سفارش تبلیغ
صبا ویژن


























فردا از آن ماست (موج سوم )

در پیاده رو که راه می روم ماشین به سرعت از کنارم عبور می کند! صدای ضبطش از دور به گوش می رسید. با خود فکر می کنم شب شهادت هم حاضر نیستند احترام حفظ کنند! خوب که نگاهش می کنم می بینم پر است از عکس های میرحسین! دو دختر در عقب و دو پسر در جلو در حال بگو بخند هستند! از صبح خیلی هایش را به چشم دیده بودم! ماشین ها سراپا پر از عمس بود! از همان عکس ها که با عکس مهر امام خمینی به نام میرحسین ضرب شده است! و عکس های نقاشی با قلمش!...

از صبح خیلی روی صدای ضبطش حساس نبودم! یعنی شاید دیگر عادت شده! اما برایم عجیب است که می بینم شب شهادت خانم هم هنوز ماشینهای ستاد میرحسین ضبطهایشان تا ته زیاد است و دارند در شهر می گردند!... به هر حال ماشین های بسیاری هستند که پول می گیرند چند روز ماشینشان پر از عکس باشد! و البته صدای ضبط بلندش هم که نت اصلی این موسیقی دردناک است!

و هر چه دکتر بی تبلیغ است دوستان خوب دارند سنگ تمام می گذارند! اما ای کاش میرحسین ظاهراً مذهبی، حداقل به ستادهایش می گفت دور این یک شب را خط بکشند. اما دریغ...

 گوشه خیابان جلوی در مسجد ایستادم. چندین و چند ماشین با عکسهای میرحسین و صدای بلند آهنگهای تکنوشان از جلویم گذشتند...

***

ساعت 9 شب. مادرم که از روضه آمد بلند داشت غرغر می کرد. پرسیدمش چه شده؟ با صدایی عصبانی گفت: ... گندشو در آورده! شب شهادتم ول نمی کنن! از سر شب این دختر پسرا ریختن تو این ماشینا. انگار نه انگار شب شهادته! خدا ان شا الله...

***

و مادر مظلوم عالم همچنان مظلوم است... این بار شیعیانش او را فدای سیاست کردند...یاعلی



نوشته شده در پنج شنبه 88 خرداد 7ساعت ساعت 8:1 عصر توسط منتظر| نظر بدهید
طبقه بندی: انتخابات میرحسین فاطمیه

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin