سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

 

9day

هفته‌نامه نه دی؛ حجت الاسلام حمید رسایی- انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از این جهت که شورای نگهبان با قاطعیت از برخورد قانونی با دو حلقه فتنه و انحراف خبر داده بود،‌ برجستگی یافته. بر این اساس امکان حضور چهره های شاخص در رأس فتنه همچون هاشمی رفسنجانی و دنباله های او مانند خاتمی تقریبا محال و امکان حضور مشایی در گردونه انتخابات غیر ممکن است که البته این جراحی شورای نگهبان بدون داد و فریاد نخواهد بود. بدیهی است که با پشت سر نهادن فتنه سال 88 ، جامعه قطعا آمادگی و بصیرت لازم برای این جراحی را خواهد داشت.

در این بین اما از جهتی دیگر نیز انتخابات یازدهم نسبت به انتخابات های دیگر ریاست جمهوری رخدادی استثنایی شد و آن شیوه رسیدن نخبگان، جریانات سیاسی،‌ احزاب، گروه های مرجع به فرد اصلح بود که تا حدودی تابع عقلانیت سیاسی و دینی نبود.

در این انتخابات ما با چهار جریان مواجهیم که برای رسیدن به کاندیدای اصلح رفتار خود را بر چهار مدار استوار کردند:

1 . جریانی که بر «مدار تکلیف» تصمیمات خود را اتخاذ کرده است.

2 . جریانی که بر «مدار نظرسنجی» تصمیمات خود را اتخاذ کرد.

3 . جریانی که بر «مدار فتنه» تصمیمات خود را پایه گذاری کرد.

4 . جریانی که بر «مدار خود اصلح پنداری» وارد انتخابات شده.

 جریان مبتنی بر تکلیف :

از ماه ها قبل نحوه رسیدن به کاندیدای نهایی و به عبارتی دیگر کاندیدای اصلح، یکی از مهمترین دغدغه های جریانات مختلف بود. به نظر می رسد در رأس گفتمان تکلیف مدار، آیت الله مصباح قرار دارد. در جلسه معرفی کاندیدای جبهه پایداری آنچه مهم تر از معرفی گزینه اصلح از سوی این جریان گفتمانی و انقلابی بود، اعلام علنی منطق علامه مصباح یزدی در معرفی کاندیداها و اعلام حمایت از یک کاندیدا بود. این استاد دینمدار سیاستمدار، در اقدامی بی سابقه که معمولا در عرف سیاسی رایج نیست، اعلام کردند: «دوستان [جبهه پایداری] به برادر عزیز ما [آقای دکتر لنکرانی] توصیه کردند که کاندیدا بشوند. اما اگر خود ایشان [به اصلح بودن خود] باور ندارد و کس دیگری را صد در صد بهتر از خودش می‌داند، نباید قبول کند، گرچه همه به او اصرار کنند. اگر با این‌که می‌داند دیگری اصلح هست، خودش را کاندیدا کند، خیانت کرده و باید جواب خدا را بدهد.»

آیت الله مصباح در ادامه بیانات خود با خطاب قرار دادن جمعیت حاضر در سالن سید الشهدا اعلام کردند: «مقام معظم رهبری فرمودند کسانی که نسبت به اصلح شناخت دارند باید به دیگران معرفی کنند … بر این اساس، عزیزان جبهه پایداری ماه‌ها مطالعه و فکر و تحقیق کردند تا اصلح را شناسایی و معرفی کنند؛ اما معرفی کردن کاندیدا معنایش این نیست که تکلیف از شما ساقط می‌شود، مگر اینکه با این معرفی شما به اطمینان برسید که در این صورت نیازی به تحقیق بیشتر نیست. اما اگر هنوز شک دارید باید بروید و درباره فرد اصلح تحقیق کنید.»

روشن است که چنین منطقی در هیچ یک از جریانات و احزاب سیاسی رایج نیست. معمولا جریانات سیاسی وقتی جلسه ای برای معرفی کاندیدای خود برپا می کنند با جزمیت و قطعیت درباره گزینه مورد نظر خود سخن می گویند و کوچکترین تردیدی درباره کاندیدای مورد نظر خود را اشتباه استراتژیک می خوانند. این منطق البته اختصاص به آیت الله مصباح ندارد بلکه چنین ادبیاتی را در بیانات مقام معظم رهبری و امام خمینی نیز می بینیم.

بیانات حضرت امام خمینی (ره) که در صحیفه امام و صحیفه نور آمده، دقیقا بر همین منطق استوار است. آنجا که ایشان می فرمایید: «احدی شرعا نمی تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رای بدهد و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروه ها نظر موافق داشتند، ولی رای دهنده تشخیص اش برخلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تایید، برای رای دهنده اطمینان حاصل شد، می تواند به آنها رای دهند.»

