سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

1. برگزاری جلسات متعدد نظامی با سران عالیرتبه نظامی سوریه مانند رفعت اسد برادر حافظ اسد. هدف از این جلسات یافتن "راهکارهای " مناسب برای اقدام نظامی بر علیه اسرائیل بود.
2. تشکیل تیمهای متعدد اطلاعات و شناسائی برای نفوذ در عمق مناطق اشغالی و جمع آوری اطلاعات تاکتیکی از وضعیت نظامی دشمن صهیونیستی و نیز تهیه "برآورد اطلاعاتی " از نیروهای نظامی اسرائیل و شناسائی نقاط ضعف و آسیب پذیری آن.لازم به ذکر است که تیمهای شناسائی ایرانی در عمق هایی از مناطق اشغالی نفوذ و رخنه نمودند که سوریها هیچگاه جرأت آن را نیافتند و لذا موجب تحسین و شگفتی آنها شد. جالب آنکه حاج احمد خود در بسیاری از این شناسائیها حضوری فعال داشت و در این مسیر کارهای خارق‌العاده‌ای را به ثبت رسانده بودند که در دل تاریخ مکتوم مانده است .
3.ترسیم وضعیت "ترتیب نیروی " ارتش اسرائیل در جوار مرزهای سوریه بر اساس گزارشهای تیمهای اطلاعاتی..
4. طراحی "استراتژی نبرد " با اسرائیل با جزئیات دقیق استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی توسط حاج احمد بر اساس اطلاعات جمع آوری شده تیمهای اطلاعات و شناسائی و نیز متناسب با ترتیب نیروی دشمن.
5. فراهم ساختن مقدمات آموزش انقلابیون مسلمان و شیعه لبنانی در پادگان زبدانی و نیز راه اندازی کمپ های آموزشی در منطقه بعلبک و دره بقاع لبنان.

* راه قدس از کربلا می گذرد

امید مبارزه با اسرائیل اما خیلی زود رنگ باخت چه اینکه نیروهای ایرانی و نیز مقامات سیاسی تهران دریافتند که سوری‌ها قصد جنگ نداشته و با آوردن بهانه های گوناگون وقت کشی می کنند و بیشتر در پی آن هستند تا از نیروهای ایرانی به عنوان وجه‌المصالحه و برگ برنده در پشت میز مذاکرات بهره برند و در واقع آنها در فکر تنها چیزی که نیستند جنگ با اسرائیل است.
در این زمان بود که وضعیت جبهه سوریه ـ لبنان چند شاخصه کلی را به نمایش می‌گذارد:
1-پی بردن رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران به نیت اسرائیل از حمله به لبنان. در واقع هدف اصلی از این اقدام دور کردن ذهن تهران از جبهه‌های جنگ و مشغول داشتن آن به جبهه لبنان بوده است.
2-گرفتن زمان و فرصت مناسب برای بازسازی ارتش بعث عراق که در فتح خرمشهر به کلی نابود شده بود. در این فرصت دول عربی با طرح مبهم مباحثی چون آتش‌بس و پرداخت غرامت در کنار جنگ لبنان به دنبال اخذ فرصت بودند تا تمام حامیان رژیم بعث دیگربار ماشین جنگی عراق را که در فتح خرمشهر منهدم شده بود از نو بازسازی نمایند آن هم با حضور مستقیم کارشناسان نظامی از اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا آمریکا، فرانسه،‌انگلیس و ....
3-عدم وجود اراده به جنگ در دولت سوریه و بازی سیاسی با تهران بر سر نیروهای اعزامی و عدم همکاری با این نیروها من جمله عدم در اختیار گذاردن سلاح در دسترس آنها.
4-بسته شدن دالان هوایی ترکیه بر روی پروازهای نظامی تهران و از بین رفتن امکان ارسال نیرو و تجهیزات.
این همه موجب شد تا حضرت امام در جلسه با حضور رئیس جمهور (آیت‌ا... خامنه‌ای) و رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی) اعلام کند که: " با حضور ما در آن جبهه با شرایط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عربها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشتر ما باعث می‌شود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه می‌شویم و در آنجا هم به جایی نرسیم ". (منبع ش1، ص159( و در نهایت ایشان با این امر موافقت کردند که "اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد، شرکت کنیم. " (همان ص 159)
حضرت امام(ره) در بیاناتی راهبردی در روز 30 خرداد 1361 در جمع گروه کثیری از علما و ائمه جمعه پرده از طرح شیطانی دشمن برداشته و چنین فرمودند: ... آمریکا می‌دانست که ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسیت داریم و نسبت به اسرائیل هم از آن طرف حساسیت داریم. این دام را آمریکا درست کرد، یعنی آن نوکر خودش را فرستاد به اینکه حمله کند به لبنان و آن همه خسارت وارد کند و آن همه جنایات. و ما می‌دانیم که اگر میلیونها جمعیت از بین بروند و یک مطلبی برای‌آمریکا حاصل بشود و یک نفعی برسد، می‌گوید همه بروند از بین این را ما از ابر قدرت‌ها شناخته‌ایم. آنها در فکر این نیستند که در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد و این مستمندان و بیچارگان چه می‌گذرد، آنها دنبال این هستند که "صدام " را در این طرف سر جای خودش نگه دارند و ایران را که از نظر آنها خیلی اهمیتش بیشتر از لبنان و جاهای دیگر است برای آنها محفوظ بماند. این نقشه این است که "بگین " را وادار کند به اینکه تو حمله کن به لبنان، لبنان که تو حمله کردی، ایران حساسیت نسبت به او دارد و همه قوایش را متمرکز می‌کند در اینکه تو را از بین ببرد و اگر ایران از جنگ عراق غافل بماند، عراق کار خودش را انجام می‌دهد و ایران در اینجا هم نمی‌تواند کاری بکند نقشه این است ".
حضرت امام(ره) با فراست و زیرکی خویش با طرح استراتژی "راه قدس از کربلا می‌گذرد " با تأکید بر اولویت جبهه جنگ با عراق و مقدم داشتن آن، و درک این مهم که ایران توان جنگ هم زمان در دو جبهه را ندارد دستور بازگشت نیروهای بلاتکلیف از سوریه را صادر فرمودند.

* اسارت

با توجه به فرمان حضرت امام(ره) مبتنی بر بازگشت نیروها از سوریه به ایران، عده زیادی از نیروهای اعزامی به ایران بازگشتند و تعداد کمی از آنها همانجا ماندند تا تکلیف نهایی مشخص شود.
مقارن همین ایام خبر رسید که فالانژها و اسرائیلی‌ها سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیرون را محاصره کرده‌اند. این را همه می‌دانستند که در صورت تصرف سفارت ایران، تمامی اسناد محرمانه فاش خواهد شد.
صبح روز 14 تیر 1361 سیدمحسن موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان به محل استقرار قوای محمد رسول‌ا... در پادگان زبدانی آمد و خواستار ملاقات فوری با فرمانده نیروهای اعزامی شد. موسوی تمام ماجرا را برای احمد تعریف کرد و احمد بلافاصله آماده رفتن شد گروهی از نیروها از او خواستند تا این مأموریت را به آنها واگذارد اما احمد با لحنی ملایم گفت: " نه برادرها! خودم باید بروم شماها آماده باشید که هر چه زودتر برگردید تهران ".
حاج احمد متوسلیان به همراه "سید محسن موسوی "، "کاظم اخوان " و "تقی رستگار "، با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپ‌های حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند. در فاصله بیست کیلومتری بیروت اتومبیل آنها درمنطقه معروف به "حاجز برباره " توسط یک پست ایست ـ بازرسی متوقف شد. نیروهای شبه نظامی "فالانژ " به ریاست "ایلی جبیقه " و فرماندهی نظامی "سمیر جعجع "(فرمانده نیروهای موسوم به "قوات لبنان ") چند روز قبل پاسگاه حاجز برباره را برپا کرده بودند. آنها ماشین سفارت را متوقف ساخته و بدین ترتیب حاج احمد متوسلیان و سه تن از همراهانش در ساعت 12 ظهر روز 14 تیر 1361 به اسارت فالانژیست‌های لبنان در آمدند.
آنگاه "جورج سوری " از اعضای فالانژها، خودروی دیپلمات های ایرانی را برای صحنه سازی پس از گروگان گیری، ازمحل حاجزبرباره به شهربندری طرابلس درشمال لبنان منتقل و در یکی از خیابانهای طرابلس آن را رها کرد.
امروز پس از گذشت 27 سال از آن واقعه تلخ و سپری شدن بیش از 9840 روز،تقدیری جز نامعلومی سرنوشت برای احمد و یارانش رقم نخورده است. اگر چه مسئولیت مستقیم این جنایت بر دوش رژیم صهیونیستی است و این رژیم باید پاسخگو باشد اما از اهمال، سستی و بی توجهی مسئولین سیاسی و دیپلماتیک ج.ا ایران بویژه دستگاه دیپلماسی کشور (وزارت خارجه) نباید چشم پوشی کرد.
تأسیس حزب الله لبنان
هرچند نیروهای اعزامی به لبنان و سوریه نتوانستند در هیچ عملیات نظامی مستقیماً بر ضد اسرائیل وارد عمل شوند اما همین حضور مغفول آنها باعث شکل‌گیری هسته‌های مقاومت حزب در لبنان گردید.
فرمانده وقت سپاه پاسداران محسن رضایی در این باره می‌گوید: " ... خب حاج احمد و سایر دوستان ما که در قالب قوای محمدرسول‌ا... به سوریه و لبنان رفته بودند فعالیتهایی را هم انجام دادند که مهمترین آنها پایه‌‌گذاری تشکیلات مقاومت اسلامی در لبنان بود یعنی در حقیقت مقاومت اسلامی لبنان از طریق تأثیر معنوی و مادی حضور برادران تیپ 27 شکل گرفت منتهی ما خود این تیپ را نتوانستیم بصورت منظم بکار بگیریم ".
مهم ترین و اساسی ترین اقدام حاج احمد متوسلیان در اعزام به جبهه لبنان و سوریه تأسیس و پایه گذاری "جنبش انقلابی حزب الله لبنان " است. روایت این امر داستانی شیرین و در عین حال جذاب و دلکش است که بسیار طولانی است اما مختصر آنکه:
"حاج احمد متوسلیان از هنگام قدم نهادن به خاک سوریه تا هنگام اسارت، با سران گروههای انقلابی شیعه لبنانی جلسه دو جلسه راهبردی برگزار نمود . این جلسات با پیشنهاد وی و هماهنگی و مشارکت این گروهها برگزار شد.در جلسه نخست حاج احمد پیشنهاد متحد شدن این گروهها و تأسیس تشکیلات واحدی را به منظور مبارزه با اشغالگران صهیونیست و با محوریت تفکر انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینی(ره) مطرح نمود ودر ضمن به آنان یشنهاد کرد تا فعالیتها و اقدامات خود را با همکاری نیروهای اعزامی محمد رسول الله(ص) هر جه سریعتر آغاز نمایند.ا
جلسه دوم در شهر بعلبک لبنان و در یکی از خانه های سفارت ایران در آن شهر و با حضور سران گروههای مبارز شیعه برگزار گردید.از آنجا که نیروهای اعزامی و همچنین حاج احمد شناختی بر این گروهها نداشتند، "سید حسین موسوی " معروف به "ابوهشام "، مؤسس و رهبر گروه "امل اسلامی "( انشعابی از امل به رهبری "نبیه بری ") وظیفه معرفی، آشناسازی و نیز فراخوانی سران این گروهها را در این جلسات بر عهده داشت.
جلسه دوم درست چند روز پیش از اسارت حاج احمد،با حضور بزرگانی چون شهید "سید عباس موسوی "، "شیخ صبحی طفیلی "، "سید حسین موسوی "، "شیخ محمد یزبک " و دیگر رهبران شیعه صور و صیدا برگزار شد. دراین جلسه علاوه بر حاج احمد، "حاج ابراهیم همت "، "شهید اکبر حاجی پور "، معاون حاج احمد در نیروهای اعزامی سپاه پاسداران به لبنان و همچنین چند تن از مسئولین سفارت ایران در لبنان حضور داشتند.
در این جلسه، حاج احمد با تأکید بر وحدت فرماندهی و رویه گروههای مبارز شیعه لبنانی در مبارزه با اسرائیل مسئله جدیدی را طرح نمود. وی پیشنهاد کرد تا این گروهها نام تشکیلات انقلابی و مقاومت تازه تأسیس خود را "حزب الله " بنامند. وی این مسئله را چندین بار و با تأکید فراوان مطرح نمود و از آنجا که سران این گروهها حاج احمد و نیروهای اعزامی سپاه پاسداران به لبنان را نماینده امام(ره) می دانستند لذا رابطه ولائی بین حاج احمد و خود می دیدند. بر همین اساس نه تنها با طرح حاج احمد مخالفت نکرده، بلکه در همان جلسه آنرا با آغوش باز پذیرفتند و همگی متفق القول بر آن صحه نهادند و به عنوان صورت جلسه آنرا نوشته و امضاء نمودند. و اینگونه بود که "حزب الله لبنان " متولد شد. "
براستی چه کسی فکر می کرد که نهال نورس و کوچک حزب الله لبنان که آن روز در آن جلسه در شهر بعلبک به دست پر اخلاص وپرتوان حاج احمد کاشته شد امروزه به سرو تناور و تنومند حزب الله لبنان به رهبری خلف صالح حاج احمد متوسلیان و سید عباس موسوی تبدیل شود. حزب الله لبنان امروز تأویل همان "شجره طیبه " ای است که قرآن دربارهاش فرموده است "واصلها ثابت و فرعها فی السماء ". همان جنود حقی که پشت ارتش چهارم جهان را در جنگ 33روزه به خاک مالید و هیمنه دجال صفت آنرا در هم کوبید تا دیگر بار مصداق این آیه شریفه باشد که " کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله ".
شجره ای که درست به فاصله دو سال پس از آن جلسه پربرکت، عرصه را آن همه بر فرزندان غاصب و صهیونیست آل یهودا تنگ نمود که برای شناخت این دشمن جدید و پیچیده از نظر آنها، مجبور شدند اولین "کنفرانس شیعه شناسی "را در سال 1984 در دانشگاه تل آویو و با حضور 400 تن از برجسته ترین شیعه شناسان و اسلام شناسان اسرائیل و غرب برگزار نمایند.

فاعتبروا یا اولی‌الابصار‌



نوشته شده در سه شنبه 88 خرداد 19ساعت ساعت 4:2 عصر توسط منتظر| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin