سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

تقلب در انتخابات ریاست جمهوری از دو حالت کلی نمی تواند خارج باشد : تقلب در اخذ و شمارش رأی در صندوق های اخذ رأی و یا تقلب و جابجایی در مرحله تجمیع و اعلام آرا در فرمانداری ها و ستاد انتخابات کشور.

احتمال وضعیت دوم با توجه به اعلام ریز آرا در تک تک شهرستان ها و حتی صندوق ها عملاً منتفی است. مگر آنکه چنین تصور شود که مسئولان ستاد انتخابات بعد از اعلام نتایج دلخواه، نتایج تک تک شهرستان ها و صندوق ها را نیز مطابق با آن تغییر داده اند که این امر با رجوع به صورت جلسه هر صندوق که همان شب شمارش آرا به امضای نمایندگان هیأت اجرایی و نظارت رسیده، آزمون پذیر است. اما در حالت اول، یعنی تقلب سر صندوق ها، موضوع موقوف به وجود یک « شبکه حداقل 150 هزار نفری تقلّب » از عوامل اجرایی و نظارتی انتخابات است که که در عین هماهنگ و توجیه بودن نسبت به ضرورت و فلسفه این حرکت، لازم است به شدت رازدار و امین (!!) نیز بوده باشند. در این شبکه تقلب لزوماً تعداد معتنابهی معلّم، کارمند جزء، معتمدین محلی و ... حضور دارند و این البته جدا از دهها هزار نمایندگان کاندیداهاست که تا پایان شمارش آرا در محل حضور و بر فرآیند اخذ و شمارش رأی نظارت داشته اند. آقای موسوی در نامه به شورای نگهبان مدعی هستند که صدها نفر از نمایندگان ایشان در تهران و هزاران نفر در شهرستانها از محل رای گیری اخراج شده اند. اگر چه عوامل اجرایی صحت این ادعا را نپذیرفته اند ولی با توجه به صدور کارت برای 3800 نماینده آقای موسوی در تهران و بیش از 40000 نماینده در کل کشور، بر اساس ادعای خود ایشان می توان عدم اخراج حداقل 80 % نمایندگان او از صندوق ها و حضور آنان تا پایان شمارش آرا را نتیجه گرفت. در فرض تقلّب بر سر صندوق ها باید از این - حداقل - 3000 نفر در تهران و 30000 نفر در شهرستانها نیز سؤال کرد که چرا در اعتماد مهندس خیانت و در مقابل این تقلب 150 هزار نفره سکوت کرده اند؟  آنها حداقل می توانستند اسناد و مدارک معتبری فراهم کنند تا نامه های اعتراضی به شورای نگهبان مستدل و منطقی تر شود. یا می توانند با بیان نام و شماره صندوق محل حضور خود درباره تقلب شهادت دهند. ولی آنان در این امر کوتاهی کرده اند تا جایی که قوی ترین حجت مهندس موسوی و یارانش برای وقوع تقلب در انتخابات مشارکت بیش از 100 درصدی در 40 حوزه ( و نه 170 حوزه ) اخذ رأی باشد که مجموعاً کمی بیش از 1 میلیون رأی از مجموع 40 میلیون رأی را به خود اختصاص می دهد و در برخی از آنها نیز موسوی رأی بیشتری را کسب کرده است! توضیحات قائم مقام ستاد انتخابات درباره این مهم ترین دلیل تقلب را بخوانید.

گذشته از تمامی این مناقشات، « افسان? تقلب 11 میلیونی » در دو سطح قابل تحلیل است. در سطح سیاسی ما با پروژه ای برنامه ریزی شده مواجهیم که از 6 ماه قبل از انتخابات با طرح موضوع صیانت از آرا کلید خورد. بر من خرده گرفته خواهد شد که چرا سریعاً پای انقلاب های رنگی را به میان می کشی؟! ولی تقصیر من چیست که  کارگردانان آشکار و نهان جریان سیاسی مقابل، سه فاز اصلی تجرب? انقلاب های رنگی در اوکراین و گرجستان ( انتخاب یک رنگ، تأکید بر دروغگویی دولت و اظهار نگرانی دائم از تقلب در انتخابات ) را طابق النعل بالنعل پیاده کردند و با دعوت مردم به خیابان پس از انتخابات فاز چهارم را نیز به نمایش گذاشتند؟ کارگردانان آشکار و نهان خود خوب می دانند که واقعیت چیست و خبرهای نشت کرده از جلسات درونی و صحبت های یکی از مسئولین ارشد ستاد موسوی در دیدار با رهبری به روشنی مؤید این مطلب است.

اما این واقعیت در ورای سطح سیاسی، واجد سطحی اجتماعی نیز هست که باید به طور جدی مورد تأمل قرار گیرد. این واقعیت حیرت انگیز آن است که بخش قابل توجهی از طبقه متوسط جدید شهر نشین ( به ویژه تهران نشین ) « افسانه تقلّب 11 میلیونی » را باور کرد. در جمع بندی های درونی کارگردانان آشکار و نهان این گونه مطرح شده بود که برای باور پذیر ساختن مسأله تقلب باید نهایت تلاش صورت گیرد که فاصله احمدی نژاد از رقیبش بیشتر از 4 یا 5 میلیون رأی نباشد. اما به راستی چرا و چگونه آنان در فاصله بیش از 11 میلیونی موفق به اقناع بخش معتنابهی از بدنه اجتماعی خود راجع به وقوع تقلب شدند؟! در پست قبلی من بر اساس تجربه شخصی خودم اشاره ای به موضوع حال و هوای هواداران فعال و پر شور یک کاندیدا پس از شکست در انتخابات کردم. ولی باید اذعان کرد که باور افسان? تقلب 11 میلیونی از سوی بخش مهمی از طبقه متوسط تهران نشین با تکی? صرف به چنین تفسیرهایی دچار نارسایی است و به لحاظ کمّی و کیفی متفاوت از آن است. مقصود را با مثالی توضیح می دهم : هفته گذشته در اتاق یکی از اساتید دانشکده علوم اجتماعی بودم که یکی دیگر از اساتید مشهور و سرشناس دانشکده ( که سوابق مدیریتی مهم و البته سابقه حضور در نهاد های انقلابی و - به قول دوستان نظامی - را هم دارد ) با حالتی هیجان زده وارد شد و در حال نشان دادن صفحه پرینت گرفته شده به همکارش می گفت : « ایناها!! ... این نتایج واقعی انتخابات است. » همان نتایج معروفی که طی آن نام? بانمک از سوی محصولی به رهبری اطلاع داده شده بود : موسوی 19 میلیون، کروبی 13 میلیون و احمدی نژاد 5 میلیون!! و من هر چه دقت کردم در چهره استاد محترم که با آب و تاب از درز کردن این آمار از درون وزارت کشور سخن می گفت، نشانی از شوخی یا جنگ روانی ندیدم. او افسانه را باور کرده بود! در پست بعدی تلاش می کنم پاسخی برای این سؤال بیابم که چرا طبقه متوسط جدید تهران نشین افسان? تقلب 11 میلیونی را باور کرد.



نوشته شده در چهارشنبه 88 تیر 3ساعت ساعت 10:13 صبح توسط منتظر| نظر
طبقه بندی: انتخابات تقلب افسانه

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin