سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

سردار سعید قاسمی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و از اعضای قوای محمد رسول‌الله برای اعزام به لبنان، در پاسخ به ادعای میرحسین موسوی در این زمینه، جهت تنویر افکار عمومی نسبت به واقعیت و ثبت در تاریخ، نامه‌ای منتشر کرد.

متن کامل این نامه به شرح ذیل است:

فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه

پس بشارت ده به بندگانی که به سخن گوش می سپارند و بهترین آن را پیروی می کنند. (زمر 18- 17)

آنچه موجب شد نگارنده قلم بدست گیرد و این مطالب را بنگارد بخشی از گفتار جناب آقای مهندس میرحسین موسوی در مناظره با جناب‌ آقای دکتر محمود احمدی نژاد بود که بشدت قابل تأمل و بررسی است.

این نوشتار قطع نظر از فضای انتخاباتی و فارغ از موضع گیری له یا علیه هریک از دو عزیزی که در این مناظره روبروی یکدیگر نشستند، تنها دغدغه اش مخدوش شدن یکی از نقاط عطف بزرگ و در عین حال تاریخ ساز انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بوده و بر اساس همین دغدغه مطالب ذیل را معروض می دارد.

جناب آقای موسوی در این مناظره و در نفی آنچه "سیاست خارجی ماجراجویانه " دولت نهم می نامند یکی از برگ های زرین افتخارات تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را ورق زدند که اشاره بدان در جای خود مغتنم است اما روایت ایشان از آن واقعه بزرگ قابل نقد و بررسی است. مقصود واقعه اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان در خرداد سال 1361 است.

درابتدا برای رعایت امانت گفتار جناب موسوی را نقل می کنیم. ایشان فرمودند: "من جا دارد که یک خاطره‏ای از حضرت امام در اینجا نقل کنم یک موقعی اسرائیلی ها آمدند و حمله کردند به جنوب لبنان و در داخل کشور همه به این اتفاق رسیدند که ما باید نیرو بفرستیم و به اصطلاح اسراییلی ها را بیرون و کنار لبنانی ها بجنگیم. همه متفق بودند. آن موقع "شهید همت " هم قرار شد که رئیس لشکرهایی باشد که قرار بود بفرستند. نیروهایی را هم پیشاپیش اعزام کردند که در لبنان بررسی کنند این نیروها در کجا مستقر بشوند. آن شبی که فردایش قرار بود نیروها فرستاده بشود، بیاد دارم که جلسه رؤسای سه قوه بود و شهید همت هم آمده بود. مرحوم حاج احمدآقا هم آمدند و گفتند که امام فرمودند "راه قدس از کربلامی گذرد " یعنی شما بپردازید به جنگتان، چکار دارید به لبنان که نیرو بفرستید به آنجا. "

البته این جای بسی خوشحالی دارد که یکی از مسئولین عالیرتبه اجرایی کشور دردهه 60،(و البته ناخواسته) بالاخره حاضر شد پس از سالها یک اجماع نانوشته درباره سکوت در اینباره به این بخش از تاریخ دفاع مقدس اشاره نمود و برای اولین بار پس از 27 سال آن را از بایگانی تاریخ برآورد،هرچند برای یک مناظره انتخاباتی.
پیش از پرداختن به گفتار مهندس موسوی ضروری است تا قدری به اصل ماجرا پرداخته شود تا ذهن مخاطب با موضوع آشنا شود سپس به نقد وبررسی این گفتار خواهیم پرداخت. اما اصل ماجرا:

* نقد و بررسی

بر اساس این روایت که مبتنی بر اسناد و منابع آشکار و در دسترس است روایت جناب موسوی با چالش های جدی مواجه خواهد بود که عبارتند از:
1. فرمانده نیروهای اعزامی به لبنان حاج احمد متوسلیان بود نه شهید حاج همت.
2- نیروهای اعزامی به استعداد یک تیپ هم نمی رسید چه رسد به لشکرهایی!
3- در عرف نظامی مسئول این نیروها، " فرمانده " نیروها بودند نه "رئیس " لشکرها.
4- قوای محمد رسول الله(ص) به سوریه اعزام شده و در پادگان زبدانی مستقر شدند و پس از آن بحث "راه قدس از کربلا می گذرد " پیش آمد و نه قبل از اعزام نیروها!
5- نیروهای فوق طی سه مرحله اعزام شدند که در مرحله سوم مسئولیت برعهده شهید همت بود.
6- بحث راه قدس از کربلا می گذرد درست 9 روز پس از اعزام نیروها مطرح شد و نه دقیقاً شب پیش از اعزام.
7- "راه قدس از کربلا می گذرد " نه توسط مرحوم حاج احمد خمینی(ره) که توسط خود حضرت امام(ره) در روز 30 خرداد و در دیدار با روحانیون مطرح شد.
8- این نیروها به فرمان شخص حضرت امام(ره) و با مصوبه و ابلاغ شورای عالی دفاع به لبنان تشکیل شدند و براساس دستور امام هم بازگشتند.
به راستی چرا باید چنین خطاهایی در گفتار نخست وزیر دوران دفاع مقدس رخ بنماید؟ کما اینکه ایشان در نخستین نطق تلویزیونی شان نیز جمله ای بدین مضمون بیان کردند "ما تا وقتی که خودمان قوی نشدیم نمی توانیم به برادران لبنانی و فلسطینی کمک کنیم ". حامیان جناب موسوی نیز بارها با تکرار این جمله که "چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است " بحث صدور انقلاب و حمایت از نهضت های رهایی بخش اسلامی (که از اصول قانون اساسی و اصول مسلم انقلاب و امام است) را زیر سؤال برده اند در حالیکه جناب موسوی بخوبی به یاد دارند که در مصاحبه با مجله "پیام انقلاب " در اسفند 1360 و درست در زمانی که هنوز هزاران کیلومتر از خاک وطن در اشغال دشمن بعثی بود و هنوز خرمشهر آزاد نگشته و‌آبادان در محاصره بود و نیز هنوز اسرائیل به لبنان تهاجم نکرده بود از آمادگی ایران برای تشکیل سپاه قدس و اعزام نیرو به سوریه و جنگ نظامی با اسرائیل سخن گفته اند. به راستی از آن موسوی تا این موسوی چقدر فاصله است و چگونه این تناقض قابل حل است؟
از دیگر سو خوب می دانیم که منطق قرآن اسلام و نیز در سیره معصومین(ع) و امام راحل این حرف که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است هیچ اعتباری نداشته و ندارد.
نکته مهم دیگر اینکه جناب آقای موسوی و دیگر دوستانشان چندی است که محکمات امام را رها کرده اند و به متشابهات آن چسبیده اند. مقصود از محکمات در اینجا صحیفه امام(ره) و متشابهات، خاطرات شخصی است. آقایان اندیشه امام(ره) که در صحیفه گردآوری و ثبت شده را رها نموده و تمامی مدعیات خویش را بر خاطراتی استوار ساخته اند که بنابر وصیت خود حضرت امام قابل استناد نبوده و فاقد اعتبار تلقی می گردد. اندیشه امام همانا صحیفه امام است و برای شناخت خط و راه ایشان هیچ منبعی اعتبار صحیفه را ندارد و تنها محکمات صحیفه است که می تواند به تلقی های ما از امام مشروعیت بخشد نه خاطرات و تأویلات شخصی.
و اما درباره تحمیل محتوای روایت جناب آقای موسوی از این واقعه سرنوشت ساز چند نکته قابل تأمل دیگر به نظر می رسد:

1- راه قدس از کربلا می گذرد به عنوان استراتژی جدید دفاع مقدس از سوی حضرت امام(ره) در شرایطی طرح گردید که آن حضرت براساس ذکاوت فوق العاده و زیرکی سرشارشان پی به توطئه گشودن دو جبهه همزمان در برابر نظام اسلامی وقوف یافتند. ولذا براساس یک اولویت بندی استرات‍ژیک بیان کردند که آزادی کربلا در اولویت نخست و آزادی قدس و در مرتبت دوم و در امتداد آن باید قرار گیرد. لذا این استراتژی در ذات خود نه نافی اصل مسلم "صدور انقلاب " است (آنگونه که جناب موسوی به طور تلویحی القاء می نمایند) و نه نفی مطلق و یاری به برادران لبنانی حتی به شکل نظامی. چنانچه بخشی از این نیروها در سوریه و لبنان باقی ماندند و با دائر کردن پایگاه های آموزشی در سوریه، دره بقاع بعلبک و دیگر نقط لبنان به آموزش هسته های اولیه حزب الله لبنان اقدام ورزیده اند. در حافظه تاریخی شیعیان بنان هنوز رژه های پاسداران انقلاب در ضاحیه، دره بقاع و جنوب لبنان به خوبی زنده است. جناب موسوی می تواند جزئیات این امور و تصاویر آن را از جناب محتشمی پور سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در سوریه مطالبه نمایند.
2- جناب موسوی به عنوان نخست وزیر دوران دفاع مقدس بخوبی می دانند که این اعزام نیرو و حضور نظامی در آن منطقه بعدها به پرورش مردانی انجامیده که امروز خود اسوه های مقاومت اسلامی و علمداران رشید آن هستند. بزرگانی چون شهید سید عباس موسوی سید حسن نصرالله، شیخ راغب حرب، شهید عماد مغنیه و ...
3. نخست وزیر دوران دفاع مقدس بخوبی می دانند که اعزام نیرو به لبنان و بعد تأسیس حزب الله لبنان بدست همان نیروها، خود به مثابه مفتاح صدور انقلاب و تشکیل هسته های مقاومت حزب الله در سرتاسر جهان که از آرمان های بلند حضرت امام(ره) تلقی می گردد. امری که اگر با همان جدیت در دولت ایشان و بعد دولت های پس از ایشان مورد اهتمام قرار می گرفت قطعا "امروز، به جای یک حزب الله و یک سید حسن نصرالله دهها نمونه دیگر نیز می داشتیم نه اینکه امروزه همین سیاست موفق را نیز زیر سؤال ببریم. مضاف بر اینکه صدور انقلاب که خود از امهات و محکمات اندیشه امام(ره) می باشد و نیز یاری به جنبش های رهایی بخش اسلامی خود موجب افزایش اقتدار ملی، قدرت منطقه ای و جهانی (بخصوص قدرت معنوی) و هم چنین تعمیق عمق استراتژیک نظام خواهد شد چه اینکه بنابر فرموده مقام معظم رهبری "ملت های مسلمان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران " هستند.
3. نکته دیگر به اسارت فرمانده نیروهای اعزامی به لبنان، حاج احمد متوسلیان مربوط می شود. این روزها که جناب موسوی شفاف سازی و آزادی جریان اطلاعات را سرلوحه مبارزات انتخاباتی خود قرار داده اند چه خوب است که به این مطالبه به حق پاسخ دهند که برای رهایی این فرزند برومند ملت ایران که در زمان دولت ایشان به اسارت درآمدند چه اقداماتی انجام داده اند.
4. در آخر اینکه، برادر بزرگوار و نخست وزیر دوران دفاع مقدس جناب موسوی عزیز بعنوان یک دوستدار شما می پرسم چرا باید به بهانه زیر سؤال بردن سیاست خارجی دولت نهم (قطع نظر از درستی یا نادرستی آن) بهایی به این گزافی پرداخت که برگهای زرین انقلاب خمینی و فرزندان معنویش در تأسیس بسیج نهضت جهانی اسلام و تشکیل هسته های مقاومت را به زیر سؤال برد و یا تحریف نمود؟ برخی درباره این اشتباه فاحش و بزرگ شما در روایت آن برگ زرین حدس ها و گمانهایی را در چارچوب فضای انتخاباتی مطرح می نمایند. مانند حمایت همسر شهید همت از جنابعالی.
جناب موسوی از شما می خواهم که پس از خواندن این نوشتار فارغ از فضای انتخاباتی و حب و بغض در اطراف آن بیاندیشید و ببینید که طرح این مواضع مسئله دار و نادرست نسبت به برگ های درخشان تاریخ انقلاب و زحمات امام و فرزندان معنوی اش به سود چه کسی و به چه قیمتی صورت می گیرد؟

* لبنان سرزمین بی‌دفاع

بیست و هفت سال پیش از این در روز پنجم ژوئن 1983 برابر با پانزدهم خرداد ماه 1361 و درست دوازده روز پس از فتح عظیم خرمشهر در عملیات "الی بیت‌المقدس " که از نظر استراتژیست های جهانی به مثابه شکسته شدن ستون فقرات ارتش بعث صدام حسین تکریتی تلقی شد، رژیم صیهونیستی طی عملیاتی تحت عنوان " صلح برای الجلیل " خاک لبنان بی‌دفاع را از زمین، هوا و دریا را مورد هجومی سرتاسری و همه جانبه قرار داد.
طرح عملیات تهاجمی چنین بود که نیروی هوایی رژیم صیهونیستی IAF،310 فروند جنگنده شامل انواع فانتوم F-4ایگل 15-F و فالکنF-16 و هم‌چنین جنگنده‌های "کفیر " ساخت اسرائیل را در کنار 7 لشکر از 9 لشکر زرهی نیروهای زمینی اسرائیل را که بوسیله 4 تیپ ویژه و نیرو مخصوص "گولانی "، "گیوعاتی "، "ناخال " و "تزانهانیم "(چترباز) تقویت شده بود را سامان داده بود، به انضمام تمامی ناوگان دریایی ارتش صیهونیستی. تهاجم زمینی در چهار محور عملیاتی از جنوب لبنان آغاز شد و قرار بود تا قلب بیروت پیش تازد و با تصرف بیروت کار را به اتمام رساند و این یعنی تصرف دومین پایتخت اسلامی پس از قدس شریف بدست صیهونیستها.
جالب آنکه اسرائیل از حیث زمانی، هنگامی حمله را آغاز کرد که جهانیان سرتا پا سرگرم خیمه شب‌بازی بازی‌های جام جهانی فوتبال در اسپانیا بودند و لذا اسرائیل از این غفلت جهانیان به خوبی سود جست (آنچنانکه بیست و چهار سال بعد در هنگام جام جهانی فوتبال 2006 هجوم به غزه و لبنان را سامان داد).
ارتش صیهونیستی توانست در مدت یک هفته در چهار محور عملیاتی به بیروت رسیده و آن را به محاصره کامل خود در آورد.
آنچه در این میان شگفت‌آوربود، سکوت معنادار کشورهای عربی در برابر تجاوز اسرائیل به لبنان بود. در توضیح این مهم باید متذکر شد که درجهت فراهم شدن امکان هجوم غافلگیرانه به لبنان، "مناخیم بگین " در یک پیمان به کلی محرمانه، از "حسنی مبارک " رئیس جمهور مصر تعهد گرفت که در صورت جابجایی سه لشگر زرهی ارتش صهیونیستی در صحرای سینا به شمال فلسطین جهت حمله به لبنان، جمهوری عربی مصر، هیچگونه تحرک نظامی حتی در حد شلیک یک گلوله انجام ندهد.
در عربستان نیز، این مهد سنتی ارتجاع عرب نیز با توجه به حضور "ملک خالد " به عنوان پادشاه حکومت سعودی، فردی که امکان داشت پس از آغاز تهاجم، به دلیل گرایشات ناسیونالیستی خود، واکنشی ولو هرچند ضعیف مغایر با منافع آمریکایی‌ها انجام دهد، در روزهای آغازین حمله به نحو مشکوکی مرد و ولیعهد "فهد " به مثابه عنصری به شدت نزدیک به آمریکا زمام پادشاهی ثروتمندترین کشور عربی شرق میانه را بر عهده گرفت "مضاف بر آنکه دولت‌های عربی در تهیه دستور کار اجلاس کنفرانس سران عرب، هم و غم خود را در حمایت هر چه بیشتر از "صدام " و حفاظت دروازه شرقی جهان عرب را در برابر "خطر ایران خمینی " مصروف کردند.

* لبیک ایرانِ خمینی

در گذر یک ماه از تهاجم ارتش رژیم صیهونیستی به لبنان، بیروت جنگ‌زده بر گرداگرد خود حلقه‌ای پولادین از لشکرهای تانک و زره‌پوش و مکانیزه اشغالگران را تجربه می‌کرد.
"الیاس سرکیس " رئیس جمهور لبنان در پیامی به همه دولت‌ها و مجامع جهانی درخواست امداد نظامی، غذایی، دارویی و سایر اقلام حیاتی نمود و هیچ‌کس جز ایران خمینی به این فریاد امدادخواهی لبیک نگفت. جمعی از بلندپایه پایه‌ترین مسئولین سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن بطور مستقیم زیر بارش گلوله‌های توپخانه صهیونیست‌ها قرار داشت و وضعیت فوق‌العاده، تمام شهر را دربرگرفته بود. اعضای این هیأت عبارت بودند از: دکتر "علی اکبر ولایتی " وزیر خارجه، سرهنگ "سلیمی " وزیر دفاع، "محسن رضائی " فرمانده سپاه پاسداران، "محسن رفیق دوست " مسئول تدارکات سپاه پاسداران، سرهنگ "علی صیادشیرازی " فرمانده نیروی زمینی ارتش و "احمد متوسلیان " فرمانده تیپ 27 حضرت رسول (ص) در معیت حجت الاسلام "علی اکبر محتشمی پور " سفیر ایران در سوریه قرار داشتند. هیأتی که بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغیه "شورای عالی دفاع " جمهوری اسلامی ایران به ریاست رئیس جمهور وقت آیت‌ا... خامنه ای به سوریه اعزام شده بود. (منبع ا، ص 8-757 و منبع ش 2 ص 276)
سوریه در ابتدا به متحد سنتی خود، روسیه شوروی متوسل شد تا از سوریه حمایت کن، اما با پاسخ سرد و امتناع‌آمیز قطب کمونیسم جهانی مواجه شد پس به ناگزیر دولت سوریه با استیصال از تمام کشورهای عربی و اسلامی درخواست کمک فوری برای دفع تجاوزارت اسرائیل به عمل آورد، اما تنها کشوری که به این مددخواهی پاسخ داد جمهوری اسلامی بود. (منبع ش 2 ص 276)
آیت الله خامنه ای رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع، طی پیامی به حافظ اسد رئیس جمهور سوریه، ضمن اظهارتأسف از این تهاجم نوشت: "امروز وقت آن است که امکانات انسانی، تسلیحاتی، تبلیغاتی، سیاسی و اقتصادی جهان اسلام علیه تجاوزات مکرری که نسبت به حریم مستضعفان صورت می گیرد، بسیج شود. جمهوری اسلامی ایران با وجود اینکه در جنگ است اعلام می کند که در حد توان، قوای خویش را وقف دفع حملات رژیم اشغالگر قدس به جنوب لبنان خواهد کرد ".(کیهان،17/3/61)
امام خمینی(ره) در پیامی ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به جنوب لبنان و سوریه با آوردن کلمه استرجاع در ابتدای پیام، نارضایتی خود را از سکوت و بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی ابراز داشت. پیامی که در 17 خرداد 1361 منتشر شد: "من کلمه مبارکه استرجاع را نه برای جنایات اسرائیل و شهادت و آسیب بسیاری از مسلمانان مظلوم جنوب لبنان عزیز می‌گویم، گرچه آن هم استرجاع دارد و نه برای شهرها و روستاهای آن کشور اسلامی که بدست جنایتکار رژیم صهیونیستی کافر اسرائیل، اشغال و خراب شده است، گرچه آن هم استراجاع دارد، و نه برای آواره شدن هزاران خواهر و برادر آن محیط مظلوم اسلامی گرچه آن هم استرجاع دارد.... بلکه برای بی‌تفاوتی کشورهای اسلامی یعنی حکومت های آنها استرجاع می‌کنم و ایکاش فقط بی‌تفاوتی بود. من استرجاع برای پشتیبانی بسیاری از حکومتها از اسرائیل و صدام این دو ولد نامشروع آمریکا می کنم. من و هر مسلمانی در هر جا هست باید استرجاع کنیم برای کمک‌های مادی و معنوی دولت‌های کشورهای اسلامی به آمریکا ـ رأس جنایتکاران و اسرائیل و بعث عفلقی که پیاده کننده منویات شوم آمریکا و صهیونیسم جهانی است ". (به نقل از منبع ش 1 ص 756)
هیئت اعزامی ج.ا ایران که در روز یکشنبه 16 خرداد 61 (یک روز پس از تهاجم) به سوریه اعزام شده بود (منبع ش ل ص 132) پس از بررسی اوضاع و شرایط جبل سوریه و لبنان در جلسه مربوطه شورای عالی دفاع که در دفاتر امام(ره) در پنجشنبه 20 خرداد 61 تشکیل گردید گزارش نهایی خود را ارائه داد و اعلام کرد که: "اسرائیل بر اکثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوریه نمی‌تواند وارد جنگ شود ".(همان ص 136)
پس از این گزارش بود که شورای عالی دفاع تصمیم به کمک به جبهه لبنان را آغاز کرد (همان ص 136) آن هم در قالب اعزام نیرو به جبهه لبنان و سوریه . به این ترتیب شورای عالی دفاع با تأیید امام تصمیم به اعزام نیوری نظامی به جبهه سوریه و لبنان را اتخاذ کرد بدین نحو اولین گروه از نیروهای اعزامی در 21 خزداد 61 اعزام شد اولین هواپیمای کمک عازم سوریه شد. (منبع ش 5 ص 138)
جلسه دوم در یکشنبه 30 خرداد 61 در دفتر امام با حضور رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع رئیس مجلس فرماندهی سپاه (محسن رضایی)، نیروی زمینی ارتش (شهید صیاد شیرازی) وزیر خارجه (دکتر ولایتی) و وزیر دفاع (سرهنگ سلیمی) برگزار گردید.
سرهنگ سلیمی و دکتر ولایتی پس از آنکه جلسه سران در دفتر ریاست جمهوری در مورخه چهارشنبه 26 خرداد تشکیل شد و تصمیم به اعزام هیأت بلندپایه سیاسی ـ نظامی به سوریه را اتخاذ کرد در مورخه پنجشنبه 27 خرداد به سوریه اعزام وپس از بازگشت در همان روز یکشنبه 30 خرداد در جلسه بیت امام شرکت کردند و اعلام نمودند که: "سوریه مایل به جنگ است ولی باید مطمئن به کمک کشورهای اسلامی باشد آنها از ترکیه هم اجازه گرفته‌اند که بتوانیم کمک‌های انسانی دوستانه به سوریه منتقل کنیم ". (منبع ش 5 ص 147)
نیروهای اعزامی ج.ا ایران عبارت بودند بخشی از تیپ محمد رسول‌ا...(ص) و نیز بخشی از نیروهای "تیپ 58 تکاور ذوالفقار " ارتش به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بودند که برای اعزام به لبنان توسط شورای عالی دفاع انتخاب شدند. محسن رضایی نحوه این انتخاب را چنین روایت می کند: "... برادرمان حاج احمد را بردم خدمت مقام معظم رهبری که در آن زمان مسئول شورای عالی دفاع بودند. در آن ملاقات، من خدمت "آقا " گفتم که ایشان [حاج احمد] کاملاً آماده قبول این مأموریت است. منتهی مایل است از زبان شما بشنود که باید این کار را انجام بدهد وقتی "آقا " به حاج احمد گفتند که شما انتخاب شده‌اید تا به عنوان نماینده نظام جمهوری اسلامی ایران به آنجا بروید، حاج ا حمد خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. خود آقا هم تاکنون بارها آن جملاتی را که احمد در ‌آن ملاقات به کار برده به ما یادآور شده‌اند.
احمد در آن ملاقات خدمت "آقا " عرض کرد: یعنی خداوند متعال ما را انتخاب کرده که برویم با اسرائیلی‌ها بجنگیم؟ آقا فرمودند: بله! شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلی‌ها را سد کنید ... " (همان ص 760-759)

* سپاه محمد(ص) می آید

غروب روز بیست و یکم خرداد 1361، چرخهای یک فروند هواپیمای بوئینگ 747 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در انتهای باند فرود فرودگاه دمشق از گردش بازایستاد. لحظاتی بعد شمادی از مقامات بلند پایه سیاسی ـ نظامی و دولت سوریه به نمایندگی از سوی "حافظ اسد " رئیس جمهور سوریه در معیت سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، حجت‌الاسلام علی‌اکبر محتشمی‌پور وارد باند فرودگاه شدند تا از حاج احمد و نیروهایش استقبال رسمی بعمل آورند.
اعزام قوای محمد رسول‌ا...(ص) به سوریه، در سه مرحله انجام گرفت، در مرحله اول، احمد متوسلیان به همراه تعدادی از نیروها عازم شدند و در حقیقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران، در دمشق زمینه را برای اعزام دیگر نیروها آماده کنند. پس از آن مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس مجموعه سوم را شهید محمد ابراهیم همت بر عهده داشت. (همان ص 765)
پس از بر زمین نشستن بوئینگ 747 در فرودگاه دمشق در غرب 21 خرداد 1361، احمد متوسلیان خطاب به نیروهای اعزامی چنین فرمود: "برادرها، قبل از رسیدن به اینجا، در ایران آنچه گفتنی بود، ما برای شما گفتیم. خیلی کوتاه من عرض می‌کنم، امام عزیزمان فرموده‌اند باید که اسرائیل از صحنه جهان زدوده شود (انشاءا... رزمندگان) و شما مردان بزرگ باید که این حرف امام عزیزمان را جامع عمل بپوشانید ". (همان ص 762)
هر چند که غالب کشورهای جهان، پروازهای خود را به دلیل شرایط بحرانی منطقه به سوریه و لبنان قطع نموده بودند، اما خلبانان متعهد نیروی هوایی ارتش بوئینگ نیروهای اعزامی ایران را بر روی باند پرواز فرودکاه بین‌المللی دمشق بر زمین نشاندند.
نیروهای نظامی ایران موسوم به قوای محمد رسول‌ا...(ص) در حالی که هنوز غبار جهاد و شهادت‌طلبی را در جبهه‌های جنوب و غرب کشور را بر سر و رو داشتند، به فرماندهی حاج احمد با سربندهای متبرک به "الی بیت‌المقدس " به طرف حرم "حضرت زینب " عازم شدند. مردمان داغدیده سوریه و آوارگان لبنان با فریادهای بلند آمیخته با اشک چشم فریاد می‌زدند "یا لبنان یا لبنان ... هذا جیوش‌القرآن " و "خیبر خیبر یا صهیون جیش محمد قادمون " پس از اقامه نماز در حرم "حضرت زینب(س) " نیروهای ایرانی عازم مسجد اموی محل نگهداری اسرای اهل بیت(س) گردیدند.
تاریخ دوباره تکرار می‌شد. حسینیان یک بار دیگر به سمت آن مسجد رهسپار بودند با این تفاوت که در سال 61 هجری قمری اسیر لشکریان یزید بودند و این بار در سال 61 هجری شمسی پیروز و فاتح.
زیارت آن روز مقام رأس ‌الحسین محل نگهداری سر مبارک "حضرت سیدالشهدا(ع) " و عزاداری کم سابقه بسیجیان خمینی بالاخص بسیجیان مخلصی چون " حاج محمد ابراهیم همت " "حاج کاظم رستگار "، " حاج علی موحد دانش "، "حاج قاسم دهقان "، "سید رضا دستواره " و دیگرانی که بعدها با رسیدن به مقام شهادت بسیجی بودن خود را به مهر خون تأیید نمودند در اذهان آن دیار اثری فراموش نشدنی بر جای گذاشت.
به محض انعکاس خبر ورود قوای اعزامی "محمد رسول‌ا...(ص) " نیروهای اسرائیلی آتش‌بس یکجانبه اعلام نمودند. بلافاصله هم رژیم صهیونیستی و هم مزدوران فالانژ با راه‌ا‌ندازی بخش فارسی رادیویی انفعال خود را از حضور اینگونه نیروهای ایرانی در منطقه شامات بیان داشتند.

* اقدامات

سران صهیونیسم و آمریکا، هرچند که مقدمات توطئه خود یعنی درگیر کردن نیروهای مسلح ایران در جبهه لبنان را موفق می‌یافتند اما بشدت از شکسته شدن جو کاذب تبلیغاتی خود درباره نیروهای ایرانی به هراس افتاده و از خطر ریشه‌یابی تفکر جهادی و اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) در قالب تفکر خمینی(ره) در میان نسل جوان لبنانی و فلسطینی در وحشت و هراس به سر می‌بردند، خاصه آنکه حاج احمد و نیروهایش از همان بدو ورود با جدیت بی‌نظیری اقدامات خود را به ویژه در تمامی حوزه ها آغاز کردند. اهم این اقدامات را چنین می توان بر شمرد:



نوشته شده در سه شنبه 88 خرداد 19ساعت ساعت 4:1 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: انتخابات میرحسین دروغ

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin