فردا از آن ماست (موج سوم )
باز جمعه ، باز انتضار ، باز غروب جمعه و باز دلتنگی و .... باز جمعه تنها روزی که به فکر او هستیم ، همین و بس ... ********************************************** به خاطر جمعه چند مناجات با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف ) برا دانلود میذارم. التماس دعا http://www.4shared.com/audio/xA1UVhLT/ya_zahra-_haj_mehdi_rasuli.html http://www.sar-zn.com/mp3/clip/shobeyri-heiat%20sarallah.mp3 و سالهاست در پس پرده اشک، کوچه باغ نگاه مهربانت را در تجسّم آه می بینم، دریغ است از ولی اما ولی تنهاست بی مردم علی، آری علی، حتی «علی» تنهاست بی مردم برای دفع دیوانی که آغالیدهاید آنک عقیم از مصطفی زادن هبل بالیدهاید آنک کم از زنهای برزنهای بیآزرم بیآزر بتی بالیدهاید از خرقه: دستی خون و دستی زر بر آن حوضی که جامی می دهند - البته بی سر را - کساد از کاسهها در کوزه خواهد کرد کوثر را در این عشرتسرا از جوش عیاشی و اوباشی علی - القصه - خواهد ماند و حوضش حوض نقاشی حقیقت زیر سنگ آز و ناز است از شما از ما خدا بیزار و آیین بینیاز است از شما از ما چه میخواهیم از این خدمت به جای خویشتن کردن غرامت بر خدا هشتن برای خویشتن کردن چو خضراء دمن از «من» خسی بالید و خستر شد و خرهایی که استر شد و پرهایی که بستر شد مبیعی بود و شیطان چانه زد تا پیر شد بلعم زر و زن را میانجی کرد و غافلگیر شد بلعم صلای آسمانی چون مسیحا را فروگیرد بمان تا یوشع احمد اریحا را فروگیرد الا یا قومنا قوموا اذا الصبح مصباحا لنا فی الصّبح آثارٌ؛ أ لیس الصبح إصباحا؟ صلامان میزند ساقی به گلبانگ خراسانی به: أنّ اللیلَ قد ولّی و أنّ الدیکَ قد صاحا مشرف کرد خواهی ماه من از باده مستان را سلام الله بسم الله روشن کن شبستان را تو میآیی و گیتی گریه خواهد شد برای تو به تیغ، این تیه کژدم، قریه خواهد شد برای تو علی معلم دامغانی به بهانه اردوی راهیان نور غرب ********************************** از شهر حماسه های نور آمده ام از خطه ی مردان صبور آمده ام هر چند که دست خالی ام ، حضرت درد با زخم به پابوس حضور آمده ام ***************************************** لینک های زیر راجع به مناطق غرب می باشد http://www.4shared.com/audio/b3HszkOy/shahid_shirudi.html http://www.4shared.com/audio/0DD8TLIn/shahid_amini_sarppol_zahab_.html در بخش های اول و دوم، سوم و چهارم از سلسله مطالب "بررسی موردی دروغ های تاریخی و شبهات فیلم BBC علیه رهبر انقلاب" به 6 دروغ تاریخی بنی صدر پیرامون مقام معظم رهبری، وضعیت گروگان های امریکایی طبق خاطرات معصومه ابتکار، نامه اوباما به رهبر معظم انقلاب، جنبش های منطقه و ارتباط آنها با سبزها، چگونگی بوجود آمدن دوم خرداد 76، تقطیع برخی سخنان رهبری در فیلم ، قتل های زنجیره ای، ترور سعید حجاریان، دروغ های علی مزروعی، شارلاتانیزم مطبوعاتی، نقش دولت خاتمی در حصر منتظری، ماجرای اصلاح قانون مطبوعات، مبنای حکم حکومتی، واقعه کوی دانشگاه، طفره رفتن خاتمی از مناظره با فرهاد نظری، تناقضات علی مزروعی و مهدی خلجی و ... اشاره شد؛ در این بخش به بررسی بخشهای دیگری از شبهات و دروغ های مطرح شده در این فیلم پرداخته می شود: تلاش BBC برای تقابل سازی از مردم و رهبری با توسل به سانسور و تقطیع سخنان ایشان 1. در دقایق ابتدایی فیلم، صحنه هایی از حضور هواداران موسوی در 25 خرداد نشان داده می شود و راوی می گوید: "میلیون ها نفر در خیابان های تهران یک چیز را می خواهند، یک نفر چیز دیگری می خواهد" و بلافاصله سخنان تقطیع شده رهبر انقلاب در نمازجمعه تاریخی 29 خرداد پخش می شود: "زورآزمایی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست. من از همه می خواهم به این روش خاتمه بدهند. اگر خاتمه ندهند آن وقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن به عهده آنهاست." و راوی ادامه می دهد: "خط و نشان آیت الله خامنه ای برای مخالفانش. تصمیمی نجات دهنده یا نابود کنننده؟" در همین دقایق ابتدایی فیلم، بی بی سی همه تلاش خود را می کند تا به مخاطب چنین القا کند که اکثریت مردم پس از انتخابات به نتیجه اعلام شده معترض بودند، رهبر انقلاب از همان اول با "اعتراض" به نتیجه انتخابات مخالف بوده است و در نهایت برخوردهای نیروی انتظامی با سبزها نیز در حالی اتفاق افتاد که آنها فقط راهپیمایی مسالمت آمیز انجام دادند و هیچ خشونتی از خود بروز ندادند. اما نکته اول به پخش تقطیع شده سخنان رهبر انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد باز می گردد، بگونه ای که بی بی سی با پخش تنها دو جمله از سخنرانی تقریبا 2 ساعته ایشان، سعی می کند به مخاطب چنین القا کند که ایشان هیچ گونه اعتراض به نتیجه انتخابات را نپذیرفته و در پی آن از مردم خواستند تا همه نتیجه انتخابات را بپذیریند و این در حالی است که در آن روز ایشان پس از تاکید بر اینکه هر 4 کاندیدا متعلق به نظام هستند و همه مردمی که در انتخابات شرکت کردند ماجور هستند، می فرمایند: "زورآزمائى خیابانى بعد از انتخابات کار درستى نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردمسالارى است. من از همه میخواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستى نیست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهدهى آنهاست." ایشان در بخش دیگری از سخنان شان در این روز می فرمایند: "مردم اطمینان دارند؛ اما برخى از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهورى اسلامى اهل خیانت در آراء مردم نیست. ساز و کارهاى قانونى انتخابات در کشور ما اجازهى تقلب نمیدهد. این را هر کسى که دستاندرکار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصدیق میکند؛ آن هم در حد یازده میلیون تفاوت! یک وقت اختلافِ بین دو رأى، صد هزار است، پانصد هزار است، یک میلیون است، حالا ممکن است آدم بگوید یک جورى تقلب کردند، جابه جا کردند؛ اما یازده میلیون را چه جور میشود تقلب کرد! در عین حال بنده این را گفتم، شوراى محترم نگهبان هم همین را قبول دارند که اگر کسانى شبهه دارند و مستنداتى ارائه میدهند، باید حتماً رسیدگى بشود؛ البته از مجارى قانونى؛ رسیدگى فقط از مجارى قانونى. بنده زیر بار بدعتهاى غیرقانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاى قانونى شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتى دیگر مصونیت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برندهاند، بعضى برنده نیستند؛ هیچ انتخاباتى دیگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونیت پیدا نخواهد کرد. بنابراین همه چیز دنبال بشود، انجام بگیرد، کارهاى درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبههاى هست، از راههاى قانونى پیگیرى بشود. قانون در این زمینه کامل است و هیچ اشکالى در قانون نیست. همانطور که حق دادند که نامزدها نظارت کنند، حق دادند که شکایت کنند، حق دادند که بررسى بشود. بنده از شوراى محترم نگهبان خواستم که اگر مواردى خواستند صندوقها را بازشمارى بکنند، با حضور نمایندگان خود نامزدها این کار را بکنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت کنند، امضاء کنند. بنابراین، هیچ مشکلى در این جهت وجود ندارد." و این جدای از آن بود که طی حد فاصل روز برگزاری انتخابات تا برگزاری نماز جمعه (22 تا 29 خرداد)، رهبر انقلاب در 2 دیدار جداگانه با شخص میرحسین موسوی و هم چنین اعضای ستادهای انتخاباتی هر 4 کاندیدا، از آنان خواسته بودند اعتراضات خود را از راه های "قانونی" پیگیری کنند. به طور خاص در 24 خرداد میرحسین موسوی با رهبر انقلاب دیدار کرد. جلسه ای که خلاصه ای از آن را پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری منتشر کرد و محتویات آن نیز هیچ گاه مورد تکذیب موسوی قرار نگرفت. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار با اشاره به تحریکات دشمن و برخی طراحیهای پشت صحنه برای به آشوب کشاندن خیابانها خطاب به آقای موسوی گفتند: "جنس شما با این گونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید." ایشان با تحسین حضور بی سابقه مردم در انتخابات 22 خرداد افزودند: "به یاری پروردگار، انتخابات با اتقان، صحت و آرامش خوبی برگزار شد و شما هم مسائل مورد نظر را از طریق قانونی پیگیری کنید." هم چنین در دیدار روز 26 خرداد نمایندگان ستادهای 4 کاندیدا با رهبر انقلاب، ایشان ضمن تاکید بر پیگیری اعتراضات معترضین از طرق قانونی می فرمایند: "اعتماد من (به برگزار کنندگان انتخابات) موجب نمیشود که اگر چنانچه شبههاى در ذهن کسانى هست، این شبهه دنبال نشود و تعقیب نشود و بررسى نشود و حقیقت قضیه آشکار نشود؛ نه، شبهات را برطرف کنید، منتها آن چیزى که از همه مهمتر است، این است که همه سعى کنید وحدت ملى و وحدت کشور را حفظ کنید.» ایشان در ادامه از همگان خواستند تا با اعلام موضع نسبت به این اغتشاشات در شفافسازی فضا کمک کنند." رهبر انقلاب در قسمتی دیگر از سخنان خویش تاکید می کنند: "قبلاً گفتهام و از جمله در دیداری که آقای موسوی با اینجانب داشت تأکید کردم و قرار شد چنین شود، شما هر اشکال و شبههای که دارید، بهطور مشخص و روشن به شورای نگهبان (به عنوان مرجع قانونی) اعلام کنید تا طبق قانون به آن رسیدگی شود. اینجانب به شورای نگهبان تأکید کردهام که حتی اگر لازم شد، صندوقهایی را بازشماری کنند، این کار انجام شود." ایشان در بخش دیگری از اظهاراتشان فرمودند: "من درخواست میکنم از آقایان مسئول در وزارت کشور و همچنین در شوراى نگهبان که به این موارد دقیقاً رسیدگى کنند. اگر چنانچه بعضى از اشکالات مقتضىِ این هست که پارهاى از صندوقها بازشمارى بشود، اشکالى ندارد. حالا مثلاً یک مورد را آقایان ذکر کردند که آن شخص گفته که رأى فلان نامزد این تعداد است، بعد در شمارش تعداد دیگرى معرفى شده؛ خیلى خوب، کارى ندارد؛ صندوقهاى مورد اشکال را یا به طور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى کنند؛ خودِ نمایندگان ستادها هم حضور داشته باشند و ببینند، تا اطمینان کامل براى همه حاصل بشود." بعدها نیز در 13 مرداد ماه 88، کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد در این جلسه آقای آخوندی نماینده ستاد میرحسین موسوی گفت: "اگر تمام صندوقها بازشماری شود هیچ تخلفی صورت نگرفته است." سخنانی که هیچ گاه از سوی آخوندی تکذیب نشد. نکته دوم نیز آنجایی است که بی بی سی هیچ گاه صحنه هایی از حملات سبزها در راهپیمایی غیرقانونی 25 خرداد به پایگاه نظامی مقداد در خیابان آزادی را نشان نمی دهد و تنها با نشان دادن صحنه هایی از برخورد نیروی انتظامی با سبزها، می خواهد با مخاطب القا کند که حتی یک راهپیمایی آرام و مسالمت آمیز نیز با برخورد نیروی انتظامی مواحه شد. اما در وصف وقایع این روز، داریوش سجادی از عناصر ضدانقلاب در آذرماه 88 در گفتگو با سایت گویانیوز، گفت: "این چه جنبش مسالمت آمیزی است که در 25 خرداد حتماً دیدید که چند نفر در حاشیه در آن پایگاه بسیج کشته شدند. آیا بسیج آمد در جامعه و مردم را در خیابان به گلوله بست یا برخی از تظاهرات کنندگان بودند که به پایگاه بسیج حمله کردند؟ فیلمی که در روی اینترنت از این واقعه قرار دادید، بهوضوح نشان میده که بسیجیها بالای پایگاه سنگر گرفته دارند تیر می زنند. پس جنبش به یک مقر نظامی حمله کرده و حمله به مقر نظامی در تمام دنیا حکم تیر دارد، در قیام سیاه پوستها در لسآنجس 68 نفر بهخاطر حمله به مقر پلیس توسط پلیس درآن واحد کشته شدند. هیچ احدی هم نتوانست معترض آن باشد. یکی از عوامل خشونت آمیز همین حمله به پایگاه بسیج بود" تقطیع سخنان حجه الاسلام ابوترابی 2. در ادامه فیلم، حجه الاسلام ابوترابی نشان داده می شود که می گوید: "در ملاقات با رهبر انقلاب، تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد." این در حالی است که حجه الاسلام ابوترابی چندی قبل در قسمتی از سخنان خود در گفتگوی ویژه خبری سیما، به روایت صحبت های ولادیمیر پوتین پس از دیدار با رهبر انقلاب در پاییز 86 پرداخته بود. نکته ای که پیش از این برای اولین بار در همان برهه (پاییز 86) برای اولین بار توسط داوود احمدی نژاد برادر رییس جمهور در رسانه ها عنوان شد و بعد از آن هیچ گاه توسط رییس جمهور روسیه تکذیب نشده است، اما بی بی سی در حالی اقدام به تقطیع این سخنان می کند که گویا آقای ابوترابی این سخنان را ابراز داشته است، نه رییس جمهور روسیه. آیا پدر رهبر انقلاب، فردی گوشه گیر بوده است؟ 3. در ادامه فیلم، بی بی سی در حالی که روایتی از زندگی نامه رهبر معظم انقلاب را شرح می دهد، مدعی می شود: "فرزند یک روحانی گوشه گیر … در جوانی اما با کسانی آشنا می شود که مورد تایید پدر نیستند، مبارزان سیاسی و شاعران." اما در این باره دو نکته وجود دارد: اول آنکه برخلاف ادعای بی بی سی مبنی بر گوشه گیر بودن مرحوم سید جواد خامنه ای، ایشان یکی از روحانیون مخالف رژیم پهلوی بودند. بگونه ای که رهبر انقلاب در این باره می فرمایند: "پدرم با هر کاری که رضا خان پهلوی کرده بود، مخالف بود؛ از جمله اتحاد و شکل از لحاظ لباس و دوست نمی داشت همان لباسی را که رضا خان به زور می گوید، بپوشد." نکته دوم نیز ادعای فاقد سند و مبهم بی بی سی مبنی بر عدم دوستی رهبر انقلاب با مبارزان سیاسی و شاعران توسط پدر ایشان است. بی بی سی باید توضیح دهد منبع این ادعا کجاست؟ چه کسی چنین روایتی را نقل کرده است؟ این ادعا در کدام کتاب تاریخی ثبت شده؟ و در نهایت اگر قرار باشد هر کس، بدون سند هر ادعایی بکند، آیا حد و مرزی برای دروغ و شایعات تمام ناشدنی می توان تصور کرد؟ ماجرای پیپ کشیدن آیت الله خامنه ای و خاطره جالب حاج حیدر رحیم پور ازغدی 4. در ادامه فیلم، روای به پیپ کشیدن رهبر انقلاب در دوران مبارزات سیاسی اشاره می کند و بعد نیز مدعی می شود ایشان "شیفته موسیقی" بوده است. در باب پیپ کشیدن ایشان باید توجه داشت که کشف! بی بی سی نکته جدیدی محسوب نمی شود، چه آنکه پیش از این سرلشگر فیروز آبادی در بخشی از کتاب خاطرات خود تحت عنوان "گنجینه دل" به این موضوع اشاره کرده بود: "نکته جالب دیگر اینکه آقا پیپ هم می کشیدند ... ایشان وقتی این کار را می کردند، ما کیف می کردیم از این عطر" لذا این نکته که بی بی سی بعد از سالها با توسل به چند عکس از پیپ کشیدن ایشان در سالهای اوج مبارزه با رژیم پهلوی، به خیال خود قصد تخریب غیر مستقیم ایشان را دارد، یکی از نقاط ضعف برجسته تولید کنندگان این فیلم را نشان می دهد چرا که اگر قرار بود "فقط" با پیپ یا سیگار کشیدن، کسی صعود یا سقوط کند، آیت الله طالقانی، دکتر شریعتی و حتی چهره هایی همچون مرحوم علامه طباطبایی، آیت الله العظمی بهاالدینی و ... نیز جزو افرادی بوده اند که سیگار می کشیده اند اما در عین حال نکته ای که حاج حید رحیم پور ازغدی در این باره تعریف می کند بسیار درس آموز و جالب است. ایشان در پاییز 89 نقل می کردند که بعد از انتخاب آقای خامنه ای به عنوان ولی فقیه در سال 68، ایشان را به طور خصوصی ملاقات کردم. در این دیدار به ایشان کمی تنقلات تعارف کردم که ایشان از خوردن آن امتناع کردند. وقتی علت را پرسیدم، توضیح دادند که بعد از قرار گرفتن بار مسئولیت جدید (ولایت)، استفاده از هر گونه حتی تنقلات را نیز برای خود ممنوع کرده اند. علی مرادخانی کیست؟ 5. ادامه فیلم فردی به نام محمود مرادخانی (خواهر زاده رهبر انقلاب) در برابر دوربین ظاهر می شود و به بیان روایت هایی از زندگی ایشان می پردازد. اما بی بی سی تنها به معرفی وی تحت عنوان "خواهر زاده علی خامنه ای" اکتفا می کند و توضیح نمی دهد که پدر وی (شیخ علی تهرانی) همان فردی است که بعد از انقلاب به منافقین (مجاهدین خلق) پیوست و در سالهای جنگ تحمیلی ضمن فرار به عراق، مصاحبه های متعددی را با رادیو بغداد علیه جمهوری اسلامی و شخص امام (ره) داشت و هم اکنون محمود فرزند وی نیز سالهاست که در قامت یک ضد انقلاب در خارج از کشور اقامت دارد. هوشنگ اسدی کیست؟ 6. در ادامه فیلم، فردی به نام هوشنگ اسدی در برابر دوربین ظاهر می شود و به بیان خاطراتی از دوران زندان قبل از انقلاب خود با رهبر انقلاب می پردازد. هوشنگ اسدی همسر نوشابه امیری (از فعالان ضد انقلاب) سالهاست که خارج از کشور اقامت دارد و به همراه همسر خود نقش قابل توجهی در مدیریت محتوای سایت ضد انقلاب روزآنلاین دارند. سایتی که یکی از منابع تامین بودجه آن پارلمان هلند می باشد. دروغ BBC در ضریب دادن به نقش هاشمی در ماجرای تاسیس حزب جمهوری 7. راوی در بخش دیگری از سخنانش، یک دروغ تاریخی را روایت می کند: "این سه مرد (هاشمی، شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای) حزب جمهوری اسلامی را تاسیس می کنند." این در حالی است که اعضای موسس رسمی این حزب را 5 نفر تشکیل می دهند: آیت الله خامنه ای، شهید بهشتی، شهید باهنر، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی، اما در عین حال در خاطرات رهبر انقلاب، شهید بهشتی و شهید باهنر نکته مهمی وجود دارد و آن هم اینکه حلقه اصلی موسس این حزب 3 نفر بوده اند: "آیت الله خامنه ای، شهید بهشتی و شهید باهنر." نکته ای که بی بی سی با ظرافت می خواهد آن را تحریف کند و هاشمی رفسنجانی را جایگزین شهید باهنر کند. در این باره رهبر انقلاب با ذکر خاطره ای می فرمایند: "در تابستان 1356 در مشهد با دو نفر از برادرانمان از روحانیون پیرامون تشکل روحانی رای سامان بخشیدن به کار مبارزه صحبت میکردیم. هر کدام از ما فصلی از بی سر و سامانی و بلبشویی اوضاع خودمان در ارتباط با هدفها و وظایف مبارزه گله کردیم. پیشنهاد شد که بیایید یک سازمانی به وجود بیاوریم. من پیشنهاد کردم که حالا که داریم این کار را شروع میکنیم، حتماً لازم است با آقای بهشتی در میان بگذاریم. اتفاقاً آقای بهشتی مشهد بود. سوار ماشین شدیم و رفتیم طرف منزل آقای بهشتی، بین راه که داشتیم میرفتیم، دیدیم که آقای باهنر رفته چیزهایی برای زن و بچهاش خریده و در حال رفتن به خانه است. خبر نداشتیم که ایشان هم در مشهد است، ماشین را نگه داشتیم و ایشان را صدا کردیم." آیا بنی صدر نامزد "مستقل" اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود؟ 8. دروغ بعدی بی بی سی، مربوط به روایت وضعیت ابوالحسن بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری است. راوی می گوید: "اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران، با پیروزی نامزد مستقل ابوالحسن بنی صدر." اما تاکید بی بی سی بر استقلال بنی صدر در این انتخابات در حالی است که در اولین انتخابات ریاست جمهوری، هر کدام از کاندیداها دارای موافقان و مخالفانی بودند. به عنوان مثال حسن حبیبی مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی بود و بنی صدر مورد مخالفت این حزب، اما در عین حال یکی از مهم ترین حامیان بنی صدر در این دوره که از قضا یکی از اصلی ترین علل رای بالای او نیز بود، حمایت برخی از خویشاوندان امام (ره) از بنی صدر بود؛ از جمله آیت الله اشراقی داماد امام خمینی (ره). لذا بی بی سی باید توضیح دهد در حالی که یکی از حامیان جدی بنی صدر در این دوره، خویشاوندان درجه یک رهبر کبیر انقلاب بودند، "استقلال" بنی صدر چه معنایی دارد؟ آیا واقعا در آن برهه بنی صدر در افکار عمومی نامزدی بود که به هیچ فرد یا گروه خاصی منتسب نبود و "مستقل" محسوب می شد یا برعکس، بی بی سی بعد از 32 سال از آن برهه، اصرار دارد با مستقل خواندن بنی صدر، به مخاطب این طور القا کند در حالی که همه افراد و شخصیت های نظام به نامزدی غیر از وی گرایش داشتند، وی باز هم رییس جمهور شد؟ دروغ جدید بی بی سی: آیت الله خامنه ای وزیر دفاع بوده است! 9. در بخش دیگری از فیلم، بی بی سی یک دروغ تاریخی دیگر تحویل مخاطب می دهد: "در روزهایی که نزدیکان آیت الله خمینی هر کدام گوشه ای از کشور را در اختیار گرفته اند، سهم علی خامنه ای وزارت دفاع شده." و این دروغ آشکار در حالی بیان می شود که آیت الله خامنه ای هیچ گاه مسئولیت وزارت دفاع را برعهده نداشت بلکه در دوران کوتاهی، زمانی که شهید چمران وزیر دفاع بود، ایشان معاون وزیر دفاع بود نه وزیر دفاع. آیا موسوی سال 60 از طرف مجلس و امام به رییس جمهور تحمیل شد؟ 10. فارغ از ادبیات قابل توجه بی بی سی در روایت ماجرای 6 و 7 تیر و 8 شهریور و استفاده از تعابیری چون "مرگ" و "کشته شدن" به جای "شهادت" بهشتی، رجایی، باهنر و ...، در بخش دیگری از فیلم، باز هم بی بی سی اطلاعات غلط تاریخی به مخاطب می دهد. آنجا که راوی می گوید: "او حتی اجازه انتخاب نخست وزیر خود را هم ندارد و رهبر و مجلس میرحسین موسوی را به وی تحمیل می کنند." این در حالی است که میرحسین موسوی در دور نخست ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای در سال 60، هیچ گاه از طریق مجلس یا حضرت امام (ره) به ایشان تحمیل نشد، بلکه ماجرای پرحاشیه انتخاب وی به عنوان نخست وزیر، به دوره دوم و سال 64 باز می گردد. لذا در سال 60، پس از آنکه علی اکبر ولایتی از سوی مجلس برای نخست وزیری رای نیاورد، میرحسین موسوی نه از طریق مجلس یا حضرت امام (ره) بلکه توسط خود آیت الله خامنه ای به مجلس معرفی شد و توانست برای نخست وزیری را بیاورد. توجه به این نکته بدین لحاظ اهمیت دارد که بسیاری از رجل سیاسی دهه اول انقلاب از جمله جلال الدین فارسی و ... بر این نکته تاکید دارند که اساسا میرحسین موسوی حضور جدی خود به عرصه سیاست را مدیون آیت الله خامنه ای است، اما بی بی سی قصد دارد با القای این موضوع به مخاطب که وی از همان دور اول به ایشان تحمیل شد، بطور غیرمستقیم این واقعیت تاریخی را زیر سوال ببرد و استارت حضور جدی موسوی در عرصه سیاست کشور را به مجلس و امام خمینی نسبت دهد، در حالی که اگر کسی حداقلی از اطلاعات تاریخی داشته باشد و پیش از این موضوع از نحوه چگونگی انتخاب موسوی به عنوان وزیر خارجه کابینه شهید رجایی نیز مطلع باشد به خوبی می داند در آن برهه هم یکی از علل رای مجلس به موسوی، حمایت های آیت الله خامنه ای از وی بود. پایان بخش پنجم ... امیرحسین ثابتی در بدرقه ی بهار بر میگردی بر شانه ی بیقرار بر میگردی با یک تن بی پلاک و سربندی سرخ تا کوچه ی انتظار بر میگردی محمد مرادی ناصرآبادی چرا تندروهای مجلس ششم رد صلاحیت شدند؟ 4. در ادامه فیلم روای می گوید: "نماینده هایی که در برابر رهبر مقاومت می کنند، اجازه شرکت در انتخابات بعدی را ندارند. اینجا استعفای دسته جمعی مجلس نمایگان ششم در اعراتض به رد صلاحیت شان توسط شورای نگهبان." پاسخ به این ادعای بی بی سی نیز بسیار ساده است، زیرا طبق اصل 67 قانون اساسی نمایندگان مجلس سوگند یاد می کنند پاسدار حریم اسلام و انقلاب اسلامی باشند و در راه اعتلای استقلال و اعتلای کشور تلاش کنند. با این اوصاف باید از معترضین به رد صلاحیت تندروهای مجلس ششم پرسید، افراد مذکور چرا نباید رد صلاحیت می شدند؟ و در حالی که این عده یکی از اصول مسلم قانون اساسی را نقض کردند و عملکردشان در طی 4 سال مجلس بگونه ای بود که به کرات، رسانه ها و چهره های شاخص ضدانقلاب از آنها تمجید نمودند، آیا تایید صلاحیت این افراد جز به معنای قانون گریزی بود؟ و در تایید این اقدام شجاعانه و تاریخی شورای نگهبان، تنها کافی است نگاهی به عملکرد بعد از پایان دوره نمایندگی برخی از نمایندگان رد صلاحیت شده مجلس ششم داشته باشیم که با فرار از کشور، مصاحبه های متعددی را علیه نظام جمهوری اسلامی در رسانه های ضدانقلاب انجام دادند؛ از جمله فاطمه حقیقت جو، علی اکبر موسوی خوئینی، علی مزروعی و ... لذا این افراد در عمل نشان دادند در حالی که روزگاری از پول بیت المال و جمهوری اسلامی ارتزاق می کردند، چقدر راحت به خارج از کشور فرار کرده و علیه همان نظامی که قبلا حقوق خود را از آن دریافت می کردند، اقدام نمودند. آیا چنین افرادی شایستگی نمایندگی مردم در مجلس را داشتند؟ وقتی هتاک به ملت، مدافع حقوق ملت می شود! 5. یکی از قسمت های جالب توجه این فیلم که بیش از هر چیز به "طنز" شباهت دارد، پخش سخنان علی مزروعی در مجلس ششم است که می گوید: "مجلس شورای اسلامی زمانی می تواند حافظ دستاورهای انقلاب، مدافع حقوق و منافع مردم، ضامن استقلال و عزت و اعتلای کشور و ..." این در حالی است که هنوز حافظه تاریخی ملت، اهانت فراموش ناشدنی علی مزروعی درباره مردم را به یاد دارد که در همان دوره نمایندگی اش، با تحقیر ملت گفته بود: "اگر در ایران مرگ موش هم بدهند عده ای قابلمه بدست برای گرفتن آن صف خواهند کشید!" بازخوانی وقایع کوی دانشگاه تهران و طفره رفتن خاتمی از مناظره با فرهاد نظری در تلوزیون 6. در ادامه فیلم، صحنه هایی از آشوب های مروبط به حوادث 18 تیر ماه نشان داده می شود و بی بی سی قصد دارد تا به مخاطب چنین القا کند که گویا ماجرای کوی دانشگاه با رد صلاحیت نمایندگان مجلس ششم ارتباطی داشته است! در حالی که طبق روند تاریخی که این فیلم دارد، ماجرای 18 تیر مربوط به سال 78 بوده و اعتراض تندروهای مجلس ششم نسبت به رد صلاحیت شان، به 4 سال بعد و زمستان 1382 باز می گردد! اما در عین حال بازخوانی وقایع 18 تیر خالی از لطف نیست: مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره فعالیت خود، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری ها ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفت که این تصمیم به بهانه تحدید آزادی مطبوعات، با مخالفت مهاجرانی وزیر ارشاد وقت، به عنوان موضع رسمی دولت اصلاحات روبرو شد. در همین راستا، مطبوعات زنجیره ای نیز با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود داشتند و روزنامه سلام در اقدامی غیرقانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه به نقل از یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات زد که این امر بر شدت التهابات سیاسی در کشور افزود. این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، در تاریخ 15 تیر 1378 نامه ای کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان آمده بود. این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» در پی این اقدام، وزارت اطلاعات دولت اصلاحات شکایتی را علیه روزنامه اصلاح طلب سلام تنظیم و آن را تسلیم قوه قضاییه نمود، تا قوه قضاییه عاملین این اقدام غیر قانونی را مورد پیگرد و مجازات قرار دهد. دادگاه ویژه روحانیت نیز در پی این شکایت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندی شده توقیف نمود. البته در همان روز وزارت اطلاعات در پی فشارهای سیاسی تعدادی از اصلاح طلبان، ناچار به پس گرفتن شکایت خود شد ولی هیچگاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه یونسی وزیر اطلاعات وقت، بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرد. وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبه ای تصریح کرد: "نامه، مربوط به سعید امامی نبوده بلکه از حوزه مشاورین وزیر، خطاب به وزیر ارسال شده و موضوع نامه نیز مربوط به اصلاح قانون مطبوعات نیست" بنا به گفته وزیر اطلاعات وقت، روزنامه سلام با حذف صدر و ذیل نامه صرفاً استفاده جناحی و سیاسی نموده است. (روزنامه کیهان، 1378.4.16) یونسی چندی بعد نیز در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت» (روزنامه بیان، 1379.2.22) بعد از این اتفاق، کوی دانشگاه تهران که مدت ها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصاً گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر می برد، پس از توقیف روزنامه سلام و با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمع های اعتراض آمیز و درگیری های خشونت بار تبدیل گردید. دفتر تحکیم وحدت در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 بنا بر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار می کند. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقیقه حدود 150 نفر از دانشجویان اقدام به راهپیمایی غیر قانونی کرده و سپس با تحریکات عده ای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج می شوند و با سر دادن شعارهایی تند اعتراض خود را ابراز می دارند. در همین حال با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خیابان های اطراف دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولین بلند پایه نظام فراهم می شود. پلیس نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیر قانونی از جمله راهپیمایی های بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید وارد عمل می شود که با مقاومت اغتشاشگران روبرو می گردد. با تشدید درگیری ها و آشوب ها پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه کوی دانشگاه می شوند که این امر بر دامنه فاجعه می افزاید و ماجرا را پیچیده تر می سازد. از هجدهم تیر ماه 78 به بعد، اتفاقاتی رخ داد که کاملاً از تصمیم و عزم جدی عاملان آن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی حکایت می کرد. در ادامه خط تشنج و خشونت که در کوی دانشگاه کلید خورده بود، عده ای اوباش با عنوان جعلی دانشجو و به بهانه ی حمایت از جنبش دانشجویی و انتقام و پس گرفتن خون شهدای دروغین این حادثه، دست به آشوبی فراگیر در سطح شهر زدند. سردار فرهاد نظری فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران بزرگ، در کتاب خود، «برای تاریخ» در این باره می نویسد: "با توجه به گستردگی آشوب و شورش در حساس ترین مناطق پایتخت در 18 تیر 1378 دستور هرگونه برخورد با تظاهر کنندگان و آشوبگران از سوی موسوی لاری وزیر کشور ابلاغ گردید و 48 ساعت به طول انجامید. در این مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمایت بعضی از مدعیان اصلاحات، آزادانه هر کاری که دلشان می خواست انجام دادند از قبیل: دایر کردن پست های ایست و بازرسی، خلع سلاح بعضی از مأمورین گشت های انتظامی، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسیاری از مردم و پرسنل شریف نیروی انتظامی و ..." خیابان جلال آل احمد، کارگر شمالی، میدان ولی عصر، خیابان فلسطین و بلوار کشاورز از جمله میادین درگیری و خشونت های خیابانی بودند، آشوب و شورش در حساس ترین مناطق شهر در جریان بود و لحظه به لحظه بر گستره آن افزوده می شد. آشوبگران در حالی که مجهز به پیشرفته ترین سیستم های ارتباطی، حتی بی سیم های سازمانی (بعدها تعدادی از بی سیم های متعلق به وزارت کشور در میان آنها یافت شد) بودند، آشوب را به هر نقطه ای از این شهر بزرگ که می خواستند می کشاندند. در این میان اما باز هم نقش روزنامه های زنجیره ای و برخی چهره های اصلاح طلب در برافروختن نا آرامی ها در کشور مشهود بود. روزنامه صبح امروز زیر نظر سعید حجاریان، عضو تاثیرگذار حزب مشارکت در تاریخ 20/4/78 نوشت: «قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نیروی نظامی به خوابگاه قطعی است» این روزنامه در تاریخ 19/4/78 نیز نوشته بود: «برخوردهای خشونت آمیز لاجرم واکنشهای خشن نیز در پی خواهند داشت و در نهایت جو جامعه به ناآرامی و التهاب کشیده خواهد شد و اعمال خشونت علیه دانشجویان آن هم در حریم دانشگاه از یک سو جنبش دانشجویی را به اتخاذ شیوههایی وادار میکند که موجب گسترش فضای خشن در بخشهای دیگر جامعه میشود و از سوی دیگر راه را برای فرصت طلبانی باز میکند که از آب گل آلود خشونت و ناامنی، ماهیهای دلخواه خود را میگیرند.» و در این میان یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلی دانشگاه اعلام کرده بود: «اجساد شهدای دانشجو باید به ما تحویل داده شوند و دولت باید امنیت تشییع جنازه باشکوه آنها را که ما برگزار می کنیم تضمین کند» اما به تصریح گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، فردی در حادثه کوی دانشگاه کشته نشده بود. از طرف دیگر موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و علوم نیز به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمعکنندگان به موسوی لاری حملهور شدند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی هم در مقاطعی در جمع دانشجویان حاضر گشتند. اما همه اینها در حالی بود که شواهد فروانی حتی قبل از آغاز تشنجات وجود داشت که غائله 18 تیر، برنامه ای حساب شده جهت بحران سازی ومظلوم نمایی افراطیون است. پنج روز قبل از سناریوی کوی دانشگاه، روزنامه صبح امروز، وابسته به حزب مشارکت، پا را از تهدیدات تلویحی فراتر گذاشته بود و در یادداشت روز 13 تیر 1378 خود، مسئولان را به ایجاد شورش و آشوب تهدید کرده و یادآور شده بود که «اگر طرح تصویب گردد، اغتشاش ایجاد میشود» و روزنامه نشاط، جریده دیگر حزب مشارکت نیز به این شکل تهدید به خشونت کرده بود: «صاحبنظران بر این باورند که ورود به قلعه فتح شده چپگرایان، یک ریسک خطرناک برای محافظهکاران است ... ناظران پیشبینی میکنند که طی روزهای آینده دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند» (روزنامه نشاط، 1378.4.17) محمد قوچانی، نویسنده روزنامههای زنجیرهای نیز چند روز پس از توقیف سلام، گفت که قرار بود روزنامه صبح امروز نامه منتسب به سعید امامی را به چاپ برساند اما سعید حجاریان با زیرکی این دام را فقط برای روزنامه سلام پهن کرد: «موسویخوئینیها با انتخاب تیتر روز سهشنبه خود کوشید، یکبار دیگر از کارآیی سوابق خود در ایجاد حاشیه امنیتی برای روزنامهاش مطمئن شود... (موسویخوئینیها) کوشید به یک ریسک بسیار خطرناک دست بزند، خطر این ریسک به اندازهای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسویخوئینیها بسپارد.» (روزنامه نشاط، 1378.4.19) در نهایت پس از گذشت چند روز از آغاز این آشوب ها، مقام معظم رهبری در پیامی مهم خطاب به ملت ایران خواستار حفظ هوشیاری و آمادگی لازم برای فرو خواباندن این فتنه بزرگ شدند. معظم له در قسمتی از این پیام که در تاریخ 22 تیر 1378 صادر شده بود، فرمودند: «دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهی برخی از گروهک های سیاسی ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران به فساد و تخریب اموال و ارعاب و عربده جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده اند. دشمنان زبون و حقیر اسلام و انقلاب گمان کرده اند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابی به آنان اجازه خواهند داد که با فتنه انگیزی خود راه سلطه آمریکای جنایتکار را بر میهن عزیز ما هموار کنند. گروهک های وابسته و معاند، طبق تحلیل اربابان و معلمان خود، گمان کرده اند مردم ایران از اسلام و انقلاب، دست برداشته اند و به خیال باطل خود می خواهند از انقلاب اسلامی انتقام بگیرند. ولی غافل از این که ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامی، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد. به مسئولان در دولت و به خصوص مسئولین امنیت عمومی تاکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جای خود بنشانند و بی شک کسانی که چشم به فتنه انگیزی های این روسیاهان دوخته اند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خود فروخته دشمن، تنگ نمایند و به خصوص فرزندان بسیجی ام باید آمادگی های لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه ای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند» 8 سال پس از این ماجرا و در 22 تیرماه 1386، سردار نظری در گفتگویی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد، ضمن طرح انتقادات شدید نسبت به دولت اصلاحات در این زمینه، رسما تقاضای برگزاری مناظره با سید محمد خاتمی و یا دیگر مسئولین ارشد دولتی آن دوره را در رسانه ملی مطرح نمود. تقاضایی که تا کنون از سوی خاتمی بدون پاسخ مانده است. نظری در بخشی از این مصاحبه اعلام داشت: "با کمال تاسف آقای خاتمی نه تنها در برابر قانون پاسخگوی عملکرد خود نبود، بلکه حتی برای تحقق بخشیدن به شعار گفتگوی تمدن ها و پایبندی به گفتمانی که خود مطرح کرده بود قدمی پیش نگذاشت و اکنون نیز از حضور در کمیسیون اصل نود مجلس یا مجامع عمومی برای مناظره در جهت تنویر افکار عمومی خودداری می کند." در همین زمینه 10 سال بعد، سرلشگر رحیم صفوی در دی ماه 88 در گفتگو با هفته نامه پنجره اظهارات مهمی را بیان داشت: "برخی از عناصری که در دولت و مجلس اصلاحات بودهاند از ماجرای 18 تیرماه حمایت میکردند از این اغتشاشگران بهطور خاص عناصری در وزارت کشور و وزارت علوم افرادی بودند که نمیخواهم اسم آنان را ببرم حتی در آن زمان آنها حمله بهسمت بیت رهبری را نیز مطرح کردند و ما پیغامی برای آنها دادیم که خیلی شکننده بود. به هر جهت برای بنده بهعنوان فرمانده کل سپاه براساس اطلاعاتی که داشتیم برخی از مسئولین دولتی در آن زمان حامی اغتشاش بودند." وی ادامه می دهد: "پایینتر از خطی که ما تعیین کرده بودیم نیامدند و تقریبا پنج یا شش روز بود که از فتنه 18 تیر میگذشت و ما در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دکتر حسن روحانی دبیری آن را برعهده داشت اظهار داشتیم که نیروی انتظامی دیگر خسته شده و نمیتواند ادامه دهد، چون پنج، شش روز است که آنها تهران را به آتش کشیدهاند و باید دیگر سپاه پاسداران و بسیج وارد عرصه شوند که وزیر کشور وقت مخالفت میکرد. این در صورتی بود که امنیت تهران برعهده سپاه پاسداران است و حتی گفتوگوی تندی هم بین اینجانب و وزیر کشور صورت گرفت که در نهایت با مصوبه حضرت آقا سپاه و بسیج وارد عرصه شد و بدون تیراندازی و تلفات انسانی ظرف چند ساعت ماجرا را تمام کرد. در خاطرم هست که بعضی از استانها در اعتراض به فتنه ضدانقلاب قصد راهپیمایی داشتند که وزیر کشور وقت به استانداریها دستور داده بود که اجازه راهپیمایی صادر نشود. ولیکن بعدا این راهپیمایی عظیم برگزار شد." آیا مجتبی خامنه ای از احمدی نژاد حمایت کرد؟ 7. در بخش دیگری از فیلم، انتخابات 1384 و رای آوردن محمود احمدی نژاد به تصویر کشیده می شود. راوی می گوید: "مردی که مخالفانش می گویند نظامیان سکوی پرتاب او به قدرت بوده اند. احمدی نژاد کاندیدای اول محافظه کاران نبود اما ستاره اقبالش ناگهان اوج گرفت، هنگامی که خبر رسید پسر آیت الله خامنه ای از او حمایت کرده؛ مجتبی خامنه ای ... مخالفانش می گویند او این مرد را دو بار به قدرت رسانده." نکته اول پیرامون این بخش از فیلم آنجاست که هر فردی با حداقل اطلاعات سیاسی، به خوبی می داند که سکوی پرتاب احمدی نژاد، ائتلاف ابادگران در ابتدای دهه 80 بود. چرا که احمدی نژاد همان زمانی نیز که در سپاه پاسداران بود، هیچ گاه همچون افرادی مثل محسن رضایی و ... دارای وزن خاصی در سپاه نبود که به تبع آن، این نهاد علت اصلی سکوی پرتاب او باشد بلکه رصد تحولات سیاسی جریان اصولگرایی در انتهای دهه 70 و اوایل 80 به خوبی نشان می دهد که احمدی نژاد پس از رای آوردن اصولگرایان در شورای شهر دوم و فرصت خدمت در شهرداری تهران، به خوبی توانست نگاه توده های مردم نسبت به خود را جلب کند و در نهایت رییس جمهور شد. اما ادعای دیگر بی بی سی مبنی بر حمایت مجتبی خامنه ای از احمدی نژاد در سال 84، عمق بی اطلاعی تولیدکنندگان این مستند را آشکار می کند، زیرا اگرچه منابع رسمی همواره خبر حمایت مجتبی از یکی از کاندیداهای خاص در آن برهه را تکذیب می کردند اما در همان زمان نیز شایعه حمایت وی از کاندیدایی غیر احمدی نژاد، باعث شده بود تا بخشی از آرای حزب اللهی ها به احمدی نژاد تعلق نگیرد، لذا اگر بی بی سی به جای توهمات خود، حتی بر مبنای شایعات آن برهه، این مستند را می ساخت، در این قسمت باید ماجرا را بگونه ای دیگر روایت می کرد. ادعای مبهم و فاقد سند مبنی بر نظر میرحجازی پیرامون رییس جمهور 8. در ادامه این فیلم راوی مدعی می شود: "اصغر میرحجازی از اول حمایت دفتر رهبر از احمدی نژاد را تایید نمی کند، او معتقد است این مرد برای آینده رهبری خطرناک است، به خاطر این اختلاف نظرها آقای میرحجازی به تدریج گوشه گیر می شود و نقشش کمرنگ." این ادعای فاقد سند بی بی سی در حالی مطرح می شود که اولا باید مشخص شود میرحجازی کی و کجا حمایت دفتر رهبری از رییس جمهور را تایید نکرده است؟ اگر بی بی سی مدعی است "مستند" ساخته است، باید توضیح دهد "سند" بسیاری از ادعاهای این به اصطلاح "مستند" چیست؟ و اگر غیر از این است که می توان ده ها ادعای دیگر را هم درباره هر موضوعی مطرح ساخت. اما نکته اساسی تر آنجاست که اگر باز هم تولید کنندگان این فیلم، کمی اطلاعات صحیح داشتند هیچ گاه مدعی کمرنگ شدن نقش میرحجازی طی سالهای اخیر در دفتر رهبر معظم انقلاب نمی شدند. در ادامه، بی بی سی باز هم ادعای فاقد سند دیگری را مطرح می کند: "تیم جدید دفتر رهبری، مدیریت سرکوب را به عهده میگیرد. 10 ها نفر کشته و صدها نفر زندانی می شوند." این جمله تناقض عجیبی با کل فیلم دارد، چرا که اولا باید مشخص شود چگونه در جای جای فیلم ادعا می شود اعضای دفتر رهبر معظم انقلاب سالهاست که از قدیمی ترین یاران ایشان هستند اما به یکباره این اعضا با عنوان "تیم جدید دفتر رهبری" نامیده می شوند؟ نکته دوم نیز همچون دیگر ادعاهای قبلی بی بی سی است و تولید کنندگان این فیلم به ظاهر بی طرفانه! فراموش کرده اند که نباید اقدام به "فحاشی سیاسی" کنند و با بکار بردن تعبیرات سوخته ای همچون "سرکوب مردم!" و ... آبروی نداشته خود را بیش از این قربانی کینه و حقد خود از رهبر مظعم انقلاب کنند. چرا که هر انسان منصف و غیر مغرضی که حوادث بعد از انتخابات 88 را درک کرده باشد، به خوبی می داند اولا مشی رهبر انقلاب طی این مدت "جذب حداکثری و دفع حداقلی" بود و همانطور که معظم له به کرات بر این موضوع تاکید داشتند، در عمل نیز با پذیرش میرحسین موسوی در همان هفته نخست بعد از انتخابات، نشان دادند که راه قانونی برای اعتراض ها باز است اما زمانی که عملا میرحسین موسوی و مهدی کروبی با دور زدن همه راه های قانونی، تنها با توسل به لشگرکشی های خیابانی می خواستند جای 13 و 25 میلیون را عوض کنند و در همین راستا گروهک های فرصت طلب نیز با حمله به پایگاه های نظامی، اماکن عمومی و ... سعی در سواستفاده از فضای هرج و مرج بوجود آمده را داشتند، آیا امکان پذیر بود که با ادبیاتی غیر از ادبیات نظامی با اوباش کف خیابان مواجه شد؟ و حال آنکه همواره برای ورود به چنین موضوعاتی در این سطح، نه دفتر رهبری بلکه شورای عالی امنیت ملی ورود می کند که این شورا نیز ترکیب از اعضای حقیقی و حقوقی مختلف می باشد؛ از جمله تصمیم این شورا در سال 76 به ریاست محمد خاتمی برای حصر منتظری. تناقضات علی مزروعی و مهدی خلجی 9. در بخش های انتهایی فیلم، علی مزروعی می گوید: "بزرگترین اشتباه را آقای خامنه ای در برخورد با جنبش اعتراضی مردم داشت. یعنی به جای اینکه یک روش اقناعی در پیش بگیرد و سعی کند با معترضین وارد گفتگو شود، روش سرکوب یا همان اقتدارگریانه را بکار گرفت." اما در ادامه مهدی خلجی در سخنانی کاملا متناقض با مزروعی می گوید: "آقای خامنه ای بحران های فراوانی داشته اما شیوه اش کمابیش یکسان بوده و در برخورد با این بحران ها یک واکنش تدریجی، بسیار حساب شده و اندیشیده و البته محافظه کارانه برای برخورد با این بحران ها (داشته) بر خلاف آقای خمینی که واکنشش بسیار تند، آنی و با اقتدار (بوده)..." در اینجا ضمن اینکه مشخص نیست بی بی سی چرا به همین راحتی دچار تناقض شده و با اظهارات مزروعی می خواهد وجه "اقتدارگرایی" و با سخنان خلجی وجه "محافظه کاری" را به مخاطب القا کند، اما آنچه قطعی است، نادیده گرفتن وجه اصلی مدیریت بحران ها توسط رهبر انقلاب است که مبنای آن همان جذب حداکثری و دفع حداقلی و صبر تا آخرین لحظه است؛ مدلی که نه با اقتدارگرایی قابل تطبیق است و نه محافظه کاری. نمایش ترک سالن سازمان ملل هنگام سخنرانی روسای جمهور ایران در ادامه نیز صحنه هایی از ترک سالن سازمان ملل توسط نمایندگان کشورهای غربی به هنگام سخنرانی آیت الله خامنه ای در دوره ریاست جمهوری و دکتر احمدی نژاد طی سالهای اخیر به نمایش داده می شود. تصاویری که بی بی سی قصد دارد بواسطه آن، شبهه قدیمی ضد انقلاب مبنی بر انفعال ایران در جهان را به مخاطب القا کند اما کیست که نداند اگر مبنای کارهای حق و باطل، رفتارهای کشورهای غربی بود، ما هیچ گاه نباید در 1979 انقلاب می کردیم، هیچ گاه نباید حکومتی مبتنی بر اسلام تشکیل می دادیم، نباید سفارت امریکا را تسخیر می کردیم و ... و در یک نگاه کلان تر، اگر مبنا این بود، آن گاه که خسرو پرویز، پادشاه ایران نامه رسول اکرم (ص) را پاره کرد، باید جای حق و باطل عوض می شد یا مثلا پیامبر اسلام در رفتار خود تجدید نظر می کردند! اما اندکی تعقل در این زمینه نشان می دهد، رفتارهای قهر آمیز دشمن همواره یکی از بهترین نشانه های حرکت در مسیر حق و مرزبندی با جبهه باطل است؛ تعرف الاشیا باضدادها. پایان بخش چهارم ... نوشته ثابتی در بخش اول و دوم و سوم از سلسله مطالب "بررسی موردی دروغ های تاریخی و شبهات فیلم بی بی سی علیه رهبر انقلاب" به 6 دروغ تاریخی بنی صدر پیرامون مقام معظم رهبری، وضعیت گروگان های امریکایی طبق خاطرات معصومه ابتکار، نامه اوباما به رهبر معظم انقلاب، جنبش های منطقه و ارتباط آنها با سبزها، چگونگی بوجود آمدن دوم خرداد 76، تقطیع برخی سخنان رهبری در فیلم بی بی سی، قتل های زنجیره ای، ترور سعید حجاریان، دروزغ های علی مزروعی، شارلاتانیزم مطبوعاتی، نقش دولت خاتمی در حصر منتظری، و ... اشاره شد؛ در این بخش به بررسی بخشهای دیگری از ادعاهای مطرح شده در این فیلم از جمله حکم حکومتی، ماجرای اصلاح قانون مطبوعات، واقعه کوی دانشگاه، طفره رفتن خاتمی از مناظره با فرهاد نظری، تناقضات علی مزروعی و مهدی خلجی و ... پرداخته می شود: پاسخ به شبهه نخ نما شده اختیارات ولی فقیه در عزل و نصب ها 1. در اواخر فیلم، راوی نکته عجیبی را مطرح می کند، مساله ای که پاسخ به آن بسیار ساده است و کافی است یک نفر حداقل اطلاعات از قانون اساسی، اختیارات ولی فقیه و دوران رهبری امام خمینی (ره) را داشته باشد تا تعجب کند که چرا بی بی سی به همین راحتی چوب حراج بر همه حیثیت حرفه ای خود می زند و با طرح شبهات ابتدایی سعی می کند تخریب رهبر معظم انقلاب را به زعم خود، بیطرفانه و حرفه ای! انجام دهد. راوی می گوید: "آیت الله خامنه ای 10 سال پس از رهبری اش قدرت خود را تثبیت می کند و از حداکثر قدرت قانونی اش استفاده کرده و با انتصاب معتمدانش، کنترل نیروهای مسلح، قوه قضاییه، مجمع تشخیص مصلحت، شورای نگهبان و رادیو و تلوزیون را در دست گرفته." و در ادامه نیز راوی مدعی می شود نهادهای زیر نظر دفتر رهبری در دخل و خرج شان "تنها به رهبر" پاسخگو هستند. اولین نکته اینجاست که طبق اصل 110 قانون اساسی، ولی فقیه باید روسای مناصب مورد اشاره را نصب کند، و این موضوع بدیهی، در حالی مورد اشاره بی بی سی قرار می گیرد که معلوم نیست اگر رهبر انقلاب این کار را انجام نمی داده، پس چه کسی باید این انتخاب ها را صورت می داده است؟ مگر جز این است که قانون اساسی علاوه بر تعیین وظایف روسای سه قوه، اختیارات ولی فقیه در عزل و نصب ها را نیز مشخص کرده و از آنجایی که مردم دو بار در سال های 58 و 68 به قانون اساسی رای داده اند، این قانون لازم الاجراست؟ و آیا رهبر انقلاب امروز باید به خاطر رعایت قانونی که مردم آن را تایید کرده اند، پاسخگو باشد؟ و مگر در زمان امام (ره) رییس رادیو و تلوزیون، قوه قضاییه، نیروهای مسلح، فقهای شورای نگهبان و ... از طریق دیگری انتخاب می شدند که امروز این موضوع مورد تعجب بی بی سی قرار گرفته است؟ دومین نکته آنجایی است که بی بی سی مدعی می شود نهادهای زیر نظر دفتر رهبری در دخل و خرجشان تنها به شخص رهبری پاسخگو هستند، اما این ادعا در حالی صورت می گیرد که اولا سندیت آن مشخص نیست و بی بی سی باید توضیح دهد بنا بر پایه کدام سند و قرینه ای چنین ادعایی را مطرح می کند؟ آن هم در حالی که طبق اصل 76 قانون اساسی حق تحقیق و تفحص در همه امور بر عهده مجلس شورای اسلامی است و این امر بدون هیچ استثنا و تبصره ای حتی شخص ولی فقیه را نیز شامل می شود، چه رسد به نهادهای دیگر. اما سومین نکته آنجایی است که بی بی سی سعی می کند با ظرافت، به نوعی دخل و خرج های نهادهای زیر نظر دفتر رهبر انقلاب را مبهم توصیف کند تا در پی آن "فساد اقتصادی" به ذهن مخاطب تلقین شود؛ اما در رد این موضوع بازخوانی اظهارات عطا مهاجرانی، ضد انقلاب لندن نشین فعلی به خوبی گویای همه چیز است: "خود من که از آغاز انقلاب در مجلس بودم و در دولت بودم و آیت الله خامنه ای را می شناسم به عنوان منتقد ایشان اقرار می کنم که یک نقطه خاکستری حتی نه تاریک در زندگی اقتصادی ایشان و خاندان شان نمی شود پیدا کرد." (سخنرانی در کتابخانه کنزینگتون لندن. اسفند 1389) مبنای حکم حکومتی و اختیارات مطلقه ولی فقیه چیست؟ 2. راوی فیلم در ادامه مدعی می شود: "با این همه آیت الله خامنه ای اختیاراتی فراقانونی هم برای خود در نظر گرفته. وزرای مهم کابینه با تایید او انتخاب یا برکنار می شوند. رهبر ایران قدرت خود را به مجلس هم سرایت داده. او می تواند به نماینده ها دستور دهد که اجازه تصویب چه قانونی را دارند. دستوری که به حکم حکومتی معروف شده." در این رابطه پیش از هر چیز توجه به این نکته ضروری است که اساسا اختیارات فراقانونی که بی بی سی مدعی است رهبر معظم انقلاب برای خود در نظر گرفته، ربطی به شخص ایشان ندارد و مربوط به جایگاه ولی فقیه است و این موضوع بسیار ریشه دار تر از انتساب آن به یک شخص می باشد و قدمتی 1400 ساله داشته و در واقع ریشه در اندیشه سیاسی شیعه دارد؛ چرا که ولایت فقیه در راستای ولایت امام معصوم علیه السلام تعریف می شود و همانطور که ائمه معصومین علیه السلام نیز در زمان حیات خویش، دارای اختیارات مطلقه برای حل بحران ها بودند، ولی فقیه نیز دقیقا همان مقدار اختیارات را داراست. لذا مسئله حکم حکومتی نه تنها موضوعی جدید نیست، بلکه پیش از در زمان حیات حضرت امام مورد تایید ایشان قرار گرفته بود، از جمله اینکه در ماجرای نامه نگاری سال 66 میان امام (ره) و رییس جمهور وقت، در نهایت کار به تایید اختیارات مطلقه ولی فقیه توسط امام (ره) انجامید و ایشان برداشت صحیح از معنای ولایت فقیه را در گرو در نظر گرفتن همین موضوع دانستند. اما نکته جالب تر در این میان باز آنجاست که حتی همین موضوع در سال 68 و به هنگام بازنگری دوم در قانون اساسی که یکی از محورهای آن تغییر ولایت فقیه به ولایت مطلقه فقیه بود، به رای مردم گذاشته شد و اکثریت ملت این موضوع را تایید کردند، لذا حکم حکومتی ولی فقیه که نشات گرفته از تئوری ولایت مطلقه فقیه است، علاوه بر ریشه داشتن در اندیشه سیاسی شیعه و مباحث نظری مفصل در این رابطه، در جمهوری اسلامی جنبه دموکراتیک نیز پیدا کرده و این مدل حکومتداری از سال 68 تا کنون پشتوانه مردمی خویش را عینیت بخشیده است. ماجرای اصلاح قانون مطبوعات و حکم حکومتی رهبر انقلاب در این باره چه بود؟ 3. در بخش دیگری از فیلم، راوی می گوید: "حکم های حکومتی رهبر ایران، اولین بار در سال 1378 علنی می شود. هنگامی که آیت الله خامنه ای در نامه ای به مهدی کروبی رییس مجلس می گوید که طرح اصلاح قانون مطبوعات را از کار خارج کند." در ادامه نیز علی مزروعی به بیان ماجرای حکم حکومتی رهبر انقلاب خطاب به رییس مجلس ششم می پردازد. اما ماجرای اصلاح قانون مطبوعات چه بود و چرا رهبر انقلاب با حکم حکومتی خود، خواستار توقف آن شدند؟ این طرح با توجه به حذف بندهای مهمی که از نفوذ دشمنان در مطبوعات جلوگیری و جای پای معاندین نظام را در مطبوعات محکم مینمود طرحی کاملا متغایر با امنیت ملی محسوب می شد، به همین علت از همان ابتدای ارائه ی طرح قانون مطبوعات از سوی دولت به مجلس ششم، موجی از حمایت صریح ضد انقلاب و دشمنان جمهوری اسلامی در حمایت از این اقدام به راه افتاد و رادیو کلن، بی.بی.سی، آمریکا، اسرائیل و ... به حمایت از این طرح برنامه های متعددی پخش نمودند. به عنوان مثال یک گزارشگر آمریکایی، رسیدگی به قانون مطبوعات در مجلس ششم را به عنوان «نخستین آزمون عزم اصلاحطلبان در مقابل نظام» ارزیابی کرد و بن باربر گزارشگر روزنامه واشنگتن تایمز نیز در مقاله مبسوطی که در صفحه اول این روزنامه درج نمود، مدعی شد علت اینکه قانونگذاران ایران به دنبال قانون آزادی مطبوعات هستند، برخورد با روزنامهنگارانی است که حکومت مذهبی را زیر سؤال میبرند. (روزنامه ایران، 1379.5.16) ادامه این روند و اصرار اصلاح طلبان تندروی مجلس ششم جهت تصویب لایحه ای که آشکارا در تضاد با قانون اساسی بود، در نهایت واکنش رهبر معظم انقلاب را در پی داشت و ایشان بر اساس حق شرعی ولیفقیه که در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول 5، 57 و 110 4 بر آن تصریح و تأکید شده است، در 15 مرداد 79 با صدور حکمی حکومتی در قالب نامه ای خطاب به رییس مجلس ششم، مانع ادامه این اقدام شدند و با هشدار نسبت به تسهیل «نفوذ دشمنان اسلام، انقلاب و نظام در مطبوعات» بواسطه تصویب این طرح در مجلس، این قانون را مخالف مصلحت کشور توصیف نمودند. در همین زمینه سالها بعد مهدی کروبی رییس مجلس ششم در گفتگویی که در 24 دی ماه 86 با روزنامه اعتماد ملی انجام داد، ماجرا را این طور توصیف می کند: "ما هنوز هیچ کاری در مجلس نکرده بودیم، تازه وارد مجلس شده بودیم که دیدیم عدهای دارند امضا میگیرند، برای دوفوریت اصلاح قانون مطبوعات، شما به آییننامه داخلی مجلس نگاه کنید، معلوم میشود دوفوریتها برای چی است. اخبار این ماجرا به مقام معظم رهبری میرسد، از دفترشان تماس میگیرند پیامی برای من و نفر دوم مجلس میآورند، پیام دوستانه بود، در آن این بود که شما میخواهید قانون مطبوعات را اصلاح کنید، خوب! اجازه دهید یک مقدار مجلس جلو برود، کارهایش را آغاز کند، کمیسیونها تشکیل شود، قانون مطبوعات قبلی عملی شود و نقایص آن مشخص شود، آن وقت تصمیم بگیرید. بعد از آن پیام، نایبرئیس مجلس یک جلسه تشکیل داد و خودش جلسه را اداره کرد. علی رغم اینکه عدهای حرفهایی و سخنانی گفتند گاهی تند و گاهی آرام اما او چیزی نگفت... بعد آمدند، فوریت را به یکفوریت تبدیل کردند و با دفتر رهبری تماس گرفتند و گفتند تعدیل کردهایم و اصلاح شده است." وقتی هفته نامه منتسب به آیت ا... مصباح توسط مهاجرانی تحمل نشد در ادامه نیز راوی فیلم می گوید: "به اشاره آیت الله خامنه ای ده ها روزنامه و مجله توقیف می شود." اما این دروغ تاریخی در حالی از سوی بی بی سی بیان می شود که اولا تمامی روزنامه هایی که در آن دوره مورد برخورد قانونی قرار گرفتند نه به دستور رهبری، بلکه با حکم دادستان توقیف شدند و علت آن نیز تخطی روزنامه های مذکور از قانون بود اما آزادی بیان به سبک دولت اصلاحات و وزارت ارشاد مهاجرانی آنجا اوج گرفت که در اوج انتشار ده ها روزنامه و نشریه مکتوب اصلاح طلبان، هفته نامه پرتو سخن، ارگان موسسه تحت نظر آیت الله مصباح در قم نه تنها توقیف که به مدت 6 ماه لغو امتیاز شد. حجه الاسلام روانبخش دبیر سیاسی این هفته نامه در این باره می گوید: "جناب آقای دکتر مهاجرانی - وزیر ارشاد دولت اصلاحات- هفته نامه پرتو سخن را به تنهایی و بدون تشکیل جلسه، نه تنها توقیف بلکه لغو امتیاز کرد و این تریبون ما را در جامعه چند صدایی به مدت شش ماه بست! آن هم فقط به اتهام درج مقالهای که در پاسخ به اظهارات آقای منتظری ما نوشته بودیم و طرحی که در آن از ماهنامه «صبح» گرفته شده بود و هیچ ربطی به آقای منتظری نداشت. نشریه ما را آن آقایانی که شعار آزادی بیان و زنده باد مخالف من میدادند، لغو امتیاز کردند در زمانی که اکثر قریب به اتفاق مطبوعات در اختیار جریان اصلاحطلبی بود. شش ماه تلاش کردیم تا اثبات شد که این نشریه هیچ تقصیری نداشته و بعداً دیوان عدالت اداری به این نتیجه رسید که ما مقصر نبودیم. حالا شما که طرفدار آزادی بیان هستید چطور شخص وزیر دستور میدهد که یک نشریه به خاطر درج یک مقاله بسته بشود؟ نکته دوم این است که وقتی نشریه ما بسته شد، جار و جنجال راه نینداختیم؛ بلکه گفتیم اگر واقعاً مقصر هستیم، اشکال ندارد؛ ما تابع قانون هستیم. اگر هم مقصر نیستیم اجازه انتشار به ما بدهید. بعدا دیوان عدالت اداری به این نتیجه رسید حکمی که وزیر صادر کرده خلاف قانون بوده است و نشریه مجددا برگشت." (مناظره روانبخش و تاج زاده، دانشگاه کاشان، آبان ماه 1387) نظر رهبری درباره ترویج موسیقی و تقطیع آن در بی بی سی بی بی سی در ادامه مدعی می شود: "مردی که اهل موسیقی بود حتی به سلیقه جوانی خود هم شک کرده" و بعد سخنان رهبری در جمع اعضای هیئت دولت خاتمی مبنی بر عدم لزوم ترویج موسیقی در دانشگاه ها پخش می شود. در ادامه نیز هوشنگ اسدی می گوید: "اینجا گسست شروع می شود و هر چه جلوتر می رویم می بینیم این گسست بیشتر می شود بنابراین (رهبری) احساس می کند که روشنفکران جامعه قبولش ندارند. این شامل روشنفکران لاییک مثل اخوان نیست، می آیید جلوتر می بینید روشنفکران مذهبی هم در مراتب بعدی فاصله می گیرند." اما اولین دروغ بی بی سی آنجاست که جرات نمی کند سخنان کامل رهبر انقلاب در جمع اعضای هیئت دولت خاتمی پیرامون موسیقی را پخش کند و با تقطیع و سانسور گزینشی آن، سعی می کند فضای کاملا متفاوتی را اصل سخنان رهبر انقلاب را به مخاطب القا کند. چرا که ایشان بعد از اینکه از ترویج موسیقی در دانشگاه ها گلایه می کنند می فرمایند ترویج موسیقی به این معنا نیست که می روند موسیقی حلال را ترویج می کنند و موسیقی غیر حلال را کنار می گذارند، خیر دقیقا عکس این است. لذا دقت در این عبارات نشان می دهد، علاقه به موسیقی هیچ تزاحمی با ترویح موسیقی به نحوی که ایشان آن را وصف می کنند ندارد و این رفتار غیر حرفه ای بی بی سی در تقطیع سخنان ایشان به خوبی دریوزگی سازندگان این فیلم تخریبی را نشان می دهد. رهبری با کدام دسته از روشنفکران اختلاف عقیده دارند؟ هم چنین پیرامون ادعای اسدی نیز باید گفت، اولا اخوان ثالث متوفی 1369 است و مشخص نیست هوشنگ اسدی بر چه مبنایی از وی به عنوان روشنفکری که رهبری را قبول ندارد! نام می برد؟ اما اگر منظور اسدی روشنفکران به اصطلاح مذهبی همچون سروش، مجتهد شبستری و ... است، قطعا اختلاف نظر عمیق آنها با رهبر انقلاب نه تنها یکی از نشانه های محکم حقانیت ایشان است، که باید در تعریف روشنفکری دینی نیز تجدید نظر کرد چرا که افکار انحرافی عبدالکریم سروش تا جایی بود که حتی مرحوم سحابی از اعضای با سابقه نیروهای ملی مذهبی نیز در 3 اسفند ماه 87 در گفتگو با خبرگزاری فارس از انحرافات آشکار فکری وی و امثالهم سخن گفته بود: "بنده حرف آقای سروش و هم صحبتهای آقای مجتهد شبستری را به هیچ وجه قبول ندارم. در قرآن کریم بارها تاکید شده است که «انا انزلناه قرآناً بلسان عربی مبین» یعنی ما قرآن را به زبان عربی نازل کردیم در حالیکه سروش و مجتهد شبستری میگویند قرآن بر پیامبر نازل شده اما زبان آن ارتباطی به وحی ندارد. از طرفی اگر آقایان سروش و مجتهد شبستری قبول دارند که حضرت محمد (ص)، راستگو است نباید این حرفها را بزنند. قرآن به اندازهای روشن و مبین است که احتیاجی به این بحثها ندارد ... از نظر عاقبت دنیوی، سروش با این روند به انزوا و گوشهگیری میرسد. اگر ایشان بخواهد تعصب بورزد و بر حرفهایش اصرار کند به سمت انزوا میرود ... ایشان حرفهایی میزند که بچهها و جوانان را خراب میکند. آقای سروش ... صحبتهایش باعث انحراف فکری افراد است. پایان بخش سوم ... نوشته امیرحسین ثابتی
طبقه بندی: امام زمان مناجات جمعه غروب دل تنگی حاج مهدی رسولی
سالهاست نگاهم بی ترانه حرفهایت مانده،
و سالهاست دیوار زمان، انتظار شکستن را می کشد...
ابراهیم بت شکن دوران، فرزند ناجی نوح...!
بیا و کشتی عشقت را به عاشقان بی قرار عرضه دار
و مگذار در اقیانوس پر تلاطم عشق و فراق جان دهیم.
مهربانم چه قرن ها، چه عصرها و چه جمعه ها که زمان به انتظار آمدنت
بر سر راهت به انتظار نشست و تو ای معشوق زیبنده عرش و فرش
حتی به ناز نیم نگاهی بر قامت خمیده منتظران دیرینه ات نینداختی.
مهربانم دیگر سکوت چشمها شکسته، بغض های نشکفته باز شده،
قلبهای بی آهنگ تپیدن گرفته و آغوش زمان به آمدنت گشوده گشته.
عزیزم هر روز بر کوچه های سرد و یخ بسته ظلمت قدم می نهم
آنقدر بوی نفرت از وجود دیوان آدم نما برخاسته،
آنقدر زمین سرد است که تنها قدمهای گرم تو
یارای آب کردن برفهای زمستان بی بهایش را دارد،
مهربانم چشمهایم در این ظلمت نمی بیند،
چراغ فروزان راهم بیا...!
همین جمعه بیا مهربانم...!
طبقه بندی: انتظار امام زمان جمعه غربت درد و دل
طبقه بندی: علی معلم آقا امام خامنه ای غربت
طبقه بندی: هاشمی میرحسین امام موسوی خامنه ای بی بی سی وزیردفاع
طبقه بندی: انتظار جمعه پنجره مرادی ناصرآبادی
طبقه بندی: احمدی نژاد خاتمی امام خامنه ای بی بی سی
طبقه بندی: 18 تیر خاتمی امام خامنه ای بی بی سی ولایت فقیه
By Ashoora.ir & Night Skin