم خوش باشد. کار به جایی رسیده بود که گفتند اگر کنار نروی کاری می کنیم که در این مملکت نتوانی زندگی کنی. بعد از انتخابات 84 با سایر کاندیدهای اصول گرا دیدار داشتم و گفتم هـرکس طرح و برنامه و نیرویی دارد به من معرفی کند ، یکی از آنها (قالیباف) که بعدا به مجموعه دیگری رفت گفت من نه طـرح دارم و نه نیرو. ولی با این وجود از بیست و یک نفر اعضای کابینه اول، یازده نفر از کسانی بودند که در لیسـت آنها بودند که بخاطر همین موضوع از طرف حامیان و دوستان راجـع به خیلی ها مورد اعتراض قرار گرفتم اما بدانید اگر آنها را در کابینه نمی آوردم همان اول دولت نهم ریشه کن می کردند و کسی هم نمی فهمیـد حرفهای دولت چیست.
قبل از انتخابـات 88 خبرـ دارم جلسه ای با هم داشتند گفته بودند : اگر این دولت دوبـاره رأی بیـاورد، ما دیگر نمی توانیم در این مملکـت کـاری انجام بدهیم. اگر یک بار دیگر رای بیاورد قائله حزبو حزب بازی را جمع می کند. غرب هم نـظرش این بود اگر این دولت رای بیاورد مناسبات جهانی بهم می خورد ؛ به همین خاطر با تمام وجود به صحنـه آمدند و جریان مخالف کمک کردند . حتی یکی از این آقایان به ظـاهر اصـول گرا نامه نوشته بود به رهبری که فـلانی (موسـوی) چون رأی می آورد، باید خودمان را برای کار کردن با آنها آماده کنیم.
طبقه بندی: احمدی نژاد حقایق پشت پرده متکی مشایی دروغ دزدی
طبقه بندی: احمدی نژاد طنز شعر کریمی حاج محمود
طبقه بندی: احمدی نژاد خاتمی امام خامنه ای بی بی سی
By Ashoora.ir & Night Skin