سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

براساس برخى از روایات، وقتى که شب فرا رسید، حضرت على (ع) به پسرش حسن گفت: برو ابوذر را بیاور. امام حسن رفت و ابوذر را صدا کرد. ابوذر آمد و على (ع) بدن فاطمه زهرا را به جایگاه نماز آورد و بر آن نماز خواند(1)

این روایت تنها ابوذر را یاد آورى کرده است. در روایتى دیگرى آمده است که کسانى که بر بدن فاطمه زهرا (س) نماز خواندند عبارتند از: على (ع)، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، حذیفه و عبدالله بن مسعود(2)

در روایت دیگرى آمده است: کسانى که بر بدن فاطمه زهرا (س) نماز خواندند عبارتند از: على (ع)، حسن، حسین، عباس، فضل بن عباس، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، حذیفه، عبدالله بن مسعود، عقیل و بریده(3)

بنابراین مى توان گفت که این افراد در تشییع و نماز بر بدن فاطمه زهرا شرکت داشتند:

على (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، حذیفه، عباس، فضل بن عباس، عقیل، عبدالله بن مسعود، بریده.


پى‏ نوشت ‏ها

(1)بحارالانوار، ج 43، ص 215، چاب بیروت

(2) بحار، ج 43، ص 210

(3)بحار، ج 43، ص 183 به نقل از تاریخ طبرى



نوشته شده در چهارشنبه 91 فروردین 30ساعت ساعت 10:58 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: حضرت زهرا فاطمیه فدک تشییع

فدک یکى از دهکده‏ هاى آباد و حاصلخیز نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. درسال هفتم هجرت، قلعه‏ هاى خیبر یکى پس از دیگرى فتح شد و قدرت مرکزى یهود در هم شکست. ساکنان فدک تسلیم گردیدند و در برابر پیامبر متعهد شدند نیمى از زمین‏ها و باغ‏هاى خودرا به آن حضرت واگذار کنند و نیمى دیگر را براى خود نگهدارند. افزون بر این، آنها کشاورزى سهم پیامبر را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدى دریافت کنند.

سرزمین‏هایى که بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى‏افتد، به شخص رسول خدا (ص) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مى‏تواند عمل کند. وقتى آیه «و آت ذالقربى حقّه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذّر تبذیراً» (اسرا) 17 (، آیه 26. (نازل شد، پیامبر اسلام دخترش فاطمه (س) را خواست و فدک را به او داد. (طبرسى، مجمع البیان، ج 3، ص 411.)

سرگذشت فدک پس از پیامبر (ص)

پس از پیامبر اسلام، حضرت فاطمه (س) از فدک محروم گردید و کارگرانش را از فدک بیرون کردند. آن حضرت براى پس گرفتن فدک بسیار کوشید ولى دستگاه خلافت از این کار سرباز زد. ممنوعیت حضرت فاطمه (س) از فدک در زمان خلافت ابوبکر بن ابى قحافه پى‏ریزى شد. ابن ابى الحدید معتزلى که فردى عالم و سنى مذهب است مى‏ نویسد: «ابراهیم بن سعید ثقفى از ابراهیم بن میمون از عیسى بن عبداللّه بن محمد بن على بن ابى‏طالب (ع) از پدرش، از جدش از على (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمود:

فاطمه (س) نزد ابوبکر رفت و به او فرمود:

پدرم فدک را به من بخشید وعلى و امّ‏ایمن بر این مطلب گواهند. گفت: تو جز حق و راستى چیزى به پدرت نسبت نمى‏دهى، من آن را به تو بخشیدم و بعد تکه‏اى از پوست طلبید و سند فدک را براى حضرت زهرا نوشت. حضرت از نزد او خارج شد و در بین راه به عمر رسید. عمر پرسید: اى فاطمه از کجا مى‏آیى؟ گفت:

از نزد ابوبکر مى ‏آیم. به او گفتم که رسول خدا فدک را به من بخشیده و على و امّ‏ایمن نیز بر این مطلب گواهند. وى فدک را به من برگرداند و این نوشته را به من داد. عمر نوشته را از آن حضرت گرفت و نزد ابوبکر آمده گفت: تو فدک را به فاطمه داده‏اى و سندش را نوشته‏اى؟ گفت: آرى. گفت: على به سود خودگواهى مى‏ دهد و امّ‏ایمن یک زن است. بعد آب دهان بر روى آن سند انداخته نوشته را پاک و سند را پاره کرد.