حضرت امام در جایی دیگر می فرمودند: «در تشخیص خوب و بد، اتکال به قول غیر نکنید، مگر اشخاصی باشند که مورد اطمینان خودتان باشد، صد در صد … اگر چنانچه اشخاص مطمئن باشند که آنها تشخیص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعی ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به این که این صحیح است، رای هم به آنها بدهد؛ اما این طور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کیک چه گفته، این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد.» اکنون با پایان ثبت نام کاندیداهای انتخابات یازدهم، اولین مرحله از صف بندی این انتخابات مشخص شده است. شاید در نگاه اول، ثبت نام همزمان چهره هایی مانند لنکرانی، زاکانی و جلیلی برای بسیاری از همفکران آنها که در بدنه اجتماعی ای قرار است با رای خود یکی از آنها را به میدان کارزار بفرستند، سخت باشد بویژه که حداد عادل را هم باید در این گفتمان جا داد اما بی تردید با حاکم شدن گفتمانی که آیت الله مصباح علمدار آن است، در این جبهه خیلی زود به وحدت نظر خواهیم رسید.

 جریان مبتنی بر نظرسنجی :

در هر دوره از انتخابات شاهد حضور جریانی هستیم که بیشتر با رویکرد قدرت طلبی به دنبال ذبح شاخصه های انتخاب دینمدارانه و انقلابی است. این جریان که همواره از کمترین مقبولیت در بدنه جامعه برخوردار است، برای تحمیل خود به جامعه تلاش می کند تا بر موج سازی های مصنوعی سوار شود و یکی از مهمترین روش های آن بهره مندی از ابزار نظرسنجی است.

انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز مانند انتخابات نهم، از این روش تحمیل مورد استفاده سیاستمداران بر مردم خالی نبود. از چند ماه قبل ائتلاف های انتخاباتی با عناوین ائتلاف های سه نفره یا پنج نفره شکل گرفت. هر چند هر یک از این ائتلاف ها بارها و بارها اعلام کردند که انتخاب شیوه نظرسنجی مبتنی بر مسیری عاقلانه است و بی شک آنها به نتیجه نهایی آن تمکین می کنند اما خیلی زود، یخ این ادعا باز شد.

اولین نشانه های اختلاف در ائتلاف سه نفره رخ داد. موضوع نظرسنجی در حالی مهمترین شاخصه تصمیم نهایی ائتلاف سه نفره عنوان شده بود که از چندی قبل در کنار پارامتر مقبولیت و نظرسنجی، ملاک مشروعیت یعنی تصمیم نهایی جامعتین از سوی آقای ولایتی و کارآمدی از سوی آقای قالیباف در کنار عنوان نظرسنجی اضافه شد. در حال حاضر نیز هر سه کاندیدای این ائتلاف ثبت نام کرده اند و البته انتظار می رود دکتر حداد عادل با توجه به پیشینه عملکرد وی و با توجه به حامیان وی که همواره از ائتلاف وی با دو گزینه دیگر انتقاد داشته اند، این چهره در نهایت به نفع کاندیدای نهایی جبهه مردم، مقاومت و پیشرفت کناره گیری کند.

ائتلاف پنج نفره نیز که بارها از تبعیات نهایی اعضای آن از نتیجه نظرسنجی سخن گفته بودند، در نهایت دچار اختلاف شدند و آقای متکی اعلام کرده که انتخاب آقای ابوترابی بر خلاف مسیر تعیین شده بوده است. در کنار این البته باید برخی رفتارهای قابل تأمل این چهره ها در دیدار با یکی از مولوی های افراطی در زهدان را هم در نظر گرفت که برای رسیدن به رأی بیشتر و تحمیل خود، دست به چنین اقدامی زدند.

در این باره نیز آیت الله مصباح خیلی پیشتر خبر از بی نتیجه ماندن این ائتلاف های سیاسی داد خبر داده بود. دی ماه سال قبل بود که هفته نامه 9 دی در دیدار سالانه و گفتگوی اختصاصی خود با علامه مصباح یزدی از ایشان در خصوص ترجیح صالح مقبول بر اصلح و ائتلاف هایی که بر نظرسنجی استوار شده پرسید و ایشان پاسخ داد: «فکر نمی‌کنم این طرح که چند کاندیدا جلسه بگیرند تا یکی به میدان بیاید فی نفسه اشکال شرعی و قانونی داشته باشد، حتی اشکال عقلایی هم ندارد و طرح خوبی به نظر می‌رسد اما عملا تجربه نشان داده است که به آن عمل نخواهد شد؛ حالا گاهی انگیزه‌های شخصی مانع می‌شود از این‌که این عمل ادامه پیدا کند و گاهی هم به خاطر اختلاف سلیقه‌هایی که در رفتار دارند، نمی‌توانند با هم کار کنند … به نظر من کار خوبی است، اما تجربه نشان داده که نه انگیزه‌ها برای همه در این کار قوی هست و نه امکان همکاری بین افرادی که سلیقه‌های مختلفی دارند میسر می‌شود، عملا این طرح به جایی نمی‌رسد.»

آیت الله مصباح در همان گفتگو به صراحت از مبنای جریان حزب الله اینگونه سخن گفتند: «ما یک قواعد عقلی و شرعی داریم که اینها خیلی روشن و راهگشاست. اصل اولیه این است که هر جا ما حق انتخاب داریم، باید اصلح را انتخاب کنیم، ولی یک فرض استثنایی هم در کنار این داریم و آن این‌که اگر ما شخصی را شناسایی کردیم که صد در صد اصلح است و دیگران غیر اصلح اند ولی مطمئن هستیم که این اصلح رأی نمی‌آورد – البته اثبات این احتمال که این فرد رأی نمی‌آورد یک عرض عریضی دارد – حالا قرائن و شواهدی هست … حالا من اگر از این اصلح ترویج کنم و در عین حال بدانم که هیچ اثری ندارد، بدیهی است که این کار لغوی است؛ در امر به معروف هم می‌گویند اگر می‌دانید و یقین دارید که امر یا نهی شما هیچ اثری ندارد، تکلیف به آن تعلق نمی‌گیرد. اما کلام در این است که غالبا با این یقین، عدم رأی آوری را افراد القا می‌کنند در حالی که واقعی نیست، غالبا این رأی‌ها و اقبال عمومی یا کم و زیاد شدنش بستگی به تبلیغات و تلاش دارد. گاهی تبلیغات حقی است، گاهی تبلیغاتی با انگیزه‌ها و ابزارهای دیگری. شما باید کار و فعالیت خودتان را بکنید و آن کسی که تشخیص دادید بینکم و بین الله اصلح است، از او ترویج کنید، مگر این‌که یقین داشته باشید که حمایت از این فرد هیچ اثری ندارد، در این صورت حمایت از او کار لغوی خواهد بود.»

 جریان مبتنی بر فتنه :

در کنار این جریانات اما دو جریان دیگر پا به عرصه انتخابات گذاشتند. 9 دی از شهریور سال قبل با رصد دقیق تحرکات جریان فتنه و انحراف، حضور قطعی کاندیداهای این دو جریان یعنی هاشمی و مشایی را اعلام کرده بود و البته معتقدیم که بدنه رأی این دو جریان در یک پایگاه اجتماعی قرار دارد و بر خلاف آنچه القا می شود، به هیچ وجه در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، دوگانه هاشمی در برابر مشایی شکل نخواهد گرفت. در حقیقت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری مانند انتخابات نهم سال 84 خواهد بود. سال 84 همه فکر می کردند رقابت اصلی بین جریان سنتی اصولگرا و جریان اصلاح طلب شکل خواهد گرفت اما در نهایت گفتمان آن روز احمدی نژاد که مبتنی بر خدمت بی منت و همرنگی با مردم بود، پیروز میدان شد.

انتخابات یازدهم نیز بر همین اساس خواهد بود و در حالی که دو جریان قدرت طلب با سرکردگی مشایی و احمدی نژاد از یک سو و هاشمی و اصلاح طلبان از سوی دیگر شکل گرفته اما در نهایت گفتمانی که صدای مردم و دفاع از ارزش های دینی را نمایندگی می کند،‌ پیروز میدان خواهد بود.

بزرگترین اشتباه احمدی نژاد 92 این است که فکر می کند محبوبیت در نگاه انتخاباتی مردم با انگشت اشاره قابل انتقال است و اگر او با انگشت اشاره خود به سمت مشایی نشانه رود، مشایی رییس جمهور آینده کشور است. در حالی که مردم از باقی ماندن کسی که هشت سال در قدرت بوده و اکنون دوباره سودای ریاست دارد، ‌احساس خوبی ندارند و در برابر چنین رفتاری واکنش منفی نشان خواهند داد. این اتفاق در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری هم افتاد و خاتمی که تمام قد به حمایت از معین و سپس به حمایت از هاشمی رفسنجانی پرداخت بود با تودهنی مردم مواجه شد. این اتفاق درباره هاشمی هفتاد و نه ساله که در زمان ثبت نام بسیار مضطرب بود، بیشتر قابل پیش بینی است. مردم از رفتار احمدی نژاد و هاشمی هیچ احساسی جز قدرت طلبی ندارند و البته تمام این مباحث فارغ از این موضوع است که بر اساس مستندات قطعی و مطابق قانون به دلیل نقش هاشمی در فتنه سال 88 و عملکرد اعتقادی مشایی، هر دو گزینه باید رد صلاحیت شوند.

 نتیجه گیری نهایی :

صف بندی انتخابات در حال شکل گیری است و بی شک اگر جریان فتنه و انحراف فرصت حضور یابند و حتی اگر قانونا این فرصت را نداشته باشند، گزینه نهایی جبهه مردم، ‌مقاومت و پیشرفت رقابت سختی را با کاندیداهایی که با موجی از فشارهای روانی و مالی وارد میدان شده اند، خواهند داشت. اما جریان حزب الله این جمله آیت الله مصباح را نباید فراموش کند که خدای میدان سیاست همان خدای جبهه جنگ نظامی است که ما را در دفاع مقدس هشت ساله با دست خالی به پیروزی رساند.

آیت الله مصباح در یکی از تازه ترین بیانات خود در این باره هم فرمودند: «ما مرد وظیفه‌ایم، نه به دنبال نتیجه؛ باید ببینیم وظیفه‌مان چیست، همان را انجام دهیم. نتیجه چه خواهد شد؟ هر چه خدا بخواهد. ممکن است نتیجه همان شود که ما می‌خواستیم؛ شاید هم خدا مصلحت نداند و خلاف آنچه ما خواستیم، حاصل شود. در هر دو صورت ما وظیفه‌امان را انجام داده‌ایم و ثوابش را می‌بریم. عزیزان من! باید کارمان خالصانه برای خدا باشد و به هیچ چیز دیگری هم غیر از او امید نداشته باشیم؛ هیچ چیز، یعنی هیچ چیز. کمک دیگران، نظرخواهی و پول و مانند آن، همه باد هواست. اگر خدا نتیجه‌ای را بخواهد، منتظر این نظرخواهی‌ها و نظرسنجی‌ها نمی‌ماند. هم‌چنان‌که بارها زیر و رو شدن این نظرخواهی‌ها را دیده‌ایم. ما باید به وظیفه‌مان عمل کنیم؛ نتیجه را کس دیگری رقم می‌زند.»



نوشته شده در سه شنبه 92 اردیبهشت 24ساعت ساعت 6:48 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: نه دی انتخابات جبهه پایداری لنکرانی جلیلی اجماع فتنه

پیش از این در آستانه انتخابات مجلس نهم طی یادداشتی ادعا کردم که هاشمی رفسنجانی را باید مرد شطرنج باز سیاست دانست. هاشمی هرگز در میدان سیاست به بازی در یک صفحه شطرنج تن نمی دهد. او مردی است که چند صفحه شطرنج در مقابلش می گشاید تا اگر در یکی مات شد، بازی را در صفحات دیگر ادامه دهد. اکنون با نگاهی به آرایش صحنه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و تعیین صف بندی جریانات مختلف می خواهیم حضور هاشمی را تحلیل کنیم.
برای خیلی ها که خوش بینانه به هاشمی و مواضع سال های اخیرش نگاه می کردند، حضور این چهره سیاسی در عرصه انتخابات غیر قابل باور بود اما آنها که که واقع بینانه، هاشمی و جهت گیری ها و مواضع او را رصد می کردند، می دانستند که هاشمی با اهدافی خواهد آمد.
اکنون باید دید هاشمی با چه نیتی به میدان آمده. آیا واقعا هاشمی برای حضور در میدان رقابت و وزن کشی پا به عرصه انتخابات گذاشته است یا نه، هدف هاشمی از این حضور چیز دیگری است. هرچند در ابتدای امر اینگونه به نظر می رسد که او برای رقابت در میدان انتخابات و به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری به این میدان پا نهاده اما تحلیل دیگری که از بسته انتخاباتی فتنه گران برداشت می شود، حضور رفسنجانی در انتخابات یازدهم، نشانه گرفتن سه هدف با یک تیر است، هاشمی برای احیای خودش آمده نه رقابت.
هدف اول _ کسب تایید صلاحیت از شورای نگهبان
کیست که نداند هاشمی رفسنجانی اصلی ترین عنصر محرک در فتنه سال 88 بوده است. کیست که نداند او تنها رأس فتنه سال 88 در داخل کشور بود و رؤس خارجی فتنه نیز از رفتار او و همراهانش در داخل بهره بردند. برای اثبات این مدعا نیاز نیست به خودمان فشار بیاوریم خصوصا که هاشمی خود به نقش محوری اش در فتنه 88 معترف است و برای همین تاکنون از بکار بردن واژه فتنه در باره کودتای سال 88 اکراه دارد.
از نامه بدون سلام والسلام هاشمی چند روز قبل از انتخابات سال 88 به رهبر انقلاب که در آن از دود آتش خشم احزاب و گروه های هوادارش در آینده خبر داده بود تا تحرکات فرزندانش بویژه مهدی و فائزه در هدایت اجرایی کودتای سال 88 و نقش کلیدی همسرش که فرمان به خیابان ریختن را در شبکه های اجتماعی صادر کرد تا آخرین نماز جمعه وی که با تبلیغ و تشویق رسانه ای بیگانه برگزار شد و بسیاری از امور دیگر که در جای خود به آن می پردازیم، همه در نگاه افکار عمومی هاشمی را متهم اول فتنه سال 88 ساخته و تأییدیه شورای نگهبان یعنی برائت نامه ای در دستان هاشمی تا نه تنها او بلکه دنباله سیاسی و رسانه ایش بگوید که اگر حوادث سال 88 فتنه بود و هاشمی در رأس فتنه بود، پس چرا تایید صلاحیت شد؟ بنابر این یا باید ما بپذیریم که حوادث سال 88 فتنه و کودتا نبوده و یا باید بپذیریم که هاشمی و خانواده هماهنگ با او ، نقشی در این فتنه نداشته اند که هر دو نادرست است. واقعا اگر هاشمی تأیید صلاحیت شود افکار عمومی از خود سئوال نمی کند پس چرا هاشمی از ریاست مجلس خبرگان جابجا شد؟ پس چرا اجازه ایراد خطبه نیافت؟ و ... هاشمی به دنبال ایجاد این خراش ها در ذهن جامعه است.
هدف دوم _ استفاده از تریبون صدا و سیما
هاشمی که از شکست سال 84 و "نه" بزرگ توده های مردم به خود عصبانی است، در همان ایام اعلام کرد که شکایت به خدا خواهد برد! او بعدها وقتی از خدا هم بابت این گلایه جوابی نشنید، انتقام این شکست را در انتخابات دهم و بواسطه فتنه سال 88 گرفت. اما هاشمی در این مسیر آنقدر افراط کرد که جبهه ای از منافقین و سلطنت طلبان تا رسانه های کشورهای متخاصم را در پشتیبانی از خود دید بویژه در آخرین نماز جمعه ای که وی توانست از یک تریبون عمومی، اعلام موضع کرد.
از همان جا بود که وقتی مواضع هاشمی با استقبال دشمن و ناراحتی دوست مواجه شد، تنها تریبون عمومی هاشمی هم _ برای عدم بهره برداری دشمن _ قطع شد.
اکنون او می تواند بیاید و از تریبون باز صدا و سیما به بهانه انتخابات بهره برداری کند، او آمده تا از تریبون صدا و سیما خطبه نماز جمعه خود را تکمیل کند، او آمده تا از تریبون صدا و سیما انتقام هشت سال حمایت از تغییر و تحولات کشور به سمت آرمان ها و ارزش ها را بگیرد.
هاشمی در مرز هشتاد سالگی در جایی ایستاده که می داند چیزی برای از دست دادن ندارد چرا که هر چه داشت در قمار فتنه سال 88 باخت و این تنها فرصتی است که او می تواند بیاید و خود را ثابت کند. در حالی که با هر استدلال و دلیلی هاشمی در بهره مندی از تریبون عمومی ای مثل نماز جمعه محروم شده _ که قطعا درست و به جا بوده _ باید در استفاده از تریبون صدا و سیما نیز محروم بماند. قطعا همانطور که دشمن از خطبه های نماز جمعه هاشمی بهره می برد و نظام اسلامی برای حفظ وی او را از این فرصت محروم و دشمن را ناامید کرد، اکنون نیز باید دشمن را ناامید کرد.
هدف سوم _ ایجاد انسجام در بدنه رای برای کاندیدای مطلوب
همه می دانند که هاشمی مرد همیشه بازنده انتخابات ها بوده است. تاکنون رقابت انتخاباتی ای نبوده الا این که آرای هاشمی در آن با کاهش نسبت به آرای قبلی مواجه شده. بنابر این هاشمی فقط در صورتی تا پایان این ماراتن، بازی را ادامه خواهد داد که یقین صد در صد کند رأی خواهد آورد. اما اگر اوضاع، طبق روال همیشه مناسب نبود و مردم باز هم به دنبال "نه" به هاشمی بودند، آن وقت چه اقدامی مناسب است؟
از طرفی همه می دانند که هاشمی تمایل داشت تا جبهه فتنه و اصلاحات بر گزینه مورد نظرش، یعنی حسن روحانی اجماع کند. این اتفاق حتی با طرح راهکار 2+1 از سوی هاشمی در جبهه اصلاحات و فتنه نیز تحقق نیافت. بنابر این هاشمی تنها راه را ورود خود می دید تا با این حضور هم برخی از گزینه های مدعی را به انصراف ترغیب کند و هم بعد از رسیدن به دو هدف قبل، در لحظات پایانی این رقابت به جای تن دادن به وزن کشی، از پشت تریبون صداو سیما همه آرای متمایل به خود را در سبد گزینه مورد نظر یعنی روحانی متمایل سازد.
روحانی اما روز گذشته با اظهارات خود در جمع دانشجویان بر تحقق این احتمال افزود. او رسما اعلام کرد که تا روز انتخابات در صحنه باقی خواهد ماند و بیست و چهارم خرداد یا او در صحنه انتخابات ایفای نقش خواهد کرد یا هاشمی. البته شاید گفته شود که با توجه به عمر 80 ساله هاشمی، روحانی در انتظار حادثه طبیعی دیگری است که تقدیر الهی برایش رقم می زند! روحانی حتی برای این که مورد قبول افراطیون این جریان قرار بگیرد و این مرحله را در دقیقه 90 با کمترین هزینه طی کند، اتخاذ مواضع افراطی را آغاز نموده و رسما اعلام می کند که آمریکا کدخدای دنیاست و باید با کدخدا ساخت!
بنابراین هاشمی خود را به وزن کشی نخواهد سپرد بویژه که تاکید می کنم وی همواره مرد کاهش رأی در انتخابات ها بوده است. او اولین بار که بعد از جنگ خود را در میدان اجرایی کشور با رأی مردم آزمود با 94 درصد اقبال عمومی مواجه شد و بار دوم (دومین دولت سازندگی) این میزان به 63 درصد رسید و بار سوم (انتخابات دولت نهم سال 84) این میزان محبوبیت با 60 درصد افت مواجه شد و هاشمی رفسنجانی تنها توانست 36 درصد آرا را کسب کند!
با این حساب هاشمی برای رقابت انتخاباتی به میدان نیامده بلکه برای تکمیل خطبه نیمه تمام نماز جمعه سال 88 به میدان آمده، خطبه ای که دشمن را امیدوار ساخت!
تکمله : این تحلیل در صورت انصراف روحانی تا قبل از شروع تبلیغات انتخاباتی و یا رد صلاحیت هاشمی یا رد صلاحیت روحانی قابل خدشه خواهد بود و الا در آن تردید نکنید.


نوشته شده در سه شنبه 92 اردیبهشت 24ساعت ساعت 6:33 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: هاشمی رفسنجانی فتنه 88 انتخابات ریاست جمهوری نماز جمعه

دوستان با توجه به مواردی که در بالا گفتیم و با تنوجه به اینکه معیار ما برای انتخاب ملاک و معیار هایی است که رهبری تعیین می کنند پس این حرف که بعضی از سیاسیون می گویند که انتخاب صالح مقبول بهتر از اصلح غیر مقبول است حرفی کاملا بی محتوا و غیر منطقی می باشد.

دلیل اول اینکه بزرگان ما همچون آیت الله خوشوقت می فرمایندکه نباید از ترس رای نداشتن اصلح، سراغ صالح (مقبول) برویم و در نهایت کشور را بدهیم دست خائنین و افراد بی‌کفایت بدهیم.

و خود مقام معظم رهبری در مشهد در نوروز92 فرمودند که بروید تحقیق کنید از افراد مورد اعتماد بپرسید و اصلح را انتخادب کنید و به اصلح رای بدهید و حضرت امام نیز می فرمایند که اگر اصلح را انتخاب کنید کگاری خدایی کردید.

و اما بحث دوم اینکه اگر همه قبول دارند که یک شخصی اصلح است ولی رای ندارد خوب همه ما که می گوییم اصلح است ولی رای ندارد اگر رای بدهیم و در ضمن به مردم اصلح بودن ایشان را تبلیغ کنیم قطعا رای قابل توجهی خواهد داشت و این حرف ها تنها یک بازی سیاسی است که ما باید مراقب خود باشیم که در این بازی یا به تعبری فتنه جدید ( فتنه اکبر ) راه را درست تشخیص بدهیم.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

1- قابل توجه استاد بزرگ و عزیز جناب آقای دکتر حداد عادل در این زمان که پر از فتنه های متنوع و رنگارنگ می باشد و مقام معظم رهبری دائما از بصیرت می فرمایند چرا شخصیتی مانند شما خود آغازگر یک چنین شبهات بی پایه و اساسی باشد که نه تنها برخی از عامه مردم را درگیر این قضیه می کند بلکه توده ای از حزب الهی را نیز درگیر می کند و این در صورتیست که مقام معظم رهبری و بزگان ما چون آیت الله خوشوقت و آیت الله مصباح نظری غیر از حرف شما دارند و مقام معظم رهبری در جایی فرمودند فتنه بعدی فتنه دینداران است جناب آقای حداد ما نمیدانم به چه دلیل شما و آقای دکتر ولایتی با جناب آقای قالیباف ائتلاف تشکیل دادید ولی به هر دلیلی که هست از شما انتظار می رود در این ایام فتنه راهگشای بساری از جوانان و حزب اللهی ها باشید نه خود ایجاد شبهه کنید.



نوشته شده در جمعه 92 اردیبهشت 6ساعت ساعت 8:50 صبح توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: انتخابات یازدهم معیار مقام معظم رهبری حداد عادل فتنه اصلح امام آیت الله خوشوقت مقبول

سایت حامیان دانشجویی جبهه پایداری

http://ujebhepaidari.blogfa.com/



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 24ساعت ساعت 7:17 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: فتنه آقا جبه متحد جبهه پایداری 88

 


طن امروز نوشت:دکتر کامران باقری لنکرانی، وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفتگو با "روزنامه وطن امروز" در واکنش به سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی درباره سلامت انتخابات اظهار داشت: از آنجائیکه جمهوری اسلامی در طول 32 سال گذشته کارنامه بسیار روشنی در مردمسالاری دینی داشته است، طبیعتا هر سخنی موجب خدشه دار شدن سلامت انتخابات نمی شود. البته چنین سخنانی به نظرم برای چراغ سبز نشان دادن به برخی تحرکات دیگر بیان می شود. با وجود اینکه رهبر معظم انقلاب در نماز عید فطر فرموده بودند که انتخابات نباید تبعات امنیتی داشته باشد، برخی به دنبال حواشی امنیتی برای انتخابات مجلس نهم هستند و می خواهند به گونه ای در این زمین آتش تهیه بریزند که قضیه ای مثل فتنه 88 از آن بیرون بیاید. هرچند که فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، مردم را واکسینه کرد به گونه ای که شعارهایی که آن موقع بعضا برای بخشی از مردم ابهام زا بود، در این دوره دیگر طرفدار و خریداری بین مردم ندارد.

وی در بخش دیگری از این گفتگو در پاسخ به این سوال که "هدف هاشمی از طرح این سخنان در این مقطع را چه می دانید؟"، تصریح کرد: افرادی که پایگاه اجتماعی خود را در میان مردم از دست داده اند، نه تنها با اینگونه سخن گفتن ها نمی توانند رای جمع کنند، بلکه به واسطه این مواضع اندک اعتبار و اعتمادشان در نزد مردم را نیز از دست خواهند داد.

لنکرانی همچنین به سوالاتی در خصوص گفتمان اصولگرایی و پروژه جریان فتنه در انتخابات مجلس نهم پاسخ گفته است که در ادامه می آید:

با توجه به اینکه شما عضو جبهه پایداری انقلاب اسلامی نیز هستید، تاکید شما درباره استراتژی اصولگرایان در انتخابات پیش رو بیشتر روی چه مواردی خواهد بود؟


تلاش‌های اصولگرایان در این عرصه بیشتر باید بر این باشد که گفتمان انقلاب اسلامی و آرمان‌های حضرت امام(ره) در همه صحنه‌ها بویژه در مجلس شورای اسلامی بروز و اثرگذاری داشته باشد. قطعا در این راستا «وجود پرچم واحد» برای کسانی که این گفتمان را دنبال می‌کنند، بسیار مهم بوده و کسانی که دنبال این گفتمان هستند باید به نتیجه واحد برسند اما در این‌باره چند نکته مهم وجود دارد: اول اینکه این گفتمان باید تمایز خود را با سایر گفتمان‌ها به صورت خیلی برجسته نشان دهد به گونه‌ای که اگر به عنوان مثال افرادی خود یا اطرافیانشان در زمینه عدالت کارنامه خوبی نداشته‌اند، نباید پرچمدار این گفتمان شوند. ساده‌زیستی، پرهیز از اشرافیت و مردمی بودن شاخص‌های دیگر این گفتمان است که نباید از آنها غفلت شود. نکته دوم این است که کسانی که می‌خواهند در این گفتمان پرچمداری کنند، نباید در سابقه آنها گسترش نابرابری‌ها وجود داشته باشد. این نکته برای کسانی که در سابقه مدیریتی خود مسؤولیت‌هایی در قوای مختلف داشته‌اند، باید به عنوان یک شاقول مد نظر قرار گیرد. دیگر محور تمایز این گفتمان، نسبت افراد این جبهه با تفکر اسلام ناب امام(ره) خواهد بود. کسانی که می‌خواهند در این عرصه میدانداری کنند، باید باور داشته باشند که سیاست ما عین دیانت ما است و نباید آرمان‌های انقلاب را فدای مصلحت‌ها و بازی‌های سیاسی کرد. علاوه بر اینها کسانی که برای جلب آرای خاکستری در انتخابات به هر شیوه‌ای متوسل می‌شوند، صلاحیت حضور در گفتمان ناب اصولگرایی را نخواهند داشت.

تمایز برجسته پرچمداران گفتمان انقلاب، نسبت افراد با اصل ولایت فقیه است. کسانی که می‌خواهند در مرکزیت تصمیم‌گیری این جبهه حضور یابند، باید از عمق جان باور داشته باشند که رهبری، رکن رکین انقلاب اسلامی است. مصداق این نکته به خواصی بازمی‌گردد که در فتنه سال 88 یعنی زمانی که رهبر معظم انقلاب ندای هل من ناصر سر داده بودند و انتظار داشتند که خواص انقلاب با ایشان همراهی کنند، سکوت کردند. بالاخره فرمایشات رهبری مصداق‌هایی دارد و این مصداق‌ها نباید در جبهه اصولگرایی پرچمداری کنند.


جنابعالی کیفیت حضور فتنه‌گران در انتخابات پیش رو را چقدر جدی می‌بینید؟


هر چند صلاحیت کسانی که در فتنه سال 88 حضور مستقیم داشتند، از سوی شورای نگهبان و دیگر نهادهای نظارتی رد خواهد شد اما اگر حتی این نقش نظارتی را هم نادیده بگیریم، این عناصر در میان مردم هیچ جایگاهی ندارند. خود فتنه‌گران نیز به این جمع‌بندی رسیده‌اند و در مصاحبه اخیر وزیر خارجه آمریکا هم بر بسته شدن پرونده جنبش سبز و تمام شدن تاریخ مصرف آنها تاکید شد. البته اصلاح‌طلبانی که استحاله شده و با سکولاریسم پیوند خورده‌اند، از تمام ابزارهایشان جهت شرکت و تاثیرگذاری در انتخابات مجلس استفاده کرده و سعی می‌کنند کسانی را به صحنه بفرستند که نقش بارزی در فتنه ایفا نکرده بودند.


به عنوان سوال پایانی، می‌خواهیم نظر شما را درباره پیام مردم درحماسه 9 دی خطاب به خواص جامعه بدانیم.


9 دی اگرچه یک روز مانند روزهای دیگر بود اما به جهت عظمت و تاثیرگذاری که داشت، یک قله بود در تاریخ معاصر ایران و حتی منطقه. ویژگی بارز این روز حرکت برخاسته از متن مردم بود. این روز بزرگ به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که من 9 دی را به وجود آوردم بلکه این حماسه مرهون تک تک مردم و حزب اللهی‌هاست. پیام برای خواص نیز این بود که هر کجا که ارزش‌های نظام اسلامی مورد هجمه قرار بگیرد، ملت تا آخرین نفس در برابر آن خواهد ایستاد. نکته جالب درباره 9 دی این است که از تریبون‌های رسمی ما دعوت آنچنانی برای برگزاری این روز نداشتیم و این حماسه حرکتی برخاسته از احساس تکلیف عموم مردم بود. پس از این روز بود که فتنه‌گران فهمیدند در میان مردم جایی ندارند. 



نوشته شده در چهارشنبه 90 آذر 2ساعت ساعت 6:58 صبح توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: هاشمی فتنه لنکرانی یادداشت

داد میزنه این روزا، توی خیابون، فِری
بسیجیه واقعی، همت بود و باکری
***
بسیجیه واقعی،اونه که مرده باشه!
زنده اگر بمونه، باید تو خونه باشه!

به یاد من نمونده، خاطره ی زیادی
ز همت و باکری، به غیره کلیاتی

یاد ندارم که همت، مسجد سوزونده باشه
نماز جمعه ها شو، اونجوری خونده باشه

میشه مگر باکری هیئت ندیده باشه
به شهر و خونه هامون آتیش کشیده باشه
***
یقین دارم باکری، بچه مسلمون بوده
پرچم ایران ما، براش مثه جون بوده
***
نه مثل سبزیه آش! بیاد میون میدون
تا که بهش بخندن کوچیک و پیر و جوون
***
برای دفع دشمن، باکری داده خونش
نه در ره بی بی سی، حذر کنه ز جونش

غصه نخور بسیجی، اینم یه جور جهاده
موندنه تو راه حق، نه آسونه نه ساده
***
یادم میاد یه روزی، به وقت انتخابات
قِر میومد یه بانو، با کلی افتضاحات





رو پرچمه تو دستش، اسم پیامبر هم بود
چیکار میکرد اون اگر،برادر همتم بود؟

غربتمون رو امروز، باکری ها میدونن
که سبزیا میرقصن تو شهرمون، میخونن
***
همون جماعتی که، شکسته پشت همت
داد میزنه: حمایت، بسیجیه باغیرت!
***
بسیجیه باغیرت،جون کف دستش گذاشت
مثل داداش کبیری، ما همه رو جاگذاشت

وقتی گلی و پری، با هم میرن خیابون
حرمت خون همت، فنا میشه چه آسون

غصه نخور بسیجی، اینم یه جور جهاده
موندنه تو راه حق، نه آسونه نه ساده
***
تا حامیه بعضیا، اون رجویه نازه
خیال نکن باکری، با سبزیا میسازه
***
منافقا همیشه، ریگ توی کفششونه
بسیجیه باغیرت، دشمن جونشونه
***
میترسن اینکه امروز، بسیجیا بیدارن
تا ترسشون بریزه، شرط و شروط میذارن
***
خیلی باحالن ولی، خیالشون چه خامه
زندگیه بسیجی، خودش یه جور پیامه
***
حب ولایت اما، تو قلبمون میمونه
چشم حسود کور بشه، که قلبامون جوونه
***
یه وقت باید بجنگی، تو جبهه ها تو میدون
یه وقتی هم که جبهه، میشه همین خیابون

غصه نخور بسیجی، اینم یه جور جهاده
موندنه تو راه حق، نه آسونه نه ساده



نوشته شده در پنج شنبه 89 خرداد 6ساعت ساعت 4:5 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: بسیج موسوی 22 خرداد فتنه سبز

ادامه مطلب قبل


ادامه مطلب

نوشته شده در پنج شنبه 88 آبان 14ساعت ساعت 4:49 عصر توسط منتظر| نظر بدهید

مشروح گفتاری از حسن رحیم پور ازغدی؛
علی(ع) از فتنه می‌گوید

خبرگزاری فارس: حسن رحیم پور ازغدی در گفتاری بروز فتنه و نتایج آن را در دوران امیرالمومنین تشریح کرد.


* وقتی راه را از چاه نشناسید بازی می‌خورید

به نظرم آمد قبل از امام‌زادگان عشق از امام عشق امیرالمومنین سخن بگوییم. برای حفظ عشق باید حتما به معرفت شناسی عشق توجه کرد، به ریشه‌های معرفتی عشق که اگر آگاهی نباشد عشق هم نخواهد بود و بنابراین اگر بخواهیم پرچم عشق را سر دست نگه داریم باید آگاهی را نیز سر دست نگه داریم که یک راه مهم آن مطالعات اسلامی حساب شده و متراکم است. بدون کتاب خواندن و بدون زحمت کشیدن هیچ کس حافظ هیچ فرهنگی نمی‌تواند باشد و با صرف احساسات، هم خطر افراط و تفریط است و هم اندیشه‌های صحیح نهادینه و ریشه دار نمی‌‌شود.

ادامه مطلب

نوشته شده در پنج شنبه 88 آبان 14ساعت ساعت 4:48 عصر توسط منتظر| نظر

سال 1388 هجری شمسی... نه! سال 36 هجری قمری است! در آستانه‌ی جنگ جمل.


ادامه مطلب

نوشته شده در یکشنبه 88 مهر 26ساعت ساعت 10:56 صبح توسط منتظر| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin