فردا از آن ماست (موج سوم )
هفتهنامه نه دی؛ حجت الاسلام حمید رسایی- انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از این جهت که شورای نگهبان با قاطعیت از برخورد قانونی با دو حلقه فتنه و انحراف خبر داده بود، برجستگی یافته. بر این اساس امکان حضور چهره های شاخص در رأس فتنه همچون هاشمی رفسنجانی و دنباله های او مانند خاتمی تقریبا محال و امکان حضور مشایی در گردونه انتخابات غیر ممکن است که البته این جراحی شورای نگهبان بدون داد و فریاد نخواهد بود. بدیهی است که با پشت سر نهادن فتنه سال 88 ، جامعه قطعا آمادگی و بصیرت لازم برای این جراحی را خواهد داشت. در این بین اما از جهتی دیگر نیز انتخابات یازدهم نسبت به انتخابات های دیگر ریاست جمهوری رخدادی استثنایی شد و آن شیوه رسیدن نخبگان، جریانات سیاسی، احزاب، گروه های مرجع به فرد اصلح بود که تا حدودی تابع عقلانیت سیاسی و دینی نبود. در این انتخابات ما با چهار جریان مواجهیم که برای رسیدن به کاندیدای اصلح رفتار خود را بر چهار مدار استوار کردند: 1 . جریانی که بر «مدار تکلیف» تصمیمات خود را اتخاذ کرده است. 2 . جریانی که بر «مدار نظرسنجی» تصمیمات خود را اتخاذ کرد. 3 . جریانی که بر «مدار فتنه» تصمیمات خود را پایه گذاری کرد. 4 . جریانی که بر «مدار خود اصلح پنداری» وارد انتخابات شده. جریان مبتنی بر تکلیف : از ماه ها قبل نحوه رسیدن به کاندیدای نهایی و به عبارتی دیگر کاندیدای اصلح، یکی از مهمترین دغدغه های جریانات مختلف بود. به نظر می رسد در رأس گفتمان تکلیف مدار، آیت الله مصباح قرار دارد. در جلسه معرفی کاندیدای جبهه پایداری آنچه مهم تر از معرفی گزینه اصلح از سوی این جریان گفتمانی و انقلابی بود، اعلام علنی منطق علامه مصباح یزدی در معرفی کاندیداها و اعلام حمایت از یک کاندیدا بود. این استاد دینمدار سیاستمدار، در اقدامی بی سابقه که معمولا در عرف سیاسی رایج نیست، اعلام کردند: «دوستان [جبهه پایداری] به برادر عزیز ما [آقای دکتر لنکرانی] توصیه کردند که کاندیدا بشوند. اما اگر خود ایشان [به اصلح بودن خود] باور ندارد و کس دیگری را صد در صد بهتر از خودش میداند، نباید قبول کند، گرچه همه به او اصرار کنند. اگر با اینکه میداند دیگری اصلح هست، خودش را کاندیدا کند، خیانت کرده و باید جواب خدا را بدهد.» آیت الله مصباح در ادامه بیانات خود با خطاب قرار دادن جمعیت حاضر در سالن سید الشهدا اعلام کردند: «مقام معظم رهبری فرمودند کسانی که نسبت به اصلح شناخت دارند باید به دیگران معرفی کنند … بر این اساس، عزیزان جبهه پایداری ماهها مطالعه و فکر و تحقیق کردند تا اصلح را شناسایی و معرفی کنند؛ اما معرفی کردن کاندیدا معنایش این نیست که تکلیف از شما ساقط میشود، مگر اینکه با این معرفی شما به اطمینان برسید که در این صورت نیازی به تحقیق بیشتر نیست. اما اگر هنوز شک دارید باید بروید و درباره فرد اصلح تحقیق کنید.» روشن است که چنین منطقی در هیچ یک از جریانات و احزاب سیاسی رایج نیست. معمولا جریانات سیاسی وقتی جلسه ای برای معرفی کاندیدای خود برپا می کنند با جزمیت و قطعیت درباره گزینه مورد نظر خود سخن می گویند و کوچکترین تردیدی درباره کاندیدای مورد نظر خود را اشتباه استراتژیک می خوانند. این منطق البته اختصاص به آیت الله مصباح ندارد بلکه چنین ادبیاتی را در بیانات مقام معظم رهبری و امام خمینی نیز می بینیم. بیانات حضرت امام خمینی (ره) که در صحیفه امام و صحیفه نور آمده، دقیقا بر همین منطق استوار است. آنجا که ایشان می فرمایید: «احدی شرعا نمی تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق رای بدهد و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروه ها نظر موافق داشتند، ولی رای دهنده تشخیص اش برخلاف همه آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست و نزد خداوند مسئولیت دارد و اگر گروه یا اشخاص، صلاحیت فرد یا افرادی را تشخیص دادند و از این تایید، برای رای دهنده اطمینان حاصل شد، می تواند به آنها رای دهند.» حضرت امام در جایی دیگر می فرمودند: «در تشخیص خوب و بد، اتکال به قول غیر نکنید، مگر اشخاصی باشند که مورد اطمینان خودتان باشد، صد در صد … اگر چنانچه اشخاص مطمئن باشند که آنها تشخیص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعی ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به این که این صحیح است، رای هم به آنها بدهد؛ اما این طور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کیک چه گفته، این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد.» اکنون با پایان ثبت نام کاندیداهای انتخابات یازدهم، اولین مرحله از صف بندی این انتخابات مشخص شده است. شاید در نگاه اول، ثبت نام همزمان چهره هایی مانند لنکرانی، زاکانی و جلیلی برای بسیاری از همفکران آنها که در بدنه اجتماعی ای قرار است با رای خود یکی از آنها را به میدان کارزار بفرستند، سخت باشد بویژه که حداد عادل را هم باید در این گفتمان جا داد اما بی تردید با حاکم شدن گفتمانی که آیت الله مصباح علمدار آن است، در این جبهه خیلی زود به وحدت نظر خواهیم رسید. جریان مبتنی بر نظرسنجی : در هر دوره از انتخابات شاهد حضور جریانی هستیم که بیشتر با رویکرد قدرت طلبی به دنبال ذبح شاخصه های انتخاب دینمدارانه و انقلابی است. این جریان که همواره از کمترین مقبولیت در بدنه جامعه برخوردار است، برای تحمیل خود به جامعه تلاش می کند تا بر موج سازی های مصنوعی سوار شود و یکی از مهمترین روش های آن بهره مندی از ابزار نظرسنجی است. انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز مانند انتخابات نهم، از این روش تحمیل مورد استفاده سیاستمداران بر مردم خالی نبود. از چند ماه قبل ائتلاف های انتخاباتی با عناوین ائتلاف های سه نفره یا پنج نفره شکل گرفت. هر چند هر یک از این ائتلاف ها بارها و بارها اعلام کردند که انتخاب شیوه نظرسنجی مبتنی بر مسیری عاقلانه است و بی شک آنها به نتیجه نهایی آن تمکین می کنند اما خیلی زود، یخ این ادعا باز شد. اولین نشانه های اختلاف در ائتلاف سه نفره رخ داد. موضوع نظرسنجی در حالی مهمترین شاخصه تصمیم نهایی ائتلاف سه نفره عنوان شده بود که از چندی قبل در کنار پارامتر مقبولیت و نظرسنجی، ملاک مشروعیت یعنی تصمیم نهایی جامعتین از سوی آقای ولایتی و کارآمدی از سوی آقای قالیباف در کنار عنوان نظرسنجی اضافه شد. در حال حاضر نیز هر سه کاندیدای این ائتلاف ثبت نام کرده اند و البته انتظار می رود دکتر حداد عادل با توجه به پیشینه عملکرد وی و با توجه به حامیان وی که همواره از ائتلاف وی با دو گزینه دیگر انتقاد داشته اند، این چهره در نهایت به نفع کاندیدای نهایی جبهه مردم، مقاومت و پیشرفت کناره گیری کند. ائتلاف پنج نفره نیز که بارها از تبعیات نهایی اعضای آن از نتیجه نظرسنجی سخن گفته بودند، در نهایت دچار اختلاف شدند و آقای متکی اعلام کرده که انتخاب آقای ابوترابی بر خلاف مسیر تعیین شده بوده است. در کنار این البته باید برخی رفتارهای قابل تأمل این چهره ها در دیدار با یکی از مولوی های افراطی در زهدان را هم در نظر گرفت که برای رسیدن به رأی بیشتر و تحمیل خود، دست به چنین اقدامی زدند. در این باره نیز آیت الله مصباح خیلی پیشتر خبر از بی نتیجه ماندن این ائتلاف های سیاسی داد خبر داده بود. دی ماه سال قبل بود که هفته نامه 9 دی در دیدار سالانه و گفتگوی اختصاصی خود با علامه مصباح یزدی از ایشان در خصوص ترجیح صالح مقبول بر اصلح و ائتلاف هایی که بر نظرسنجی استوار شده پرسید و ایشان پاسخ داد: «فکر نمیکنم این طرح که چند کاندیدا جلسه بگیرند تا یکی به میدان بیاید فی نفسه اشکال شرعی و قانونی داشته باشد، حتی اشکال عقلایی هم ندارد و طرح خوبی به نظر میرسد اما عملا تجربه نشان داده است که به آن عمل نخواهد شد؛ حالا گاهی انگیزههای شخصی مانع میشود از اینکه این عمل ادامه پیدا کند و گاهی هم به خاطر اختلاف سلیقههایی که در رفتار دارند، نمیتوانند با هم کار کنند … به نظر من کار خوبی است، اما تجربه نشان داده که نه انگیزهها برای همه در این کار قوی هست و نه امکان همکاری بین افرادی که سلیقههای مختلفی دارند میسر میشود، عملا این طرح به جایی نمیرسد.» آیت الله مصباح در همان گفتگو به صراحت از مبنای جریان حزب الله اینگونه سخن گفتند: «ما یک قواعد عقلی و شرعی داریم که اینها خیلی روشن و راهگشاست. اصل اولیه این است که هر جا ما حق انتخاب داریم، باید اصلح را انتخاب کنیم، ولی یک فرض استثنایی هم در کنار این داریم و آن اینکه اگر ما شخصی را شناسایی کردیم که صد در صد اصلح است و دیگران غیر اصلح اند ولی مطمئن هستیم که این اصلح رأی نمیآورد – البته اثبات این احتمال که این فرد رأی نمیآورد یک عرض عریضی دارد – حالا قرائن و شواهدی هست … حالا من اگر از این اصلح ترویج کنم و در عین حال بدانم که هیچ اثری ندارد، بدیهی است که این کار لغوی است؛ در امر به معروف هم میگویند اگر میدانید و یقین دارید که امر یا نهی شما هیچ اثری ندارد، تکلیف به آن تعلق نمیگیرد. اما کلام در این است که غالبا با این یقین، عدم رأی آوری را افراد القا میکنند در حالی که واقعی نیست، غالبا این رأیها و اقبال عمومی یا کم و زیاد شدنش بستگی به تبلیغات و تلاش دارد. گاهی تبلیغات حقی است، گاهی تبلیغاتی با انگیزهها و ابزارهای دیگری. شما باید کار و فعالیت خودتان را بکنید و آن کسی که تشخیص دادید بینکم و بین الله اصلح است، از او ترویج کنید، مگر اینکه یقین داشته باشید که حمایت از این فرد هیچ اثری ندارد، در این صورت حمایت از او کار لغوی خواهد بود.» جریان مبتنی بر فتنه : در کنار این جریانات اما دو جریان دیگر پا به عرصه انتخابات گذاشتند. 9 دی از شهریور سال قبل با رصد دقیق تحرکات جریان فتنه و انحراف، حضور قطعی کاندیداهای این دو جریان یعنی هاشمی و مشایی را اعلام کرده بود و البته معتقدیم که بدنه رأی این دو جریان در یک پایگاه اجتماعی قرار دارد و بر خلاف آنچه القا می شود، به هیچ وجه در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، دوگانه هاشمی در برابر مشایی شکل نخواهد گرفت. در حقیقت انتخابات یازدهم ریاست جمهوری مانند انتخابات نهم سال 84 خواهد بود. سال 84 همه فکر می کردند رقابت اصلی بین جریان سنتی اصولگرا و جریان اصلاح طلب شکل خواهد گرفت اما در نهایت گفتمان آن روز احمدی نژاد که مبتنی بر خدمت بی منت و همرنگی با مردم بود، پیروز میدان شد. انتخابات یازدهم نیز بر همین اساس خواهد بود و در حالی که دو جریان قدرت طلب با سرکردگی مشایی و احمدی نژاد از یک سو و هاشمی و اصلاح طلبان از سوی دیگر شکل گرفته اما در نهایت گفتمانی که صدای مردم و دفاع از ارزش های دینی را نمایندگی می کند، پیروز میدان خواهد بود. بزرگترین اشتباه احمدی نژاد 92 این است که فکر می کند محبوبیت در نگاه انتخاباتی مردم با انگشت اشاره قابل انتقال است و اگر او با انگشت اشاره خود به سمت مشایی نشانه رود، مشایی رییس جمهور آینده کشور است. در حالی که مردم از باقی ماندن کسی که هشت سال در قدرت بوده و اکنون دوباره سودای ریاست دارد، احساس خوبی ندارند و در برابر چنین رفتاری واکنش منفی نشان خواهند داد. این اتفاق در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری هم افتاد و خاتمی که تمام قد به حمایت از معین و سپس به حمایت از هاشمی رفسنجانی پرداخت بود با تودهنی مردم مواجه شد. این اتفاق درباره هاشمی هفتاد و نه ساله که در زمان ثبت نام بسیار مضطرب بود، بیشتر قابل پیش بینی است. مردم از رفتار احمدی نژاد و هاشمی هیچ احساسی جز قدرت طلبی ندارند و البته تمام این مباحث فارغ از این موضوع است که بر اساس مستندات قطعی و مطابق قانون به دلیل نقش هاشمی در فتنه سال 88 و عملکرد اعتقادی مشایی، هر دو گزینه باید رد صلاحیت شوند. نتیجه گیری نهایی : صف بندی انتخابات در حال شکل گیری است و بی شک اگر جریان فتنه و انحراف فرصت حضور یابند و حتی اگر قانونا این فرصت را نداشته باشند، گزینه نهایی جبهه مردم، مقاومت و پیشرفت رقابت سختی را با کاندیداهایی که با موجی از فشارهای روانی و مالی وارد میدان شده اند، خواهند داشت. اما جریان حزب الله این جمله آیت الله مصباح را نباید فراموش کند که خدای میدان سیاست همان خدای جبهه جنگ نظامی است که ما را در دفاع مقدس هشت ساله با دست خالی به پیروزی رساند. آیت الله مصباح در یکی از تازه ترین بیانات خود در این باره هم فرمودند: «ما مرد وظیفهایم، نه به دنبال نتیجه؛ باید ببینیم وظیفهمان چیست، همان را انجام دهیم. نتیجه چه خواهد شد؟ هر چه خدا بخواهد. ممکن است نتیجه همان شود که ما میخواستیم؛ شاید هم خدا مصلحت نداند و خلاف آنچه ما خواستیم، حاصل شود. در هر دو صورت ما وظیفهامان را انجام دادهایم و ثوابش را میبریم. عزیزان من! باید کارمان خالصانه برای خدا باشد و به هیچ چیز دیگری هم غیر از او امید نداشته باشیم؛ هیچ چیز، یعنی هیچ چیز. کمک دیگران، نظرخواهی و پول و مانند آن، همه باد هواست. اگر خدا نتیجهای را بخواهد، منتظر این نظرخواهیها و نظرسنجیها نمیماند. همچنانکه بارها زیر و رو شدن این نظرخواهیها را دیدهایم. ما باید به وظیفهمان عمل کنیم؛ نتیجه را کس دیگری رقم میزند.» قابل توجه همه دوستان حتما در نظر سنجی سمت راست وبلاگ قرار دارد شرکت کنید. به نام خدا هر روز که می گذرد بازار انتخابات داغتر می شود.و هر نامزدی به دنبال تلاش بیستر جهت کسب رای بیشتر می باشد. قابل توجه دوستان معیار معیارهایی است که امام خامنه ای مشخص می فرمایند. و اما چند نکته : 1- همه صلاحیت دارند منتها امر ریاست جمهوری بالاتر از این حرفهاست باید گشت و اصلح را ؛امین ترین را و به طور نسبی قادرترین بر اداره کشور را پیدا و انتخاب کرد. ( مقام معظم رهبری ) 2- ممکن است کسی مشهورباشد ولی اصلح نباشد. ( مقام معظم رهبری ) 2- دولت بعدی باید خوبی های دولت فعلی را داشته باشد اما ضعف های آن را برطرف کرده باشد. ( مقام معظم رهبری ) توضیح این نکات و نتیجه گیری از آنان را ان شاءالله در روزهای آینده می نویسم. محمد رضا شهبازی: * نیم ساعتی دیر رسیده ام و انتظار دارم که داخل سالن پر از سر و صدا باشد و جوانهایی که در جمع های چهار پنج نفری مشغول گپ و گفت هستند، در جنبوجوش باشند. اما وارد لابی که میشوم هول برم میدارد. جز دو سه نفر کسی در لابی سالن نیست و سر و صدایی هم از داخل تالار نمی آید. یعنی اینقدر کم آمده اند؟ یعنی هنوز شروع نشده، باختیم؟ * وارد سالن که میشوم شب 14 خرداد است. احمدی نژاد دارد گوش موسوی را می پیچاند. حالا معلوم می شود که چرا صدا از کسی در نمی آید. دیدن بخشی از مناظره معروف حتی بعد از دو سال هم آنقدر هیجان انگیز هست که نفس ها را در سینه حبس کند. * با آنکه کمتر از 40 دقیقه از ساعت 15 گذشته است اما برای پیدا کردن صندلی خالی باید چشم بگردانی. یکی از دوستان به دادم می رسد و من را به صندلی خالی کنار خودش فرا می خواند. خدا را شکر میکنم که می توانم نشسته مستند «پایان مدارا» را ببینم. * جماعت حسابی درگیر مستند شده اند. تصویر، فائزه را نشان میدهد و صدای هتاکی او به حضرت آقا در جمع آشوبگران پخش می شود. از نچ نچ کردن و نفس عمیق کشیدن بچه ها و غرغرهای زیر لب می شود فهمید که اگر این شخص در سالن بود، احتمالاً چه سرنوشتی پیدا می کرد! * حالا پله ها هم دارد پر می شود. جماعت آرام آرام پله ها را بالا می آیند و می نشینند و این در شرایطی است که نزدیک یک ساعت از شروع مراسم گذشته است. * حضار چند جا می خندند؛ یکی جایی که هاشمی دلیل حضور فائزه در میان آشوبگران را خوردن ساندویچ اعلام میکند. بخشی از خطبه هاشمی در نمازجمعه 26 تیر هم از آن جمله است. یکی هم وقتی که احمدی نژاد چند جمله ای در وصف کمالات مشایی صحبت میکند. این آخری مثل همان حکایت است که می گوید کارم از گریه گذشته؛ ظاهراً بچه ها دارند به این مصیبت می خندند! * بعد از پخش مستند و با روشن شدن چراغها سری می چرخانم و جمعیت را ورانداز میکنم. چهره ها اکثراً زیر بیست و سه چهار سال هستند، من در بین آنها احساس میکنم پایم لب گور است! البته سن ها آنقدر پایین نیست که فردا رسانه ها بتوانند بنویسند از مدرسه با اتوبوس آدم آوردند در همایششان؛ البته اینها شاید چون اتوبوس مجانی و راننده گوش به فرمان نداشتند، از این کارها نکرده اند! این روزها داشتن اتوبوس و وانت به اندازه یک سهم در چند بعلاوه چند می ارزد! * پخش مستند که تمام میشود، قرآن را تلاوت می کنند و مجری بالا می رود. مجری همان جوان ریز نقشی است که با هزینه میلیاردی(!) جزوه پاسخ به شبهات را تهیه کرد، بعد با هزینه میلیاردی آن را روی وبلاگش گذاشت، بعد دیگران با هزینه میلیاردی آن را دانلود کردند و... تا نتیجه این هزینه های میلیاردی این باشد که رسانه های آقای قالیباف یادشان بیفتد باید از حاج حسین شریعتمداری دفاع کنند و این وسط هم کسی یادش نباشد که جناب قالیباف چندی پیش گفته بود: «اینکه روزنامه های وابسته به ما شفاف سازی نکرده اند و حتی آن طرفی هم عمل کرده اند، این موضوع را قبول ندارم ولی اگر بخواهند مانند کیهان عمل کنند، نه قبول دارم و نه اجازه می دهم، زیرا گاهی اقدامات شما، هزینه های زیادی را موجب می شود و این شجاعت نیست.» * دکتر کوچک زاده اولین سخنران است. قبل از اینکه او برود پشت تریبون، چند نفر می روند روی سن می نشینند. یکی از کسانی را که روی سن می نشیند، می شناسم. روحیاتش جوری است که اصلا فکر نمیکردم به چنین همایشی بیاید، چه برسد به اینکه از این امل بازی ها در بیاورد و برود روی سن! روحت شاد امیرخانی، سوم تیری هم در هیچ چارچوبی نمیگنجد! * کوچک زاده خوب حرف میزند. گوشه چشمی دارد به جناب روشنفکری که در پارک ملت سرخوشانه شلنگ تخته می انداخت؛ و بدون اینکه اسمی بیاورد حالی میدهد به او! هر وقت کوچک زاده را می بینم نا خود آگاه یاد اهانتی می افتم که علی مطهری در مجلس به او کرد. این یاد آوری بهجای اینکه کوچک زاده را در چشم من کوچک کند، مطهری را بیش از پیش از چشمم می اندازد؛ رسما پشت تریبون مجلس گفت پف... واقعاً که! * حال و هوای سالن و افراد در راهرو و روی سن نشسته را که می بینم، می روم در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران، سال 84؛ دکتر احمدی نژاد آمده بود. وقتی از او درباره ولایت فقیه پرسیدند، جوابی داد که هنوز حلاوت شنیدنش زیر زبانم است. روی سن نشسته بودیم و بیرون آمدنی فریاد می زدیم: "ابالفضل علمدار، احمدی را نگه دار" حالا انگار همان بچه ها نشسته اند اینجا: سالن سید الشهدا(ع)، بهمن 90. واقعا این چه انگیزه و هدفی است که موجب می شود بعد از اینهمه بالا و پایین شدن و اتفاقات جور واجور این بچه ها سرخورده نشوند و احساس پشیمانی نکنند و هنوز اینطور با انرژی پای کار باشند؟ آرمانهای سوم تیر همان آرمانهای انقلاب بود و این چیز کمی نیست! همینطور که جمعیت سالن را می بینم و در خاطرات چرخ می زنم، با خودم میگویم: واقعا ارزشش را داشت دکتر که این جمعیت و انگیزه ها را پای مشایی قربانی کنی؟ * بعد از کوچک زاده، نادر طالب زاده می رود بالا برای صحبت. از تاثیر پایداری جمهوری اسلامی بر اصولش در دنیا سخن می گوید و مسلمان شدن شان استون را شاهد می آورد. همان طالب زاده همیشگی است، با بریده بریده صحبت کردنش و هیجانی که همه اش در صحبتهایش جا نمی شود و بنابراین از دستهایش می زند بیرون! برای جبهه پایداری آرزوی موفقیت میکند و می آید پایین. * نوبت رسایی است. خاطراتی که او از فضای مجلس در ماجرای وقف دانشگاه آزاد و حقوق مادام العمر تعریف میکند، هنوز بعد از بارها شنیدن جذاب و البته تعجب بر انگیز است. عجب مجلسی بیرون آمد از سیستم 5+6 سال 86؛ جالبتر آنکه علی مطهری جزو سهمیه احمدی نژاد بود در آن سال! * وحید یامین پور علاوه بر خوش تیپ بودن، خوش صحبت هم هست. رک حرف میزند و بی تعارف. آخرین سخنران است اما جوری حرف میزند که بعد از سه ساعت، دوباره همه گوشها تیز میشود. تیکه می اندازد به سیاسیونی که خسته شده اند و کار سیاسی را با حمام آفتاب گرفتن در سواحل مدیترانه اشتباه گرفته اند. از بالغ شدن فرزندان امام خامنه ای صحبت میکند و وقتی می گوید که باید نشان دهیم توان رقابت داریم، حضار برایش دست می زنند و البته صلواتی را هم پشت بندش می کنند. خیلی خوب حرف زد این آقا وحید. * همایش با پخش صحبتهای علامه مصباح یزدی پایان می یابد. آرام آرام صندلی ها خالی میشود و دسته های چند نفره گفتوگو در لابی سالن شکل می گیرد. فرمهای دعوت به همکاری را چند نفر جمع میکنند و تا من برسم، سیدی مستند پایان مدارا و کلیپهایی در مورد جبهه پایداری تمام شده است. جالب آنکه آن سیدیها را هم فروختهاند و خبری از پخش رایگان نبوده. البته از همایشی که پذیرایی در آن معنا ندارد و خبری از موز و کیک و... نیست، جز این هم نمی شود انتظار داشت. خوش و بشی میکنیم و میزنیم بیرون. * نزدیک اذان است و باران نم نم می بارد. بر خلاف هوای گرگ و میش میدان هفت تیر، دلم خیلی روشن است. چه جبهه پایداری رأی بیاورد چه نه، این راه و این روش نباید زمین بماند. که نمی ماند انشاء الله... راستی اگر جبهه پایداری نبود، این سرمایه انسانی کدام علم را داشت تا پای آرمانهایش سینه بزند؟ خدا حفظ کند فیلسوف بصیر را که همانطور که جریان گفتمانی حزبالله قدر او را میداند، او نیز قدردان این همدلی است و برای زمین نماندن این علم، بار دیگر از آبرویش مایه گذاشته مثل همین 33 سال انقلاب و قبل از آن در دوران مبارزه.
طبقه بندی: نه دی انتخابات جبهه پایداری لنکرانی جلیلی اجماع فتنه
طبقه بندی: نظرسنجی انتخابات یازدهم مهم دقیق آمار بالا لنکرانی قالیباف حداد جبهه پایداری
طبقه بندی: انتخابات امام خامنه ای جبهه پایداری یازدهم اصلح معیار مقام معظم رهبری
طبقه بندی: همایش آقا جبهه پایداری جبهه متحد
By Ashoora.ir & Night Skin