روایت شده که ابوبکر پس از گواهى امیرالمؤمنین (ع) دستور داد فدک را به حضرت زهرا بدهند. عمر بر این حکم ابوبکر اعتراض کرده نوشته را پاره کرد، (شرح نهج‏البلاغه، ج 16، ص 274 ).

پس از آنکه معاویه به قدرت رسید، فدک را میان مروان، عمروبن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد. در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار وى قرار گرفت و او آن را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد. عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه (س) برگردانید.

پس از درگذشت عمربن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفاى بعدى قرار گرفت وتا روزى که حکومت امویان ادامه داشت، در اختیار آنان ماند. وقتى حکومت به بنى عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن حسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدک را از فرزندان زهرا (س) گرفت.

فرزند منصور (مهدى) فدک را به فرزندان زهرا (س) بازگردانید. پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدک را از فرزندان حضرت فاطمه (س) پس گرفتند. وقتى خلافت به مأمون عباسى رسید، به طور رسمى فدک را به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگردانید. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاه بر مى‏گرداندند و گاه پس مى‏گرفتند. در عصر آنها، فدک مسأله‏اى سیاسى به شمار مى‏آمد نه انتفاعى و اقتصادى. خلفاى عباسى و اموى به درآمد فدک نیاز نداشتند. براى همین وقتى عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان فاطمه (س) باز گرداند، بنى‏ امیه او را سرزنش کردند و گفتند: تو بااین کار ابوبکر و عمربن خطاب را تخطئه کردى. (سبحانى، جعفر، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669. )


مسلم بن حجّاج نیشابورى، در کتاب معروفش «صحیح مسلم»، داستان مطالبه فدک از سوى حضرت فاطمه (س) را به طور مشروح آورده و از عایشه چنان نقل کرده است که، حضرت فاطمه (س) پس از امتناع خلیفه از بازگرداندن فدک، با او قهر کرد و تا

هنگام وفاتش حتى یک کلمه با ابوبکر سخن نگفت. (صحیح مسلم، ج 3، ص 1380. (در نهج‏البلاغه درباره فدک چنین آمده است: «از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهى بر آن بخل ورزیدند و گروهى هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است.» (نهج البلاغه (فیض‏الاسلام)، نامه 45. )

سرانجام در دوران متوکل عباسى فدک از فاطمیان پس گرفته شد درختانش به دستور شخصى به نام «عبدالله بن عمر بازیار» قطع گردید و روسیاهى آن براى بدخواهان باقى ماند. ناگفته نماند قطع درختان در حالى انجام گرفت که یازده درخت خرمایى که به دست مبارک پیامبر (ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقى بود. شخصى که آن درختان را قطع کرد، «بشران بن ابى امیة ثقفى» نام داشت که پس از بازگشت به بصره- آن گونه که در تاریخ آمده است- فلج شد. خ. احمدى میانجى، مکاتیب الرسول.) اما 9746/ 3 در جواب این سؤال که چرا حضرت على (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت از سوى امامان معصوم (ع) چنین آمده است:

ابو بصیر مى‏ گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم:

چرا حضرت على (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت؟ آن حضرت فرمود:

چون ظالم و مظلوم هر دو مرده بودند و خداوند ظالم را کیفر و مظلوم را پاداش داده بود و على بن ابى طالب (ع) خوش نداشت چیزى را که غاصب آن کیفر و مغصوبه‏ ى آن پاداش دیده، برگرداند، (بحارالانوار، ج 29، ص 395، ح 1، تحقیق شیخ عبدالزهراء، بیروت، دار الرضا،

1412 قمرى).

ابن ابراهیم کرخى مى‏ گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: على (ع) وقتى که حاکم مردم شد، چرا فدک را برنگردانید؟ امام در جواب فرمود:

پیامبر وقتى که مکه را فتح کرد، به او گفتند: آیا به خانه‏ات بر نمى‏گردى؟ فرمود: خانه ما را که عقیل فروخته است. گفتند: چرا پس نمى‏گیرى؟ فرمود: ما خاندانى هستیم که اگر چیزى را از ما به ستم بگیرند، آن را باز نمى‏گردانیم، حضرت على هم به پیروى از پیامبر باز پس نگرفت، (همان، ح 2).

کسى از امام کاظم (ع) پرسید: چرا على (ع) فدک را باز پس نگرفت، امام در جواب فرمود:

ما خاندانى هستیم که ولیّمان خداست، حق ما را تنها او مى‏گیرد و ما اولیاى مردم هستیم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس مى ‏گیریم ولى براى خودمان باز پس نمى‏گیریم، (همان، ح 3 ).


نویسندگان کتاب «اسرار فدک» در جواب این سؤال آورده ‏اند: فدک تا غصب نشده بوده ارزش یک ملک را داشت ولى پس از غصب فدک به بهاى بى‏ حرمتى به فاطمه زهرا، بازگرداندن دیگر چه ارزشى دارد؟. اگر زمین فدک بازگردانده شد، بهاى غصب آن که جسارت به ساحت پاک آن حضرت است، آیا قابل قصاص است؟. فدک از آن جهت براى فاطمه گرامى بود که یادگار رسول خدا و پشتوانه مالى براى اهل بیت و شیعیان بود. و گرنه فاطمه که به درآمد آن نیاز نداشت.


نویسندگان این کتاب در ادامه آورده ‏اند: باز گرداندن فدک، به شوخى گرفتن غصب آن است. اگر هزار بار فدک بازگردانده شود، جنایت هولناکى که انجام یافته بود، رنگ نمى‏باخت و آن روزهاى غارتگرى فراموش نمى‏ شد.


در ادامه مى‏ گویند: یزید مى‏ خواست اموال به غارت رفته کربلا را با دادن اموالى عوض بدهد ولى حضرت امام سجاد نپذیرفت و فرمود:

در میان آن اموال، لباس حضرت فاطمه بود، (اسرار فدک، ص 213، محمدباقر انصارى و سید حسین رجائى، نشر الهادى).

یادآورى: درباره‏ى سه روایتى که آوردیم باید بیشتر دقت شود چون این روایات به فلسفه اصلى اشاره دارد. و درباره‏ى آنچه از «اسرار فدک» آوردم بهتر است چنین بیان شود: «غصب فدک، سند مظلومیت حضرت زهرا و على (ع) است. سند مظلومیت نباید نابود گردد.»



نوشته شده در چهارشنبه 91 فروردین 30ساعت ساعت 10:51 عصر توسط منتظر| نظر بدهید

 

 

 

به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله جوادی آملی امروز در جمع علما و روحانیون حوزه علمیه به ادامه تفسیر سوره مبارکه شعراء در مسجد اعظم قم پرداخت و گفت: خدای متعال در سوره شعراء قصه هفت پیغمبر از پیغمبران الهی را ذکر فرمود تا هم تسلی بر قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم هشداری برای دیگران باشد.

ان جائکم بی بی سی بنباء فتبینوا
این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «إن جائکم فاسق بنبأ فتبینوا/ اگر فاسقی برای شما آورد تحقیق کنید (و بدون تحقیق آن را نپذیرید)» گفت: این آیه شریفه جزء جوامع الکلم است یعنی تا روز قیامت این حرف ارزشمند است. نبأ و خبر به عنوان تمثیل ذکر شده است یعنی اگر bbc برای شما خبر، فیلم، مناظره و ... آورد، ‌بدون تحقیق نپذیرید. این ها کارشان این است که یک بیّن الغیّ را بیّن الرشد جلوه دهند [آن چه را که نادرست بودن آن مثل روز روشن است صحیح جلوه می دهند]. اگر از سایتی، ماهواره ای روزنامه ای خبری آمد تحقیق کنید.

وی ادامه داد: در شرایط کنونی می بینید که جریان قوم لوط را با فرهنگ سازی ترویج می کنند. اول می گویند این خواسته و فطرت بشر است. یک مؤسسه رسمی در این کشورهای اروپایی است که عده‌ای از مهندسین در آن ثبت نام کرده بودند و به صراحت روی آن نوشته بودند که شما ما را درک نمی کنید! همین قوم لوط ها اول فرهنگ سازی می کنند،‌ بعد می گویند فلان حیوان این کار را کرده، ‌انسان ها این کار را می کنند و شما ما را درک نمی کنید! این همان حرف قوم لوط است که به پیامبر و مؤمنین می گفتند شما مقدس نمایی می کنید و حرفی برای گفتن ندارید‌ «إنهم أناس یتطهرون».

وی افزود: قصه‌ای را از مرحوم بوعلی نقل کردند که چشم برخی از حیوانات را بستند که با محارمشان جمع شوند. وقتی این حیوان چشم باز کرد آن قدر خود را به زمین زد تا هلاک شد. حیوانات هم این کار را نمی کنند. البته ممکن است همان طور که انسان ها را در اثر بد آموزی بیراهه ببرند، ممکن است چند حیوان دست آموز را هم به بیراهه ببرند اما طبق فرموده خدای متعال این بر خلاف فطرت است.

کسانی که به تروریست‌ها جایزه صلح نوبل می دهند به برای قوم لوط هم فرهنگ سازی می‌کنند

این استاد عالی حوزه علمیه قم گفت: این دنیایی که جایزه صلح نوبل را به اشقی الاشقیاء می دهد توقع دارید برای قوم لوط فرهنگ سازی نکند و کارشان را رواج ندهد؟ این ها جایزه صلح را به آتش افروز و تروریست دولتی و بین المللی می دهند. برخی از این فلسطینی ها در این اردوگاه ها به دنیا می آیند، درس می خوانند، ازدواج می کنند، می میرند و در همان جا هم دفن می شوند بعد به کسی که این ها را به این روز سیاه نشانده جایزه صلح نوبل داده می شود!

کاسبی که کم‌فروشی نکند حکیم است

حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به قصه حضرت شعیب علیه السلام و قوم آن حضرت خاطر نشان کرد: قوم آن حضرت در خرید و فروش مشکل داشتند. هنگام خرید به گونه ای می خریدند که جنس بیشتری نصیبشان شود و در فروش جنش کمتری تحویل می دادند. خدای متعال در سوره مطففین کم فروشان و بد فروشان را با جهنم تهدید کرده است.

حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: حکمت عملی به معنای عمل به دین است. کاسب امینی که این مسائل را عمل می کند حکیم است و لو این که حکمت نظری را بلد نباشد. پاکی جامعه هم حکمت است. جامعه ای که کم فروشی و گران فروشی نکند جامعه ای حکیم است. این جامعه یقینا روی فلاح و صلاح را می بیند.

این استاد عالی حوزه علمیه قم با اشاره به آیه شریفه «و لا تبخسوا الناس اشیاءهم» خاطر نشان کرد: این آیه شریفه هم از جوامع الکلم است. بحث فقط مربوط به تجارت و خرید و فروش نیست. استادی که بی مطالعه درس بگوید، ‌کسی که بی مطالعه منبر برود، کسی که بی مطالعه قلم به دست بگیرد، فرد اداری که بی تخصص در جایگاهی قرار بگیرد و ...، همه مشمول این آیه شریفه هستند. در هر کاری باید حق آن کار را ادا کرد. حتی در معامله با کافر و ملحد و بت پرست باید این مسائل رعایت شود البته بحث کافر حربی در حال حرب متفاوت است./



نوشته شده در چهارشنبه 91 فروردین 30ساعت ساعت 10:49 عصر توسط منتظر| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin