آقایون چادرهاتون کو ، بنی صدر منتظر شماست !

احمدی نژاد بارها گفته است من حزب ندارم و تکرار و تاکید که « حزب در ایران معنا ندارد ، در هیچ کجای دنیا » ( امام خمینی ) او به خوبی می داند که « این جبهه های مختلفی که هست ، هر ده تای آنها ، صد تای آنها با هم جمع شدند و یک اسمی روی خود گذاشتند ... » ( همان ) همه و همه ، آب در هاون می کوبند . چه ، او سوم تیر 84 را در کارنامه خود دارد . همان روزی که همه عالم و آدم ، از حزب دمکرات و جمهوری خواه آمریکا گرفته تا احزاب وطنی ، کارگزار و مشارکت و سازمان مجاهدین و ...

بپا خواستند تا او را ، احمدی نژاد بدون حزب را تکذیب کنند ، تخریب کنند و اما نتوانستند . او می داند که باید « این اسم ها را کنار بگذارند و همه با هم بشوند ، یک اسم داشته باشند و اتفاق کلمه ... » او به عیان می بیند که « ابرقدرت ها از این گروه ها استفاده می کنند ، آنها را به جان هم می اندازند ، این کی است ؟ جبهه ملی ، آن کی است ؟ نهضت آزادی ، آن کی است ؟ جوانان چه ، آن کی است ، گروه کذا ، گروهای مختلف ، متعدد که پیش هر کس که بروی آن دیگری را تکذیب می کند . » ( همان)
به نظر می رسد احمدی نژاد و طرفداران بی شمار او ، گریزی از این حزب بازی های کودکانه ندارند . آنان به ناچار باید به جنگ این گروه های ده نفره و صد نفره بروند تا انقلاب خود را به سر منزل مقصود برسانند . راه ببرند ، این انقلاب را ، انقلابی که « انفجار نور » بود و قرار بود و قرار هست که آنان نور بتابانند بر زوایای تاریک زمین ، روشن سازند چراغ مقاومت را در فلسطین و یا فانوس هدایت را در لبنان و یا هر کجا که لازم شد ، در عراق ، در افغانستان ، در پاکستان و ... عاشورا را شعله ور سازند ، تا سربازان دوست داشتنی ولی خدا در جنگ فقر و غنا باشند . آنان سی سال آزگار ، این چنین بودند . آنان « معادلات جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی ای که تا به حال به واسطه آن تمام مسایل جهان سنجیده می شده است را شکسته اند . و خود چهارچوب جدیدی ساخته اند که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله می دانند ، از هر عادلی دفاع می کنند و بر هر ظالمی می تازند . » ( امام خمینی ، هفته نامه تایم ، 9/9/58 )
« آنان این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین الملل اسلامی خودشان بارها اعلام نموده اند که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخوران بوده و هستند ، حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می گذارند ، از آن باکی نیست و از آن استقبال می کنند . آنان در صددند ریشه های فاسد صهیونیزم ، سرمایه داری و کمونیزم را در جهان بخشکانند ، آنان تصمیم گرفته اند به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظام هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنند و نظام اسلام رسول الله را در جهان استکبار ترویج نمایند و دیر یا زود ملت های در بند شاهد آن خواهند بود . آنان با تمام وجود از گسترش باج خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکایی ، حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد ، جلو گیری می کنند . » ( صحیفه نور ، ج 20 ، ص 232 )
و اما اکنون سربازان بی شمار روح خدا ، بازماندگان فریادگران نسل های خون و شهادت ، وارثان بیرق های پدران خود شده اند و با مجاهدت های بی وقفه خود ، قلل آزادگی و آزاد زیستن را فتح می کنند . آنان همه جا هستند ، همه جا حضور دارند . آنان گاه اعصاب آمریکا را در لبنان به هم میریزند و یا گاهی در فلسطین با موشک های دست ساز خود ، به جنگ اهریمنی بنام آمریکا و اسرائیل می روند . در پاکستان ، فریاد مرگ بر آمریکای سربازان رسول خدا ، گوش زمین را کر کرده است . در کربلا ، هر روز عاشوراست و در افغانستان ، خواب راحت از چشمان ناتو ربوده شده و ... و لیدر تمامی این رشادت های بی نظیر همانا ، اندیشه های امام راحل و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است ، ولایت فقیه هست و این را رئیس جمهور انقلابی ایران با تمامی وجود خود لمس کرده است . او حزب ندارد  و اما در عصر نتوانستن ها و نخواستن ها ، پرچم حزب الله را بر فراز قله های « ما می توانیم » به احتزاز در آورده است . او اکنون تنها رئیس جمهور مردم ایران نیست ، او رئیس جمهور تمام ملت های دردمند جهان است ، ملت هایی که بنا دارند ریشه های فاسد صهیونیزم ، سرمایه داری و کمونیزم را در جهان بخشکانند .
باری طنز ماجرا آنجاست که عده ای قلیل ، هم آنان که در سوم تیر 84 ، امت حزب الله میخ بر تابوت آنان کوبید . باز سر از گورهای خود بر آورده اند و با کفن های پوسیده ، به جنگ حزب الله و احمدی نژاد و نظام جمهوری اسلامی ایران برخاسته اند . حزب کارگزاران ، این گروهک « 16 نفره ، که غالبا عضو دولت آقای هاشمی بودند . بیانیه ای دادند ( سال 75 ) و از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت کردند . حسب نظر رهبری که اگر وزیر بخواهد وکیل معرفی کند ، آنها وکیل الدوله هستند نه وکیل المله ، 10 نفر از آن 16 نفر که وزیر بودند . از شرکت در فعالیت سیاسی کنار رفتند و ما 6 نفر ماندیم . » ( شهروند امروز ، ش 65 ، ص 59 ، محمد هاشمی  ) و این گروهگ 6 نفره که روزگاری آواز های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی آمریکا را در سرزمین خون و شهادت به ترنم در آورده بود . هم اکنون در ستاد های انتخاباتی موسوی و کروبی پخش و پلا شده اند تا مرگ خود را در 22 خرداد 88 نظاره گر باشند و اضافه کنید بر این ها ، گروهک 6 نفره حزب مشارکت را و فولکس نشینان سازمان مجاهدین پس از انقلاب را و حزب اعتماد ملی ! کروبی را ، ساسی مانکن را ، سروش را ، مهاجرانی را ، عبدی را ، ابراهیم نبوی را ، سازمان فدائیان خلق را ، آمریکا را ، انگلیس را ، اسرائیل را و ... « این طور نیست که آمریکا یک لشکری از آمریکا راه بیندازد و بیاد ایران بخواهد خرابکاری بکند . آمریکا با دست همین ها ( کارگزاران و مشارکت و مجاهدین ! ) می خواهد کار بکند . ( صحیفه نور ، ج 15 ، ص 100 ) اما :
احمدی نژاد حزب ندارد ، اما او می داند و می تواند ، امت حزب الله را پیرامون چراغ گرم ولایت داغ نگه دارد . شعله ور سازد . او در 22 خرداد 88 با شمشیر های آبدیده امت حزب الله و همیشه در صحنه ، هم چون سوم تیر 84 باز به جنگ خصم زبان دراز خواهد رفت . آقایون چادر هاتون کو  ، بنی صدر منتظر شماست !

نوشته شده در پنج شنبه 88 خرداد 7ساعت ساعت 10:49 صبح توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: انتخابات بنی صدر چادر