سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

اصرار بر نگارش این نقد و همچنین انتشار عمومی آن وقتی ضرورت یافت که دیدم در چند روز اخیر برخی از سایت های اینترنتی ، خبرگزاری ها و روزنامه ها به شکل غلوآمیزی در خصوص استمرار ریاست آقای لاریجانی بر فراکسیون اصولگرایان تلاش می کنند و اساسا در تحلیل های خود، فکر کردن در خصوص تغییر رییس فراکسیون را گناه نابخشودنی قلمداد می دانند . نمونه جالب آن گزارشی است که روزنامه خبر (سخنگوی رسانه ایی آقای لاریجانی) در هفته گذشته به چاپ رساند

یک سال قبل فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم با ساز و کاری جدید و بر خلاف شیوه مجلس هفتم با ترکیب استانی آغاز به کار کرد . اکنون که یک سال از فعالیت این فراکسیون می گذرد و در آستانه سال دوم فعالیت آن قرار داریم ، با توجه به بند دوازدهم عنوان خط مشی و راهبردهای اساسنامه فراکسیون که گسترش فرهنگ نقد و پرسشگری را به عنوان یک اصل این جریان معرفی کرده ، عملکرد ریاست سال اول فراکسیون اصولگرایان را در ترازوی نقد قرار می دهم . امیدوارم این نقد مستدل و مشفقانه در درجه اول مورد توجه آقای لاریجانی به عنوان رییس سال اول فراکسیون و دیگر اعضای محترم فراکسیون قرار گیرد . بدیهی است که انتظار است اعضای شورای مرکزی فراکسیون در سال دوم قبل از انتخاب هیات رییسه جدید در این موارد تامل کنند.

اصرار بر نگارش این نقد و همچنین انتشار عمومی آن وقتی ضرورت یافت که دیدم در چند روز اخیر برخی از سایت های اینترنتی ، خبرگزاری ها و روزنامه ها به شکل غلوآمیزی در خصوص استمرار ریاست آقای لاریجانی بر فراکسیون اصولگرایان تلاش می کنند و اساسا در تحلیل های خود، فکر کردن در خصوص تغییر رییس فراکسیون را گناه نابخشودنی قلمداد می دانند . نمونه جالب آن گزارشی است که روزنامه خبر (سخنگوی رسانه ایی آقای لاریجانی) در هفته گذشته به چاپ رساند و در سوتیتر آن به نقل از یکی از نمایندگان نوشت : " تغییر ریاست فراکسیون اصولگرایان نقض استقلال مجلس را در پی خواهد داشت " همین روزنامه در روتیتر خود آورد : " چه کسانی از فروپاشی فراکسیون اصولگرایان سود می برند " !

در حقیقت این جریان به صراحت تغییر لاریجانی از ریاست فراکسیون اصولگرایان را باعث فروپاشی جریان اصولگرایی و ناقض استقلال مجلس معرفی می کنند؟! بکار بردن این تعابیر در باره آقای لاریجانی و قائل شدن چنین شأنی برای ایشان – با همه احترام و ارادتی که برای ایشان قائلم - همانند کاری است که عده ای برای رونق کسب و کار خود در حق آقای هاشمی رفسنجانی با معرفی ایشان به عنوان نماد نظام کردند تا جایی که انتقاد از ایشان یا عدم انتخاب وی در انتخابات نهم ریاست جمهوری را به معنی روگردانی و ضربه به نظام تبلیغ می کردند. البته این انتقاد هرگز به معنای نفی خدمات آقای هاشمی رفسنجانی و لاریجانی نیست اما از یاد نبریم که " نازنینی تو ولی در حد خویش" .

 

بی شک اگر این ادبیات مدح و ستایش غیرمعقول را بی احترامی به مجلس و دیگر نمایندگان اصولگرا ندانیم ، حداقل باید به دلیل دفاع بد ، آن را نوعی تخریب آقای لاریجانی دانست .  کانه این افراد ستایشگر، آقای لاریجانی را مالک مجلس می دانند که همه ما  در سایه ایشان در قید حیات اصولگرایی به سر می بریم . بسیاری از ما با همه خدماتی که احمدی نژاد در این سال ها برای انقلاب داشت - تا جایی که به تعبیر رهبری انقلاب ، دولت نهم جوهره حقیقی انقلاب را زنده کرد - هنوز چنین شأنی را برای رییس جمهور قائل نیستیم ! جالب اینجاست که همبن روزنامه ها و برخی از همین نمایندگان ، حمایت های ما از وی‍ژگی های مثبت و مورد تایید رهبری و مردم احمدی نژاد را عمل یک وکیل الدوله می نامند. با این حساب، این نمایندگان مداح آقای لاریجانی را چه باید نامید؟ البته سکوت آقای لاریجانی در برابر این حمایت های غیر منطقی در تشدید این فضا بی تاثیر نیست که امیدواریم با تذکر ایشان این روند پایان یابد.

 

واقعیت آن است که اساسنامه فراکسیون اصولگرایان به دلیل ویژگی های شخصیتی آقای لاریجانی از یک سو و همچنین همراه شدن ریاست فراکسیون با جایگاه ریاست مجلس از سوی دیگر در طول سال گذشته در موارد متعددی نقض شده است که به نمونه هایی از آن اشاره می شود :

 

نقد اول -  بر اساس بندهای بیست گانه تحت عنوان خط مشی و راهبردها اساسنامه و همچنین بر اساس اهداف پنجگانه که در اساسنامه به آن اشاره شده ، فراکسیون اصولگرایان باید مجموعه ای فعال ، منسجم ، پرانرژی و تاثیرگذار در خصوص مسائل مهم کشور باشد ، در حالی که این فراکسیون در سال گذشته که مهمترین حوادث سیاسی کشور را در دل خود داشت ، مجموعه ای منفعل ، بی تحرک و غیرمنسجم بود و به همین دلیل ، نتوانست در مواقع اضطراری و حساس ، نقش آفرین و تاثیرگذار در حوادث کشور باشد. نمونه تلخ آن نحوه ورود و کارکرد فراکسیون اصولگرایان در  انتخابات دهم و حوادث پس از انتخابات بود.

 

در کوران فتنه هایی که به تعبیر رهبری ، خواص جامعه مردودین اصلی آن بودند ، فراکسیون اصولگرایان هیچ نقشی ایفا نکرد ، دریغ از برپایی جلسات توجیهی در برابر سیل تیرهایی که با پشتوانه دلارهای خارجی سینه ولایت را هدف گرفته بود ، دریغ از ایجاد انسجام در برابر تذکرهای بی موردی که هر روز فرصت آن به جریان اقلیت داده می شد تا در صحت و سلامت انتخابات خدشه وارد کند و سپاه ، بسیج و نیروی انتظامی را مورد هدف قرار دهد و ... .

 

آیا کسی از نقش آفرینی این فراکسیون در خصوص ایجاد وحدت جریان اصولگرایی کشور در باره موضوعات مهمی چون انتخابات دهم  و حوادث پس از آن ،‌ هدفمند کردن یارانه ها و اصلاح الگوی مصرف ، رای به کابینه ، بودجه و حتی نحوه تعامل و نظارت بر دولت و ... ردپایی می یابد ؟ اگر نامی از جریان اصولگرایی دیده می شود ،‌ به فعالیت فردی تک تک اصولگرایان برمی گردد که بر اساس تشخیص درست از بیانات و رهنمودهای رهبری و رصد کردن تحرکات رقیب داخلی و دشمن خارجی بدست آورده بودند.

 

در تمام این موضوعات به دلیل عدم رهبری درست فراکسیون و عدم بحث و بررسی در فراکسیون ، اختلافات تشدید شد و نمایی نامناسب از این فراکسیون در ذهن جامعه نقش بست و این همه در حالی است که بر اساس بند (ب) ذیل شماره 6 اساسنامه در صفحه 4 : " همه نقطه نظرات متفاوت در داخل فراکسیون باید طرح شود و ضمن پرهیز از کشاندن اختلافات به خارج از فراکسیون ، نظر جمع قبول گردد."

 

نقد دوم - بر اساس قواعد فعالیت تشکیلاتی و تبصره های سه ، چهار و پنج ذیل ماده دو اساسنامه ، رعایت نظم در برقرای جلسات مختلف فراکسیون از بدیهی ترین اموری است که این مجموعه را می توانست به اهدافش برساند، اما متاسفانه به دلیل مشغله کاری رییس محترم مجلس ، در موارد بسیاری جلسات هیات رییسه و همچنین جلسات شورای مرکزی و حتی در مواردی جلسات مجمع عمومی برگزار نشد و یا با تاخیر برگزار شد .

 

به جاست آقای لاریجانی قبل از اصرار برای ریاست مجدد فراکسیون ، ابتدا گزارشی از اقدامات ، فعالیت ها و همچنین  تعداد جلسات برگزار شده هیات رییسه و شورای مرکزی را ارائه کنند تا بررسی شود که طبق اساسنامه عمل شده یا نه ؟ متاسفانه علی رغم انتخاب نایب رییس فراکسیون به دلیل اصرار رییس فراکسیون جهت شرکت در جلسات ، در موارد متعددی اجازه برپایی جلسه به نایب رییس هم داده نمی شد؟!

 

نقد سوم - بر اساس بند (ج) ذیل شماره 6 اساسنامه ، رعایت مرزبندی کلی بین جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی در مجلس لازم و ضروری است. متاسفانه در مواقع بسیاری شاهدیم که این مرزبندی شکسته شد ، از جمله تهیه لیست های مشترک در خصوص معرفی اعضای پیشنهادی کمیسیون ویژه اصل 44 و کمیسیون تحول اقتصادی که با اصرار رییس فراکسیون ، اسامی برخی از اصلاح طلبان در لیست اصولگرایان گنجانده شد ! متاسفانه این تصمیمات فردی که به هیچ وجه اراده جمعی اصولگرایان پشتوانه آن نبود ، شائبه نوعی باج دهی به جریان اقلیت بوی‍ژه در انتخابات هیات رییسه مجلس را به دنبال داشت که البته هنوز هم بر طرف نشده است .

 

همچنین بر اساس بند (الف) ماده 2 ، مجمع عمومی فراکسیون فقط باید با حضور نمایندگانی که اساسنامه و آیین نامه فراکسیون را پذیرفته باشند و در فراکسیون اقلیت نیز عضو نباشند ، تشکیل شود. این در حالی است که در موارد متعددی برخی از اعضای فراکسیون اصلاح طلبان با چراغ سبز روسای فراکسیون در جلسات مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان شرکت کردند و حتی برگه رای نیز دریافت کردند که دو بار مورد اعتراض اینجانب و برخی دیگر از نمایندگان اصولگرا قرار گرفت و البته هربار رییس محترم فراکسیون به توجیه حضور آنان پرداخت.

 

نقد چهارم - بر اساس تبصره ذیل بند 1 ماده 2 اساسنامه ، تبعیت از تصمیمات فراکسیون برای تمام اعضا الزامی است و در صورتی که عضوی از مصوبه ای قانع نشده باشد ، به نظر شخصی خود عمل می کند ولی نباید علنا با نظر فراکسیون مخالفت کند. متاسفانه عملکرد رییس فراکسیون و اصرار ایشان برعدم اعلام حمایت مجلس از کاندیدای خاص و مقاومت در برابر تصمیم اکثریت اعضا در خصوص انتخابات دهم ، سبب شد تا فضایی به وجود آید که تنی چند از اعضای فراکسیون اصولگرایان رسما ستادی را به نام اصولگرایان حامی موسوی راه اندازی کنند .

 

مقاومت آقای لاریجانی و برخی اعضای دیگر در برابر تصمیم جمعی نمایندگان سبب شد تا علی رغم حمایت حدود دویست نماینده اصولگرا از کاندیداتوری احمدی نژاد، بیانیه رسمی این فراکسیون سه روز مانده به انتخابات صادر شود که حتی به اندازه یک تیتر هم تاثیری در روند انتخابات و تصمیم جامعه نداشت و به نوعی بی اهمیت ترین خبر در آن مقطع به حساب آمد!

 

نقد پنجم - بر اساس بند 4 ماده 2 اساسنامه با پیشنهاد شورای مرکزی و رای مجمع عمومی ، از بین روحانیون مجلس باید پنج نفر به مدت دو سال به عنوان هیات داوری انتخاب شوند تا با نظارت خود ، موارد نقض اساسنامه توسط اعضا و هیات رییسه را بررسی کنند . متاسفانه علی رغم ضرورت فعالیت چنین مجموعه ای که از امتیازات فراکسیون اصولگرایان است ، هرگز نسبت به تعیین این افراد اقدام نشد ! و هر بار که این موضوع در دستور کار شورای مرکزی قرار گرفت با بهانه ای به فرصت دیگر موکول شد . ظاهرا تشکیل این هیات ، نوعی قدرت موازی موثر در کنار رییس فراکسیون قلمداد می شد به همین دلیل از تشکیل آن ممانعت به عمل می آمد.

 

بهم ریختگی ، عدم انسجام و تضاد در این فراکسیون تا آنجا پیش رفت که حتی همان کسانی که برای آقای موسوی ستاد انتخاباتی زده بودند ، با عنایت رییس فراکسیون فرصت یافتند تا در جلسه مجمع عمومی ، درباره ویژگی ها و شرایط کابینه دهم دولت اصولگرا سخنرانی کنند؟!!

 

سوگمندانه باید گفت که اصولگرایان مجلس هشتم ، علی رغم این که اکثریت را در این دوره در اختیار داشتند ، وضعشان از اقلیت سیاسی مجلس هم بدتر بود و این تنها به دلیل رفتارهای مدیریتی آقای لاریجانی و تحمیل نظرات شخصی ایشان بر فراکسیون بود .

 

معلوم نیست آقای لاریجانی که در امور سیاسی کشور پرچم چند صدایی را به دست گرفته اند و سعی می کند نقطه جوش جریانات مختلف و حتی متضاد باشند ، چرا در خصوص اداره مجلس و فراکسیون این گونه عمل نمی کنند؟ روشن نیست که چرا آقای لاریجانی ، رییس فراکسیون اصولگرایان را رقیب خود می پندارد و نه رفیق ؟ چرا فراکسیونی شاداب و فعال را در تقابل با ریاست مجلس می بیند و نه کمک کار آن؟

 

آیا وقتی دکتر حداد عادل با پذیرفتن ریاست مجلس هفتم ، شخصا از پذیرش ریاست فراکسیون سرباز زد ، بیشتر به خود و فراکسیون اصولگرایان خدمت کرد یا وقتی که دکتر لاریجانی مصرانه تمام ساز و کارها را طوری فراهم می کند تا این دو ریاست در یک نفر خلاصه شود !؟ معلوم نیست که چرا "مشاور رییس مجلس" هر روز به نمایندگی از "رییس فراکسیون اصولگرایان" از آمادگی ایشان برای استمرار ریاست فراکسیون سخن می گوید؟ و این موضوع را به اعضای فراکسیون وانمی گذارد؟

 

و اما سخنی با همکاران جدید شورای مرکزی اصولگرایان ؛

در حال حاضر با توجه به اتمام دوره اول هیات رییسه فراکسیون اصولگرایان ،‌ بر اساس بند 3 ماده 2 اساسنامه ، هیات رییسه فراکسیون توسط شورای مرکزی از میان اعضای شورای مرکزی و یا اعضای فراکسیون انتخاب می شود . اکنون هیات رییسه سنی سال دوم که مسئولیت برگزاری انتخابات و تعیین هیات رییسه سال دوم را دارد، فرصتی فراهم آورد تا هر یک از اعضا که تمایل دارند بتوانند خود به عنوان کاندیدا در این انتخاب حضور یابند و یا برادر دیگری را به عنوان کاندیدا معرفی کنند.

 

قطعا جدا کردن ریاست مجلس از ریاست فراکسیون ، نه تنها فشارهای ناشی از سلایق مختلف را از دوش آقای لاریجانی برمی دارد بلکه انتخاب فردی فارغ البال باعث تحرک بیشتر فراکسیون و طبعا با توجه به اشتراک اهداف اصولگرایی ، نتایج پرباری برای این جریان به دنبال خواهد داشت .

 

همچنین ضروری است شورای مرکزی در نخستین جلسه خود بر اساس اساسنامه از میان روحانیون محترم مجلس ، اعضای هیات داوری جدید را انتخاب کنند تا ضمن نظارت دائمی بر رفتار فراکسیون ،‌ در مواقع لازم و ضروری بتواند از ماندگاری تمام اعضای خود در مسیر اصولگرایی محافظت کند . 

حمید رسایی



نوشته شده در سه شنبه 88 مهر 14ساعت ساعت 8:44 صبح توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: رسایی لاریجانی اصولگرایی

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin