سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

رییس جمهوری گفت: معیار و روح فرهنگی باید بر کل برنامه ریزیهای دولت حاکم باشد. اگر این روح حاکم نباشد، پیچیده ترین برنامه های اقتصادی و اجتماعی منجر به اصلاح و کمال جامعه نخواهد شد

به گزارش ایرنا متن کامل سخنان عصر دوشنبه دکتر محمود احمدی ن‍ژاد در گفت‌وگو با رادیو معارف در خصوص مسایل فرهنگی کشور بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر اعوانه‌
و انصاره‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌

سلام عرض می کنم خدمت همه شنوندگان عزیز و برای همه آنها سلامت و سعادت و سرافرازی مسئلت دارم.
مجری
در قانون اساسی تصریح شده است که یکی از وظایف دولت، رشد فضایل اخلاقی است. برای اجرایی شدن این اصل برنامه ای دارید؟

احمدی نژاد:
رشد فضایل اخلاقی همة وظایف دولت است؛ یعنی در نگاه اسلامی همه فعالیت های دولت بالاخره باید منجر به رشد فضایل اخلاقی شود. اصلاً انسان آفریده شده است برای این که از خاک به افلاک برسد. همه بساطی که روی زمین بر پا شده، مناسبات، حکومت، ارتباطات،تنظیم معادلات و ... باید منجر به کمال انسانها بشود و تجلی کمال انسان ها همین فضایل اخلاقی است که در روابط بین آنها خود را نشان می دهد.
ما فکر می کنیم از مهمترین وظایف دولت این است که این مفهوم را در نظام برنامه ریزی و اجرایی کشور و در رابطه بین خود و مردم نهادینه کند. اگر این نهادینه شود، دیگر سایر مسائل کشور و جامعه خود به خود در مسیر اصلاح و حل قرار خواهد گرفت.

البته باید فضای فرهنگ بر اقتصاد، اجتماع و برنامه ریزیها غلبه داشته باشد. خود کار فرهنگی نیاز به یک ستون فقرات و روح دارد. ستون فقرات کار فرهنگی توجه به انسان کامل است؛ چرا که مجرای انتقال ارزشهای انسانی، انسان کامل است. حتی مجرای دریافت علم حقیقی انسان کامل است که واسطه فیض الهی است و همه خوبی ها از آنجاست؛ توجه به امام، یاد و انتظار امام، والاترین عنصر انسان ساز است. اصلاً محال است کسی لذت شناخت امام را بچشد و تن به ناهنجاری های اخلاقی و فرهنگی بدهد. محال است که یک سانتیمتر پایین تر از قله را ترجیح دهد. این عنصری است که در طول تاریخ، شیطان تلاش کرده است که انسانها را از آن غافل کند؛ یعنی از منبع حقیقی فرهنگ و اعتلای انسانی غافل کند.

ما فکر می کنیم در جامعه انسانی و در کل جامعه بشری، در هر کاری فرهنگی، اگر توجه و دلدادگی به امام باشد، اصلاً آن کار فرهنگی یک روح، ارزش، اثر و توان دیگری پیدا می کند، چون متصل می شود به سرچشمه و حقیقت؛ و این همان چیزی است که باید وارد برنامه ریزیهای فرهنگی مان بکنیم.

مجری:تا چه اندازه به راهکارهای فرهنگی برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی اعتقاد دارید؟

احمدی نژاد:
ما فکر می کنیم که همه فعالیت های دولت باید تابع عنصر فرهنگ باشد؛ یعنی ویژگی فرهنگی بر همه تصمیمات غلبه کند. اگر در دل اقتصاد ما عدالت نباشد، خود به خود به انهدام ارزشهای اخلاقی و فرهنگ جامعه منجر خواهد شد. اگر لقمه حلال و نان حلال نباشد، یعنی چرخه کارها به گونه ای باشد که مردم به راحتی نتوانند از طریق درست و حلال زندگی خود را تأمین کنند، دیگر اثری از فرهنگ و اخلاق نمی ماند. برنامه ریزی به گونه ای که نان حلال به سفره مردم برسد، یک کار فرهنگی است.
همچنین بقیه فعالیت های دولت؛ فرض کنید اساس خانواده سست شود، وقتی اساس خانواده سست شود، دیگر فرهنگی باقی نمی ماند. لذا تقویت اساس خانواده یک کار فرهنگی است؛ ضمن این که کار اقتصادی و اجتماعی هم هست.

به نظر ما اقتصاد و اجتماع و فرهنگ در هم تنیده هستند. روح حاکم بر فعالیت های دولت باید فرهنگی باشد؛ یعنی دولت در تنظیم تمام مناسباتش باید به دنبال شکوفایی ارزشهای انسانی در جامعه باشد؛ حتی وقتی فعالیت های عمرانی می کند برای این است که انسانها آرامش پیدا کنند و خود را پیدا کنند و رشد بیابند.
بنابراین معیار و روح فرهنگی باید بر کل برنامه ریزیهای دولت حاکم باشد. اگر این روح حاکم نباشد، پیچیده ترین برنامه های اقتصادی و اجتماعی منجر به اصلاح و کمال جامعه نخواهد شد، حتی منجر به حل مشکلات همان بخش هم نخواهد شد کما اینکه شما در دنیا می بینید، مشکلات اقتصادی از کجاست، مگر برنامه ریزیهای اقتصادی دنیا برنامه های پیچیده ای نیست؟ با مطالعه و تحقیق و اندیشه است، اما چون تحت غلبه فضای فرهنگی و انسانی طراحی نمی شود، منجر به حل مسائل اقتصاد هم نخواهد شد؛ چنانچه در برنامه ریزیهای که 60 – 70 سال به طور منسجم برنامه ریزی اقتصادی کرده اند مشکلات اقتصادی پیچیده تر و سنگین تر و شکننده تر است.

اگر بخواهیم در یک کلمه حرفم را خلاصه کنم، ما معتقدیم که اقتصاد، عمران و برنامه ریزی سیاسی هم باید در خدمت فرهنگ و تعالی فرهنگی جامعه باشد و ارزشهای فرهنگی در تاروپودشان تنیده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، حرکتهای نمادین فرهنگی نمی تواند شرایط جامعه را عوض کند؛ درست مثل درختی که ریشه اش خراب است، و ما شاخ و برگ را رنگ آمیزی می کنیم، یا ساختمانی که بینان های آن در حال ویرانی است و ما نمای ساختمان را نقاشی می کنیم، این که فایده ای ندارد.

یک برنامه اقتصادی که منجر به فاصله انسانها از هم شود، لذت جویی فردی را جامعه ترغیب می کند، تخلف و تقلب را تقویت می کند را استفاده کنیم و انتهای آن بنویسم اسلامی یا بالای آن آیه قران بیاوریم، آن را در زرورق بپیچیم و زیبا کنیم و صدها سخنرانی فرهنگی کنار آن بگذاریم، اگر طراحی به گونه ای باشد که بخش وسیعی از جامعه برای این که حق خود را بگیرند، مجبور شوند که تخلف و بی صداقتی کنند، صدها سخنرانی در مورد صدق و امانت داری فایدة قابل توجهی ندارد.

ما باید صداقت را در متن برنامه ریزیها ببینیم. اتفاقاً این همان چیزی است که در برنامه پنجم به شدت دنبال آن هستیم و آن را اصل گذاشته ایم و گفته ایم روح حاکم بر برنامه پنجم باید روح انسانی، فرهنگی و تنظیم کنندة انسانی روابط بین آحاد جامعه باشد. نه این که برنامه ای بنویسیم که فضایی در جامعه درست شود که هر کس دنبال کار خودش باشد و هیچ کس به فکر دیگری نباشد و روحیه ایثار، محبت، فداکاری، دلسوزی و ... در آنها نباشد، یعنی به گونه ای فضای کشور را درست کنیم که هر کس برای خود بدود و به هر ترتیبی بدود، بعد می خواهیم با سخنرانی های فرهنگی، فیلم و تئاتر، کتاب و هنر آن را درست کنیم، این درست نمی شود.
یا مثل کسی که در خانواده طعم محبت را نچشیده است، بالاخره مادر کانون محبت است، حالا شرایطی برای مادر به وجود آمده که اصلاً فرصت نمی کند محبت را به کام فرزندش بچشاند؛ این فرزند هم وارد جامعه می شود و بعد ما می خواهیم در خیابان با او برخورد کنیم. این که اصلاً نشدنی است. یا با بخشنامه و ضابطه می خواهیم بگوییم که رفتار اجتماعی ات را کنترل کن. او باید طعم محبت را چشیده باشد تا وقتی می آید به جامعه، رفتارش را با آحاد مردم از موضع محبت تنظیم کند.

بنابراین ارزشهای فرهنگی، فضایل اخلاقی و فرهنگ در وهله اول باید در متن برنامه ریزیها باشد. بعد یک کار فرهنگی مستقل هم داریم که باید چشم اندازها ار درست کنیم و جنبه های فرهنگی برنامه های اقتصادی و اجتماعی را تقویت کند.
اگر این دو، مجزا از هم و در بسیاری نقاط در مقابل هم طراحی شوند، اثری ندارد، اگر هزاران برنامه، سخنرانی، تفسیر قران و درس اخلاق بگذارید، اثر زیربنایی ندارد.

مجری:
گسترده ترین حوزه اجتماعی فرهنگ، آموزش و پرورش است. نگاه دولت شما به آموزش و پرورش چگونه خواهد بود؟ آیا مقوله پرورش از آموزش جدا می دانید؟

احمدی نژاد:
فکر می کنم در قسمت قبل پاسخ آن را دادم. تربیت باید در متن آموزش باشد. اگر در متن آموزش ما تربیت نباشد، بعد نمی شود آن را به آموزش چسباند. بعضی می گویند ما اقتصاد را درست می کنیم، بعد عدالت را بر آن سوار می کنیم. خود روابط اقتصاد باید بر پایه عدالت باشد، اگر بر پایه عدالت بناشد بعداً نمی توانید عدالت را اعمال کنید.
تربیت هم همین است. البته معنای آن این نیست که جدای از آموزش بخش تربیت نداشته باشیم. در آموزش یک متن و محتوای درسی داریم و یک آموزش مربی و معلم. اگر متون درسی ما بر مبنای ارزشهای اخلاقی درست و حقایق انسانی تنظیم نشده باشد، چه اتفاقی می افتد؟ مثل این است که ما یک درخت انار کاشته ایم، مرتب همه به آن آب می دهیم و انتظار داریم که گلابی ثمر دهد. نمی شود.
پس باید متون و مبانی آموزشی ما مبانی مبتنی بر ارزشهای انسانی و فرهنگ انسانی باشد. دوم رفتار معلم و مدرس است که درس آموز و اخلاق آفرین است.
همچنین برنامه ریزیهای تربیتی به عنوان فوق برنامه، برای تقویت و رفع نواقص قسمت اول طراحی شود.
البته بعضی جنبه ها، ارزشها و دریافتهای انسانی است که در یک کلاس رسمی و فضای آموزشی معلم و شاگرد دریافت نمی شود یا به طور کامل دریافت نمی شود. این در فضای فوق برنامه که هم تفریح است، هم استراحت و هم تربیت دریافت می شود، و بخشی از اینها در تعامل انسان ها با هم شکوفا و نهادینه می شود و رشد می کند که برای اینها باید جداگانه برنامه ریزی کنیم؛ مثل همین برنامه های تربیتی که بچه ها با هم کوه می روند، مسافرت می روند، مسابقه می دهند که هم تفریح است، هم بگو و بخند است و ...؛ یعنی در یک فضای مناسب انسانها تمرین می کنند و یاد می گیرند، و آن ارزش هایی که در مناسبات بین انسانها شکوفا می شود، در اینها شکوفا می شود.
بنابراین از نظر ما آموزش و پرورش یک مقوله است، گر چه ما برنامه های تربیتی، علاوه بر خود آموزش، هم باید طراحی کنیم و به عنوان فوق برنامه که مکمل و اصلاح گر باشد.
از نگاه ما آموزش و پرورش پایه کارهای کشور است. بالاخره کانون اصلی انسان سازی کشور آموزش و پرورش است و بیشترین تحولات و تلاش ها و سرمایه گذاری ها باید در آنجا انجام شود.
البته ما سعی کردیم در دولت نهم این نگاه را اعمال کنیم و حجم توجه به آموزش و پرورش چند برابر شد. ایجاد فضای آرامش برای محققین، دانشمندان، معلمان و مربیان؛ پشتیبانی سنگین منابع مالی و اعتبارات آموزش و پرورش از سال اول ریاست جمهوری تا سال آخر بیش از دو و نیم برابر شد، اگر عمرانی را هم محاسبه کنیم، سه برابر شد. در صورتی که کل بودجه دولت سه برابر نشد.
البته اعتقاد ما این نیست که این کافی است. باید به مرور از بخش هایی که ضروری نیست یا اولویت اول نیست، کم کنیم و به سمت آموزش و پرورش بیاوریم.
دوم این که اصرار کردیم که فضا و بدنه آموزش و پرورش در برنامه ریزی های آن مشارکت فعال داشته باشد؛ یعنی تمام تجربیات و نگاه دلسوزانه معلمان و مربیان کشور مجتمع شود و در برنامه ریزیهای آینده دخالت داده شود.
سوم، مدیریت آموزش و پرورش تلاش کند از حداکثر ظرفت علمی و فرهنگی کشور در برنامه ریزیها استفاده کند. نگاه ما این است که اگر روزی ما مجبور بودیم که تنها دو انتخاب کنیم بین آموزش و پرورش و چیز دیگر، حتماً باید آموزش و پرورش را انتخاب کنیم.
وقتی آموزش و پرورش درست عمل کند، آینده درست خواهد شد. حاصل آن را هم می بینید. امروز تولیدات فرهنگی، علمی، فکری و اختراعات در فضای آموزش و پرورش چند برابر شده است. اما راضی نیستیم و در ابتدای راه هستیم و باید طی دو سه برنامه دائماً کفه آموزش و پرورش را سنگین تر کنیم و کفه های دیگر را به نفع آن سبک کنیم و به نقطه ای برسیم که آموزش و پرورش محور کار دولت در کشور باشد.

مجری:
با توجه به این که وزارتخانه هایی مثل آموزش و پرورش، ارشاد، تحقیقات و فناوری و مراکزی مثل مرکز ملی جوانان، مرکز مشارکت زنان و مجموعه ای از دستگاه های فرهنگی از این قبیل مستقیماً زیر نظر رئیس جمهور اداره می شوند، نقش رئیس جمهور را در اصلاح و هدایت فرهنگ با توجه به مجموعه های عریض و طویلی که در اختیار دارد، چه مقدار حائز اهمیت می دانید؟

احمدی نژاد:
وزارتخانه ها از دو جا تحت نظر هستند؛ یک بخش متصل به رئیس جمهور و یک بخش متصل به مجلس. همین طور برنامه ریزیهای دولت دو سره است؛ یعنی ما برنامه ها را تهیه می کنیم و مجلس هم نظراتش را در آن اعمال می کند، بعد به قانون برای اجرا تبدیل می شود. بنابراین این گونه نیست که مستقیماً نظرات رئیس جمهور در برنامه ریزی این دستگاه ها اعمال می شود.
اما در مورد نقش رئیس جمهور، قطعاً نقش او بسیار مهم است. نگاه، اندیشه و رفتار و بیان رئیس جمهور در اولویت بندی های او بسیار مهم است.
وزن سامان جوانان و مرکز مشارکت زنان قابل مقایسه با آن وزارتخانه ها نیست. وزارت تحقیقات و فناوری، سه و نیم میلیون دانشجو، چند ده هزار استاد و صدها هزار متن درسی را باید مدیریت کند. اما آن دو مرکز برای پرکردن یک سلسله خلاها و یک سری فعالیت های اجتماعی است، چون متن جوانها و مردم به طور مستقیم تحت تأثیر آنها نیستند، اما وزارت آموزش و پرورش، ارشاد و علوم این گونه است. یعنی جوانان یا هنرمندان ما ضرورتی ندارد که به مرکز جوانان مراجعه کند، اما یک هنرمند حتماً باید به وزارت ارشاد مراجعه کند، یا دانشجو به وزارت علوم یا دانش آموز به وزارت آموزش و پرورش.
اما بالاخره رئیس جمهور نقش بسیار مهم و اثرگذاری دارد.

مجری:
سراغ دانشگاه ها و آموزش عالی برویم. دربارة نظام آموزش عالی ایران این سوال مطرح است که آیا با ساختار فرهنگی – دینی جامعه هم خوانی دارد یا نه و آیا شما معتقدید که سیاستگذاری ها و اهداف و متون آموزشی باید در دانشگاه ها تغییر کنند یا نه؟

احمدی نژاد:
حتماً باید تغییر کنند. حداقلش این است که باید با شرایط روز خودمان را تطبیق بدهیم. این ملت در حال پیشرفت است و هر روز دستاوردهای جدید علمی و فرهنگی و هنری پیدا می شود. اینها باید وارد فضای آموزشی کشور بشود.
اما اینکه نظام آموزش عالی ایران با نظام فرهنگی ما هم خوانی کامل دارد، خیر. بالاخره این نظام هفتاد هشتاد سال قبل طراحی شده و آن موقع هم نوع نگاه این نبوده که این نظام فرهنگی با فرهنگ ما هم خوانی داشته باشد، بلکه این نظام یک نظام آریایی و اقتباسی است، اما به مرور استادان، دانشجویان و دلسوزان، آرام آرام معیارهای فرهنگی خودشان را وارد کرده اند و فضای دانشگاه های ما در مجموع فضایی است که انسان های صالح و انقلابی در آن رشد می کنند.
امروز دهها هزار استاد دلسوز و علاقه مند فداکارانه مشغول تربیت فرزندان ایران زمین هستند، اما ما برای اینکه بن نقطه کمال و مطلوب برسیم، باید کار زیادی بشود. زمانی به آن نقطه می رسیم که تولید علم، علوم انسانی و علوم تجربی، به طور کامل بومی شود. ما در بخش علوم انسانی صاحب نظریم. مبانی نظری علوم انسانی ما با آن چیزی که از قبل تولید شد و الان هم دارد بخش مهمی از دانشگاه های دنیا را اداره می کند، متفاوت است. یعنی جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، اقتصاد و حقوق ما متفاوت است. زمانی ما به نقطه مطلوب می رسیم که همه اینها مبتنی بر فرهنگ و ارزشهای فرهنگی خودمان در داخل تولید بشود.
الان تولیدات علمی ما روزافزون با سرعت بسیار بالا است. شما ببینید در دوره مشابه قبل از این دولت در سال هشتاد و سه، 3600 مقاله علمی در داخل کشور تولید شد. این یک کار علمی و تولیدی است و در سال 87 این رقم به بیش از 20 هزار مقاله رسید، آنچه به مجامع جهانی رفته و به عنوان یک کار علمی ثبت شده است و الا تولیدات بیش از این حرفهاست. این معنایش آن است که چرخ تولید ما دارد به سرعت حرکت می کند و روی غلتک می افتد.
در بخش علوم تجربی نیز همین طور، در علوم تجربی هم ما باید به نقطه کامل تولید بومی برسیم. در بعضی بخشها واقعاً پیشرفت کرده ایم. اینجا شاید جا داشته باشد که من بگویم اینکه این قدر ما روی هسته ای شدن ایران، فضایی شدن ایران، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی و فناوری ها و علوم پیشرفته اصرار داریم، علتش این است که ما وقتی این را داشته باشیم، آنها قله اند. قله فعلی اند، مرزهای دانش امروزند. وقتی دانشمندان ما آن بالا می ایستند، فضای عظیمی برای تولید داخی باز می شود.
یعنی اصلا اندیشه ها شکوفا می شود، خودباوری درست می شود و این کمک می کند به اینکه تولید علم بومی بشود. معنایش این نیست که نباید از علوم دیگر استفاده کنیم. توجه کنیم. زمانی آموزش عالی ما مبتنی بر مبانی فرهنگی خودمان خواهد شد که تولید علم مورد نظر ما بومی شود یا اکثریت قابل توجه آن بومی شود و ما اقلیت آن را وارد کنیم. حالا این نسبت به الان آن جوری که ما می خواهیم نیست، استادان هم دارند زحمت می کشند، منتها می دانید تغییر مبناها و معیارها کار سختی است.
خوشبختانه الان فضا فضای بسیار خوبی است، دریافتها دریافتهای مناسبی است و ما شاهد این هستیم که فضای آموزش عالی ما به لحاظ تولید علم و مبانی علمی به سرعت دارد به نفع ارزشهای فرهنگی خودمان دگرگون می شود.

مجری:
از امتیازات انقلاب ما پدید آوردن قدرتی به نام قدرت فرهنگی بود. قدرتی که در آن حرف اول را سلاح نمی زد، بلکه حرف اول را ایده های انسانی می زد. بحث صدور انقلاب هم در سایه همین قدرت فرهنگی معنا می یافت. تقویت این امتیاز ویژه جمهوری اسلامی را در سیاست خارجی چگونه ارزیابی می کنید؟

احمدی نژاد:
ما فکر می کنیم اصل اقتدار و اثرگذاری ما در سیاست خارجی منشأ فرهنگی دارد، چون ما که یک قدرت اقتصادی جهانی نیستیم که با فشارهای اقتصادی بتوانیم دیگران را وادار به اتخاذ تصمیم کنیم. البته اگر ما واقعاً قدرت اول اقتصاد جهان هم بودیم، قدرت اول سیاسی هم بودیم، از آن برای تحمیل استفاده نمی کردیم. اصلاً کار فرهنگی کار تحمیلی نیست، اما آنچه در اختیار ماست و اقتدار آخرین و اثربخش است، قدرت فرهنگی ماست که می رود با فطرت انسانها ارتباط برقرار می کند، اثر می گذارد و افکار عمومی دنیا را به نفع ما و ارزشهای انسانی بر می گرداند، چون که باید کسی بپذیرد و باور کند و ایمان بیاورد و حرکت کند. ممکن است در کار اقتصادی شما منع یا طراحی کنید یک سیاستی را در کشور پیش ببرید مانع عده ای بشوید و بگویید شما حق ندارید مثلاً وارد بشود یا مثلاً به شما وام یا اجازه نمی دهیم یا بالعکس مجبور کند و بگویید اگر می خواهید، این اجازه را بگیرید، باید بروید، زمین بگیرید، درخت بکارید، استاندارها را رعایت کنید و او هم رعایت کند. اما در فرهنگ این جوری نیست.
فرهنگ نمی تواند تظاهر باشد، بلکه باید از عمق جان بیرون بیاید، یعنی آن فرهنگی اصالت دارد که در دل و جان جامعه نهادینه بشود یعنی آدمها آن را به عنوان یک ارزش بپذیرند و تعالی و سعادت خودشان را در آن ببینند و ملکه روح و ذهن شان بشود و عمل کنند و به آن باور داشته باشند. آن چیزی از ما که در دنیا جاذبه دارد، وجه فرهنگی ماست؛ یعنی آن آرمانهایی که ملت ایران مطرح می کند و نگاهی که به مسائل اجتماعی دارد، و راه حلهایی که برای مسائل امروز دنیا ارائه می دهد.
چون اینها با فطرت و روح الهی انسانها انطباق دارد، جاذبه دارد و ملتها وبه ستمش می آیند. به تعبیر امروز افکار عمومی دنیا می آید پشت موقعیت جمهوری اسلامی و یک قدرت می شود.
حالا اگر این هم نبود، اصلاً ما چه چیزی می خواهیم به جهان ارائه بدهیم؟ جز پیام فرهنگی؟ ما گفتیم اقتصاد ما هم باید باید منجر به تعالی فرهنگی شود. مناسبات ما در جهان چگونه باشد؟ بگذارید چند مثال بزنم، مردم عزیز هم در جریان هستند. دیده اند و شنیده اند.
ما معتقد به کرامت و استغنای انسان از التماس حقوق خودش از دیگران هستیم. شاید برای شما جالب باشد که ما در این قضیه هسته ای شاید بیش از سیصد ملاقات خارجی داشته ایم، چه افرادی که آمدند، پیام بیاورند یا بخواهند کمک کنند چه کسانی که همین طور ملاقات داشتند و دلسوزانه مطرح می کردند. بنده تا امروز از یک نفر حتی یک تقاضا نکرده ام، هر که صحبت کرد، گفتیم حق ماست و ما معتقد به عدالتیم. اگر این حق است، دیگر ما درباره حق مان برای چه باید صحبت کنیم؟ برای چه باید از دیگران تقاضا کنیم؟ یعنی ما محکم روی آن ارزش انسانی که به آن باور داشتیم، ایستادیم. در سایر بخشها نیز همین است. مراودات ما با دیگر شورها از روی صداقت و عدالت است.
حالا در این دوره ای که حداقل من شاهد هستم، حتی یک مورد نبوده است که ما تلاش کنیم کسی را غافل کنیم یا از غفلتش استفاده کنیم؛ مطلقاً. آقا این موضوع است، شفاف شفاف، هر چه سوال دارید، بپرسید. اگر مایل اید، بسم الله، نیستد، ما که نمی خواهیم بر دیگران مسلط بشویم. ما می خواهیم تعامل سازنده بر پایه عدالت داشته باشیم. یعنی اگر ما مناسباتی هم با دنیا برقرار می کنیم، باید مناسبات انسانی، دوستانه و عادلانه باشد. این است که رشد خواهد کرد و تحول ایجاد می کند و اثر می گذارد.
اگر بخواهیم عرایضم را در این بخش خلاصه کنم، خود انقلاب اسلامی یک پیام فرهنگی است؛ بازگشت انسانها به خودشان و مناسبات انسانی. این یک پیام فرهنگی است که خوشبختانه، امروز به جهان صادر شده و همه نگاهها به سمت انقلاب اسلامی است. من به این مسئله یقیین دارم، چون هم خبرش را دارم و هم به چشم خودم دیده ام. خبرنگاری از من پرسید که آیا شما هنوز می خواهید انقلاب را صادر کنید؟ من گفتم: صادر شده است. گفت چطور؟ گفتم: همین جا در ژنو به خیابان برویم و از مردم بپرسیم ببینیم چه می خواهند؟ در دنیا چه می خواهید اعمال و محقق بشود. قریب به اتفاق مردم می گویند ما می خواهیم عدالت، پاکی، دوستی، محبت، رعایت احترام انسانها و ملتها باشد، کسی به دیگری زور نگوید، کسی ظلم نکند، دروغ نگوید، اینها همه پیام انقلاب اسلامی است.
اگر حرکت و پیام انسان از ته دل او نباشد، جا باز نمی کند و اثری هم ندارد. ممکن است در کوتاه مدت بشود چشم ها را پر کرد و ذهنها را مسحور کرد، اما انسان در میان مدت و دراز مدت در این زندان دوام نمی آورد و طغیان می کند. الان شما طغیان در غرب را علیه نظام مادی می بینید؟
طغیان است دیگر و مردم نمی پسندند. حال زورشان نمی رسد که حکومت هایشان را جابه جا و اصلاح کنند اما نمی پذیرند نه اقتصاد و نه مناسباتش را نمی پذیرند. شما به متن مردم می روید و می بینید یک زندگی دارندو به دنیای حاکمان می روید و می بینید که اصلاً یک زندگی دیگری دارند. این همه علوم درست کرده اند، علوم پیچیده، فقط برای فریب دادن مردم، برای چه؟ برای اینکه مردم همراهی نمی¬کنند، آنها را باید فریب بدهند. مرتب باید چشم ها و ذهنها و دلها را منحرف کنند.
خوشبختانه امروز متن، محتوا، اساس و ادبیات سیاست خارجی جمهوری اسلامی، فرهنگی است.

مجری:
آقای احمدی نژاد هم اما راحل (ره) و هم مقام معظم رهبری بر زهد و ساده زیستی مسئولین تأکید داشته و دارند. این مطالبة به حق را فکر می کنید چگونه می تواند عملیاتی بشود؟

احمدی نژاد:
سؤال مهمی است. بالاخره کسی که در معرض اختیار و توانمندی قرار می گیرد، در معرض خطر هم قرار می گیرد و اثر انحراف یک مسئول در جامعه اثر بسیار بالایی است. الناس علی دین ملوکهم.
حکومت در مناسبات اجتماعی و رفتار مردم اثر دارد. حالا من این زهد را به دو بخش تقسیم می کنم. یک زهد و در زندگی شخصی. حالا این زندگی شخصی می تواند در خانواده یا محیط اداری باشد. یعنی زهد در استفاده از امکانات دنیا برای خودش اگر حاکمی به خصوص در شرایطی که ما هنوز به نقطه مطلوب نرسیده ایم، یعنی در جامعه فقر و فاصله طبقاتی هست، اگر مدیری از دایره زهد خارج بشود، آثار مخرب اجتماعی آن بسیار گسترده است. در محیط اداری نیز همین طور، گفت:
اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی
بر آرند غلامان درخت از بن
یعنی اصلا دیگر چیزی باقی نمی ماند. یعنی اگر مدیری، رئیس جمهور در استفاده از امکانات بیت المال یک ذره با دست باز عمل کند، یک لایه پایین تر می رویم، غوغا می شود، اشرافی گری دولتی که فرمودند از کجا شکل گرفت؟
از پایین بدنه اداری به بالا که سرایت نکرد، از بالا شروع شد و به پایین سرایت کرد.
بخش دومی که من می خواهم بگویم که بسیار مهم است و امروز هم در بعضی بخش ها گرفتار آنیم، زهد در استفاده درست از اختیارات و قدرت است و این نکته بسیار مهمی است. بالاخره الان مردم به کسی اختیاری می دهند. چگونه باید از آن استفاده کند؟ کجا باید استفاده کند؟ طرف رئیس یک اداره می شود، از فردا دیگر خودش را نمی شناسد.
مردم می آیند، آقا برو توی صف بایست، برو آن طرف، بنشین آن پشت ببینم. دفتر و دستک راه می اندازد و مردم را به خط می کند. با غرور زیادی راه می رود. به مردم تحمیل می کند، وظایفش را درست انجام نمی دهد، در مسیر تصمیم گیریها اعمال نظر شخصی می¬کند، منافع خودش، بستگانش یا گروهش را در تصمیم گیریها دخالت می دهد.
همینطور که دیدیم اتفاق افتاد. کسی در برخورد با مردم یک قدرتی پیدا می کند این قدرت را به رخ می کشد و از آن سوء استفاده می کند. حالا این سوء استفاده ممکن است مالی باشد و این خیلی زشت است، چنانچه افتد و دانی. خیلی کارها شد، وقیحانه دفاع شد و الآن هم دفاع می شود، تئوریزه می شود و توجیه می شود. یک موقع سوء استفاده در تصمیم گیریها و اعمال نظر به مردم است. مفهوم زهد در استفاده از اختیار و قدرت این است که طرف خودش را از این وسط کنار بگذارد و در مقابل خودش انسانها را ببیند که خب زهد جنبه های مختلف دارد.
به بعضی از آنها اشاره کردم که منظور این بحثی که شما از قول امام و رهبری اشاره کردید، دایره اش دایره خواص جامعه است. آنهایی که اثر دارند. کسی که در روابط سیاسی قدرت اثرگذاری دارد، این قدرت است دیگر. به نسبت آن مسئول هم هست. کسی که می تواند خوب بنویسد، می تواند روزنامه منتشر کند، فیلم بسازد، مقاله بسازد، سخنرانی کند، موضعگیری کند، یک حرف بزند در جامعه موج درست کند، اینها همه باید در چارچوب زهد بیایند.
اینکه می بینید بعضیها به راحتی دیگران را متهم می کنند؛ تهمت، دروغ، افترا، طرف صاحب یک روزنامه شده، یک قلمی در دست اوست می بیند روزی ده هزار، پانزده هزار، بیست هزار می فرستد افراد را تحت فشار قرار می دهد، یک قدرت شده. اگر از دایر? زهد بیرون برود مجموعه او مضر به حال جامعه می شود. در آن سازندگی نیست. همه اش تخریب می شود.
اصلاً انسانی که از دایر? زهد به معنایی که عرض کردم خارج شد، دیگر وجودش سازنده نیست.

مجری:
فکر می کنم فرمایش شما ناظر بر این مطلب است که در واقع مدیران سطح بالا اگر زهد داشته باشند، مدیران سطوح پایینتر هم باید زهد را رعایت کنند. اگر تصور کنیم مدیران سطح بالا زهد را در هم? سطوح رعایت بکنند چطور می توانند این مسئله را برای سطوح پایینتر مدیریت کنند؟

احمدی نژاد:
در دو بخش.

مجری:
راهکار این قضیه چیست؟

احمدی نژاد:
راهکارش یکی در تنظیم مقررات و آیینها و روشهای اداره است که راهی برای سوء استفاده و فرار از زهد نباشد و بسته بشود.
دو، نظارت و کنترل است؛ یعنی هم انتخاب انسانهای صالح و هم نظارت مستمر بر آنها، این جزو کارهای سخت است. یعنی باید واقعاً انسانها ساخته بشوند. امام جمله جالبی داشتند. گفتند اگر کسی خودش را نساخته باشد، بیاید در یک مرکز قدرت قرار بگیرد این واویلاست. مشکل هم? دنیا همین یک تکه است؛ یعنی آدمهای ناساخت? ناصالح در مرکز قدرت قرار می گیرند. حالا مرکز قدرت را توضیح دادم. بگیرید خواص جامعه، مؤثرین بر جامعه. چون یک کسی می بینید هیچ پستی ندارد اما قدرت دارد. می تواند به هم بزند، فرهنگ سازی کند و می تواند درست کند یا آسیب بزند.
این دایره وقتی خودساخته بشود یا خود ناساخته ها غلبه کنند دیگر جامعه کارش تمام است. به میزانی که در آن ناساختگی رسوخ می کند به همان نسبت در جامعه زشتیها رواج پیدا می کند.

مجری:
شما عزل و نصب داشته اید تا به حال اتفاق افتاده که یک مدیر را مثلاً عزل کنید به خاطر اینکه یک مدیر سطح پایینتری زهد را یا این حدود و ثغور را رعایت نکرده باشد؟

احمدی نژاد:
بله بوده؛ مدیری که ما دیده ایم اسراف کاری کرده، حتی بعضیها جریمه شده اند، اسراف کاری کرده اند گفته ایم از جیب خودتان بدهید. چون نمی دانستی باید از جیب خودت بدهی بارها اتفاق افتاده که من نوشته ام آقا نباید این کار می شده، چرا شده؟ این اسراف است و پولش را باید خودش بدهد. حالا چون می گویید آدم خوبی است و اشتباه کرده از جیب خودش بدهد و افرادی هم بوده که به خاطر اینکه از آن موقعیتشان استفاده درست در خدمت به مردم نداشته اند، طبیعی بود که ما از آنها تشکر کنیم و عذرشان را بخواهیم.

مجری:



نوشته شده در سه شنبه 88 خرداد 12ساعت ساعت 10:15 صبح توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: احمدی نژاد انتخابات رادیو

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin