فردا از آن ماست (موج سوم )
طنز: بسم الله الرحمن الرحیم ملت شریف و گاهاً در صحنه ایران! واقعاً از شما انتظار نداشتم! معلوم هست کجایید؟ اگر شما زمان جنگ بودید، چه می کردید؟ این بود آن همه حمایتی که ازش دم می زدید؟ پس کجا رفت موج سبزی که ایران را فرا گرفته بود؟ کجا رفت آن همه شور و شوقی که مرا نیز جو گیر کرده بود؟ نکند شما هم باورتان شده است که تقلبی در کار نبوده؟ واقعاً که وقاحت دارد! مرا با این سن و سال و بیماریهای جور واجور رها کرده اید و رفته اید؟ اگر می دانستم یک عده چماق به دست مزدور و آن نیروی انتظامی بی رحم شما را اینگونه از مسیرتان خارج می کند، عمراً! به روند انتخابات اینگونه بی محابا انتقاد نمی کردم! مردم نارفیق ایران! من پشتم به شما گرم بود! من روی حمایت شما حساب کرده بودم! اصلاً اگر به حرف من گوش نمی دهید، به حرف بیبیسی گوش دهید! آنها که خیر شما را می خواهند! خدایا این چه قومی بود که مرا گرفتارشان کردی؟ آهای مردم ایران! دیگر دارید مرا عصبانی می کنید! یا فردا ساعت 4 در میدان آزادی جمع می شوید و یا اینکه از شما خواهش می کنم بیاید! التماس می کنم مرا تنها نگذارید! چیزی نمانده بود که این انقلاب مخملی به ثمر بنشیدند! مقداری تحمل کنید ان وقت به همه شما آزادی خواهم داد! «اندکی صبر عشق و حال نزدیک است!» اصلاً از دست شما شکایت خواهم کرد! شما مرا جو گیر کردید! اگر می خواستید کنار بکشید خب از اول این کار را می کردید نه اینکه وقتی من همه پل های پشت سرم را شکسته ام، زیر پایم را خالی کنید! مرا رسوا نکنید! آبروی مرا پیش احمدینژاد نبرید! فردا با چه رویی به شورای نگهبان بروم؟ ملت نسبتاً شریف ایران! آبروی مرا بردید! من قاطعانه اعلام می کنم که از شما نمی گذرم و خدا هم از شما نگذرد! الحمدلله الذی جعل الاصدقاء من الحمقاء! میرحسین موسوی
By Ashoora.ir & Night Skin