فردا از آن ماست (موج سوم )
طنز: مجری تلویزیون، میکروفن به دست، به بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و صلوات ـ آقای دکتر، ابتدا توضیح دهید که با چه هدفی در این دوره کاندیدا شدید؟ ـ بسم الله الرحمن الرحیم. آنها می گویند ـ لطفا درباره شعاهای انتخاباتی خود در دور قبل و میزان دستیابی به آنها توضیح دهید. ـ همانطور که می دانید شعار انتخاباتی من ـ یعنی چی؟ ـ یعنی همه 70 میلیون نفر را بهصورت ـ خیلی ممنون. خب بینندگان عزیز، بنده ـ ابتدا بفرمایید هدف شما از شرکت در انخابات چیست؟ ـ والا آن موقع که ما بودیم همیشه قواعد ـ رابطه شما با احزاب اصلاح طلب و اصولگرا چگونه است؟ ـ بارها گفته ام که بنده اصلاح طلبی هستم که به اصولگراها مراجعه می کنم، دهانشان را سرویس می کنم و برمی گردم پیش دوستان اصلاح طلب. ـ دیدگاه شما درباره انقلاب اسلامی چیست؟ ـ خوب است. ـ نظرتان درباره مبارزه با استکبار جهانی؟ ـ بسیار عالی. ـ لیبرالیسم؟ ـ خیلی خوب است. ـ ولی این دو که با هم تناقض دارند! ـ زیاد سوال می پرسی. قهر می کنم استعفا می دم ها! ـ نه... ببخشید. شعار اصلی شما در انتخابات چیست؟ ـ «همه خوبند» ـ شما برای موفقیت در انتخابات، چه اقداماتی انجام می دهید؟ ـ از انجا که ما مثل بعضیها پول نداریم ـ در صورتی که بهعنوان رئیس جمهور انتخاب شوید، چه اهدافی را پیگیری می کنید؟ ـ بنده بررسی می کنم که احمدی نژاد چه کارهایی انجام داده، آن کارها را انجام نمی دهم. ـ... بینندگان عزیز، در آن گوشه ستاد، یک ـ آقای کروبی! ـ ولم کن بذار بزنمش! ـ آقای کروبی! ـ ها؟ چی میگی؟ ـ چی شده؟ چرا اینقدر عصبانی هستید؟ ـ آقا من ساعت 12 ظهر، نیم ساعت یک چُرتی ـ ولی الآن که ساعت 5 بعد از ظهر است. فکر کنم خواب مانده اید و یک چرت 4 ساعته زده اید. ـ من نمی دانم. اینها همه اش توطئه است. دوربین آقای قوچانی را نشان می دهد که یک خب بینندگان عزیز... به انتهای این برنامه رسیدیم تا برنامه بعد خدانگهدار. راستی آقای محسن رضایی هم جهت ثبت نام به تا برنامه بعد...
دوربین زل زده و به زور می خواهد لبخندی به صورتش بچسباند. کارگردان 10،
12 بار "کات" می دهد که لبخندت گیرا نیست. مجری بخت برگشته که برای گیرا
شدن، صورت را شش تیغه کرده و زیرابروها را هم برداشته، حالا با دست،
لبهایش را به طرفین می کشد تا بلکه لبخند مورد رضایت کارگردان، حاصل شود.
فیلمبردار هم تلاش مذبوحانه ای به خرج می دهد تا خانمهای بدحجاب رهگذر،
توی فیلم نیفتند. بالاخره کارگردان رضایت می دهد و مجری با همان لبخند
بلاهت بار (گیرا) شروع می کند:
بر محمد و آل محمد... امروز به ستاد انتخابات کشور آمدیم تا در آخرین
دقایق ثبت نام از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، با چند تن از آنها
مصاحبه کنیم. ابتدا به سراغ دکتر احمدی نژاد می رویم...
احمدی نژاد در انتخابات کاندیدا نشود. ما می گوییم عجب... چطور شما و
اطرافیانتان کاندیدا شوید ولی ما نشویم؟ بنده به کوری چشم دشمنان در همه
انتخاباتها کاندیدا می شوم.
در دور قبل، تشکیل کابینه 70 میلیونی بود که الحمدلله با تغییرات مداوم در
کابینه، توانستم بخش عمده ای از 70 میلیون نفر را برای مدتی در کابینه
قرار دهم. البته شعار من در این دوره، کابینه 70 میلیون به اضافه یک نفری
خواهد بود.
دوره ای به عضویت کابینه در می آورم ولی یک نفر که همان آقای رحیم مشایی
است بصورت دائم در کابینه، عضو خواهند بود.
آقای مهندس موسوی را می بینم که به طرف ما می آیند و پشت سر ایشان هم آقای
آرمین و آقای بهزاد... بله؟ نگویم؟ باشه چشم! به هر حال گفتگویی هم با
آقای موسوی انجام می دهیم.
بازی قدرت را رعایت می کردیم. ولی الآن کسانی سر کار آمده اند که نه تنها
قواعد این بازی را رعایت نمی کنند بلکه متاسفانه اصلاً اعتقادی به بازی
قدرت ندارند.
که سر چهارراهها آش و سیب زمینی توزیع کنیم، لذا سر چهارراهها شال و تی
شرت بین مردم توزیع می کنیم.
درگیری ایجاد شده. اجازه بدهید ببینم... بله... آقای کروبی در وسط معرکه
هستند. بگذارید ماجرا را از خودشان بپرسیم.
زدم بعد آمدم ستاد. این آقایان می گویند مهلت ثبت نام تمام شده. نامردها
مرا ثبت نام نمی کنند.
خودکار و کاغذ به دست کروبی می دهد. کرباسچی دولا شده و کروبی کاغذ را روی
کمرش گذاشت و نامه ای خطاب به کارمند ستاد انتخابات نوشت: «هو... تویی که
نشستی پشت میز و منو ثبت نام نمی کنی. تو اصلاً چند کلاس سواد داری؟ با
این هیکلت! تو اصلاً تا حالا امام رو دیدی؟ میدونی من چند بار امام رو
دیدم؟ اصلاً خیلی وقتها که زود می رفتیم جماران، اون جلوها جا گیرمان می
آمد و از نزدیکِ نزدیک، امام رو می دیدیم. حتی یک بار، موسوی خوینیها، من
رو فرستاد اون بالا...»
ستاد انتخابات مراجعه کردند. ولی چون وقت برنامه محدود است، با کسب اجازه
از آقای هاشمی رفسنجانی، از آقا محسن میگذریم.
By Ashoora.ir & Night Skin