سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

بدون مقدمه این چند چیز را داشته باشید :
چیز اول : همه مردم ایران می دانند که جهان غرب به سرکردگی آمریکا از ابتدای انقلاب اسلامی ایران و احزاب وطنی یعنی کارگزاران هاشمی و مشارکتی های خاتمی و سازمان مجاهدین نبوی ، پس از رحلت حضرت امام ، به صورت حساب شده و تئوریک و با صرف میلیارد ها تومان از بیت المال ، تلاش نمودند چنین القا کنند که در جهان کنونی ، دو راه بیشتر وجود ندارد ، گشته ایم ما ، آن هم عالمانه و آنچه می یافت می شود همانا ، مارکسیسم است و لیبرالیسم . ( حسین مرعشی ) و تحلیل پشت تحلیل که ، آقایون حالا که مارکسیسم رخت از جهان بر بسته است ، ناگزیر باید به ریسمان لیبرال دمکراسی چنگ بزنیم و متفرق نشویم و بدانیم که « هر آن کس که وعده بهشت موعود را در روی زمین بدهد ، مردمان را به سمت جهنم هدایت خواهد کرد » ( کارل پوپر ) و ندا سر دادند که : « توسعه طلبان یک راه بیشتر ندارند و آن ورود در تاریخ غرب است و بس ... و هر کشوری که طالب توسعه است می باید به همان راهی برود که کره جنوبی و ژاپن رفته اند . » ( کیان ، ش 20 ، تیر 73 )



 


فلذا ، هاشمی بادبزن ها را برداشت تا باد بزند ، تئوری های بانک جهانی را ، صندوق بین المللی پول را و پیشتر که رفتیم ، دیدیم ای بابا ، این نسیم هایی که می وزد ، همان تئوری « گام به گام » کارل پوپر است که مرحوم بازرگان مامور به اجرای گام به گام آن در اوایل انقلاب بوده است . لذا پرچم های سرخ بالا رفت ، کفن پوشان به خیابان ها ریختند ، حزب اللهی ها فریاد بر آوردند ، مجلسی ها کمر « همت » بر بستند و سر انجام هاشمی ساکت شد و اما یک « چیز » را هم اضافه کنم که در تمامی این مدت ، میر حسین موسوی یکی از مشاوران هاشمی رفسنجانی بوده است و چیز نکرد ( احساس خطر نکرد )!
چیز دوم : ادامه انحرافات هشت ساله هاشمی را ، محمد خاتمی با حلقه کیان پی گرفت ، این حلقه متشکل از کسانی بود که بعد از آمدن مهدی نصیری به کیهان در سال 67 ، پس از دو سال تنش با مدیریت جدید ، سر انجام با بسته شدن کیهان فرهنگی در سال 69 و استعفای خاتمی ، موسسه کیهان را ترک گفتند و بدیت ترتیب حلقه کیان به رهبری  عبدالکریم سروش ، شمس الواعظین ، مصطفی تاج زاده ، محسن آرمین ، محسن سازگارا ، عباس عبدی ، مجید محمدی ، عمادالدین باقی ، علیرضا علوی تبار ، هاشم آغاجری  و سعید حجاریان با نام مستعار جهانگیر صالح پور شکل گرفت و پس از دوم خرداد بود که اینان پرچم « جامعه باز » کارل پوپر را برافراشتند و با تیز کردن شمشیر های جامعه مدنی به جنگ نهاد های دینی و انقلابی رفتند . عبدالکریم سروش در سال 78 نامه ای به حسینعلی منتظری نوشت و از او خواست به جای اجتهاد در فروع دین ، راه اجتهاد در اصول را در پیش گیرد و به جای تجدید نظر در احکام فقهی ، در فقه تجدید نظر کند . این مطلب باعث واکنش روحانیون حوزه های علمیه شد تا جایی که آیت الله محمد یزدی از تریبون نماز جمعه خطاب به ایشان گفت : « به آن آقا می گویم اگر در باره مسائل فقهی می خواهی نظر بدهی باید عینک رسوبات غربی را از چشم برداری . مبنای اصلی فقه در اسلام قرآن است . اگر کسی دو کلمه یاد گرفت که نمی تواند وارد این بحث ها شود . آن هم در روزنامه یا مجله نمی شود که شما قرآن و حدیث را کنار بگذاری و با این یافته ها و بافته های غربی ات ، چرت و پرت و تعبیر های بی مایه و اساس ، فقه اسلام را زیر سوال ببری . »

باری حلقه کیان همچنان با حمایت های سید محمد خاتمی ، بر یافته ها و بافته های غربی خود پای فشردند تا نهاد های دین را با نهادهای مدنی تازه تاسیس دولت خاتمی ، به تسلیم وادارند . هاشم آغاجری از اعضای اصلی حلقه کیان در دانشگاه همدان دین را افیون توده ها نامید ، شمس الواعظین ماموریت یافت تا رسانه های الوان را که لازمه انقلابات رنگین بود درایران اسلامی پر رنگ تر سازد ، سازگارا ، ساز های خود را با نت های جرج سوروس کوک کرد ، عمادالدین باقی نغمه های حقوق بشری آنسوی آب ها را زمزمه کرد ، عباس عبدی تئوری نافرمانی مدنی را علم ساخت ، سعید حجاریان به جنگ حاکمیت دوگانه رفت و عبدالکریم سروش هر از گاهی راهی آمریکا می شد تا بیلان کار خود را در اختیار میلیادر مجازی آمریکایی و بنیانگذار بنیاد سوروس که از قضا از شاگردان کارل پوپر نیز بوده است و تلاش داشت و دارد تا تئوری های جامعه باز کارل پوپر را در سطح جهان با انقلابات مخملین موسوم به انقلابات رنگی عجین سازد ، در میان گذاشته و به زعم خود طرحی نو در اندازند و تئوری های انقلابات رنگین را همانند گرجستان و اوکراین در ایران اسلامی عملی سازد . ( 1 )
اوج این نغمه های نه چندان تازه ، هیجدهم تیر 78 بود ، همه شرایط برای یک انقلاب مخملین مهیا بود ، الا « توده های مردم » و از همین رو بود که ابراهیم یزدی از سران نهضت آزادی گفته بود : « شما ده هزار نفر در خیابان های تهران حاضر کنید ، آن وقت من اولین نفری خواهم بود که پرچم انقلاب مخملین را بدست خواهم گرفت . » اما ، بیست و سوم تیر 78 از راه رسید و ولایت پذیران انقلاب اسلامی ایران ، چار تکبیر زدند یکسره بر هر چه که بود و پرونده انقلابات رنگین را یکبار و برای همیشه به زباله دان تاریخ سپردند و اما یک « چیز » را هم اضافه کنم که در تمامی این مدت ، میر حسین موسوی یکی از مشاوران سید محمد خاتمی بوده است و « چیز » نکرد ( احساس خطر نکرد )!
چیز سوم  -  سوم تیر 84 عجب روزی بود ، دو روز مانده به این روز بزرگ ، راهی میدان انقلاب شدم ، هیچ خبری از احمدی نژاد نبود ، کارگر شمالی فرش شده بود از تصاویر رنگی هاشمی و روزنامه هایی که نشان چاپ بیستم بر پیشانی شان خورده بود و در آن علما ، احزاب ، تشکل های دانشجویی ، دانش آموزی ، دانشگاهی ، کارگری ، کشاورزان ، هنرمندان ، مریخی ها ، کره ماه ی ها و همه و همه لیست شده بودند ، حتی آنان که از دنیا رفته بودند و یا آنان که هنوز به دنیا نیامده بودند  ، از هاشمی حمایت کرده بودند . در آن بازار مست ، دختر و پسر جوانی را دیدم ، سی دی های احمدی نژاد را می فروختند . بله می فروختند ، خواهر و برادری که تصمیم گرفته بودند با پول تو جیبی خود و با دریافت بهای سی دی های خام ، مردی از جنس مردم را تکثیر کنند .
باری آن روزها گذشت و روزهای دگر هم و مردی از جنس مردم ، رئیس جمهور ایران شد تا خون تازه ای بر رگ های مسموم انقلاب اسلامی ایران بدمد و این چنین هم شد . او شجاعت را ، سربلندی را ، آزادی را ، عدالت را ، برای همه ما به ارمغان آورد . او دوستان انقلاب را نواخت و بر دشمنان این ملت قهرمان تاخت و اما این داستان همچنان ادامه دارد . گرگ های زخم خورده از سوم تیر ، بار دیگر سر از لانه های خود برون آورده اند . پرچم های انقلابات مخملین ، این بار به رنگ سبز ، بر دوش های موسوی هاشمی نواز و خاتمی پسند ، سنگینی می کند . نه راه پیش دارد و نه راه پس . عبدالکریم سروش از آمریکا بر گشته است ،
جرج سوروس ، همچون سگ ، انقلاب سبز موسوی را می بوید ، کروبی همچنان به دنبال هاله نور است ، فائزه دختران فیروزه ای را صف آرایی کرده است ، دانشگاه آزاد بر علیه احمدی نژاد می رزمد !  کرباسچی انگار نه انگار که روز گاری غارتگر بیت المال بوده است ، زیر سایه بان کروبی به احمدی نژاد پاک دست ، اتهامات مالی وارد میکند و همه را به کیش خود می پندارد ، هاشمی و پسران هراسان است ، لبخند از لبان سید خندان رخت بر بسته است و 22 خرداد 88 در راه است .
یقین دارم که فرزندان خمینی کبیر در این روز با شکوه به همه جهانیان نشان خواهند داد که « از گرگ ها بیزارند »

« چیز » های مرتبط   ------------------------------------------------------------------------------------------------
( 1 ) – حداد عادل ، علت العلل و انگیزه اصلی خود از ورود به انتخابات مجلس ششم  را اینگونه بیان می کند : « من به دلیل سر و کار داشتن با علوم انسانی و فلسفی ، متوجه افکار کسانی شدم که اسم خود شان را دوم خردادی گذاشته بودند میدانستم جنس این افراد چیست . تا زمانی که اینها کار فرهنگی میکردند ، من هم کار فرهنگی میکردم ولی بعد که دیدیم اعضای حلقه کیان در وزارتخانه ها تقسیم شدند ، معلوم شد مساله خیلی جدی است . » ( شهروند امروز ، ش 40 ، ص 42 )



نوشته شده در دوشنبه 88 خرداد 18ساعت ساعت 10:16 صبح توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: انتخابات میرحسین چیز

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin